نقشبند آفرینش، ملک و ملکوت و خاک و افلاک را با تمام شگفتیها و تنوع و تکثـرش و حتی آدم صفی الله را طفیل شاه بیت غزلِ دیوان هستی قرار داد.
رهپویان وادی حقیقت نبوی با پیروی از گفتار و سیره او –که منبعث از سرچشمه وحی است- سعادت و کمال خود را رقم می زنند و به موجودیت خود معنی می بخشند.
هنرمندان بویژه سخنوران سخته و سخن سنج، با ارادتی خالصانه و عاشقانه بدان محمودِ حق روی می آورند و از دریای خرد و معالی او مرواریدهای معرفت گرفته، دُرهای معانی سُفته، کلام خود را بدانها می آرایند و از پرتو این گهرهای رخشان هدایت روان خود را روشن و آثار خویش را مانا و پویا می سازند.
از میان سرایندگان نامدار، خاقانی-که بحق «حسان عجم» لقبش داده اند- در این باب بیش از دیگران اقبال داشته است؛ این چابکسوار پیشتاز سمند سخن، گوی ستایشگریِ برگزیده حق را در میدان مدیحه سرایی از همگنان در ربوده و به دربرده است.
او توانسته است هنرمندانه با خیالپردازیهای نغز و تصویر آفرینی های بدیع بالفظ و معانی بشکوه، هنر و فضیلت رسول مهر را بنمایاند و به شعر خود مقبولیت و اعتبار بیشتر بخشد.
پژوهنده در این تحقیق بر آن است که به بررسی ابعاد مضامین و مفاهیمِ برخاسته از هنر و اندیشه و خامه خاقانی در ستایش ابعاد هنری مختارِ حق بپردازد و با استناد به شواهد و مصادیق شعری حق مطلب را ادا کند.