فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
مقاله به زبان فرانسه: بررسی پیشگویه در داستانهای کوتاه ولتر مورد مطالعه. کاندید و میکرو مگا (L’incipit dans les contes philosophiques de François Voltaire: Etude sélective de Candide et Micromégas)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی پیشگویه در داستانهای کوتاه ولتر مورد مطالعه. کاندید و میکرو مگا چگونه کلمات نخستین یک داستان، خواننده را به مضمون آن هدایت می کند؟ چگونه نویسنده ذهن خواننده را به افق دوردستی که در حین خواندن با آن مواجه میشود، سوق می دهد؟ این نقش انکار ناپذیر را پیشگویه ایفا میکند. این مقاله بر این است که نشان دهد چگونه ولتربه عنوان داستان سرای بالقوه، از خلال قصه های ،کاندید و میکرومگا، و به کمک پیشگویه های آن ها جوابگوی سوالات متعدد خوانندگان خواهد بود. بدین ترتیب که آنها از همان ابتدای داستان، با کشف ماجرای اصلی بتوانند دورنمایه داستان را استنباط کنند. مقاله حاضر در نظر دارد بررسی کند که ولتر از کدام تکنیک گرامری وغیره برای طرح نظرات هجو آمیز و طنز گونه خود استفاده کرده است.تا خواننده خود را مجذوب دنیای واقعی یا تخیلی مثلا سیاره ها یا حکایت های سفرنامه ای خارق العاده کند و این مهم را از طریق پیشگویه های داستان کوتاه، میسر می کند. کلمات کلیدی: پیشگویه، داستان کوتاه، طنز، ولتر،کاندید Tمیکرومگا، .
دراسة الشکل القصصی فی القصص القصیرة عند أحمد محمود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یعد أحمد محمود أحد أبرز الکتاب القصصیین فی العقود الأخیرة فی إیران. فقد بدأ مشواره الأدبی بقصته القصیرة ""صب میشه"" (الفجر قادم)، ثم واصله بمجموعته القصصیة ""مول"" لیحلق برکب الکتّاب البارزین فی إیران بروایته الشهیرة ""الجیران"".
لقد کثرت الدراسات حول هذا الأدیب الشهیر وعالجت المضمون القصصی لدیه وستعالج هذه الدراسة موضوع الشکل القصصی وبنائه لدی أحمد محمود بشکل مختصر لتنتقل بعد ذلک إلی آثاره وأسلوبه فی کتابته القصصیة.
ستتناول هذه العجالة فی قسمها الأول 23 قصة قصیرة لأحمد محمود فی مجموعته ""از مسافر تا تبخال"" (من المسافر حتی القوباء ""الهربس"") لتدرس الحبکة، ووجهة النظر، والراوی، والشخصیات، والبدایة، والنهایة و... لتبین کیف استطاع الکاتب عبر استخدام لغة الوصف والتوظیف المتوازن للعناصر المتعلقة بالبناء القصصی أن یقدم صورة عن حیاة الطبقات الفقیرة فی المدن.
زمان و روایت در رمان ""شب هول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان شب هول، که به دلیل انتشار در بحبوحة انقلاب اسلامی با اقبال زیادی مواجه نشده است، ازنظر ساختاری و تکنیکی نوآوری هایی دارد که آن را در جایگاه درخورتوجهی نزد خوانندگان، داستان نویسان و منتقدان قرار می دهد. به دلیل پیچیدگی روایت و دشوارخوانی این رمان، در معدود نقدها و تحلیل های منتشرشده اختلاف نظرهایی دربارة کیستی راوی و ترتیب زمانی روایت های مختلف داستان دیده می شود. این مقاله رمان شب هول را با تمرکز بر روایت ذهنی و زمان داستانی بررسی کرده و با تمرکز بر مهم ترین ابهام های مربوط به زمان و روایت و ترتیب حضور شخصیت ها در داستان نشان داده است که مؤلف در این رمان آگاهانه قصد داشته اثری با شاخصه های رمان نو بیافریند و با سلب اعتماد خواننده و ایجاد ابهام و تردید در ذهن او، بینش فلسفی خود را، که متأثر از زندگی در دوران مدرن است، منعکس سازد. با درنظرگرفتن ویژگی های رمان نو و دیگر جریان های مدرن رمان نویسی می توان تناقض ها و پیچیدگی های این رمان را که موجب خطای منتقدان در تحلیل این اثر شده اند توضیح داد.
مقاله به زبان فرانسه: جایگاه زبان در دو نمایش نامه آخر بازی ساموئل بکت و افرا یا روز می گذرد بهرام بیضایی(Le statut du langage dans Fin de partie de Samuel Beckett et Afra ou Le jour passe de Bahram Beyzaï)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تئاتر نمایش داستانی تخیلی به واسطه ی ژست و کلام است و دارای دو زبان کلامی و غیر کلامی یا صحنه ای است. هدف مطالعه ی حاضر بررسی زبان در دو نمایشنامه از دو فرهنگ متفاوت است : «آخر بازی» بکت و «افرا یا روز می گذرد» نوشته ی بهرام بیضایی. نمایش اول را نمونه ی تئاتر نو یا پوچی می دانند که نویسندگان آنها قصد داشته اند عناصر سنتی تئاتر غرب را به چالش کشیده و طرد کنند. ما بر این باوریم که نمایشنامه ی بیضایی نیز به نوعی، نمایشی مدرن است و از این نقطه نظر، با نمایشنامه بکت شباهتهایی دارد، لیکن روی بنیان های فرهنگی سنتی ایرانی تکیه دارد و گذشته ی خود را نفی نمی کند. مطالعه ی حاضر با تکیه بر ابزارهای تحلیلی نقد سبک شناسی در حوزه ادبیات تطبیقی سعی دارد با تکیه بر وجه کلامی تئاتر، شباهت ها و تفاوت های این دو نمایش را بررسی کند.
تحلیل الگوهای ساختاری نمایش نامه های حمید امجد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمید امجد یکی از نمایش نامه نویسان معاصر و صاحب سبک است. او از ١٣٦٥ تاکنون با نوشتن نمایش نامه و به صحنه بردن نمایش ها، حضوری مستمر و ارزشمند در این عرصه داشته است. در این مقاله، پس از مقدمه ای کوتاه و معرفی اجمالی حمید امجد، به اختصار به مفهوم ساختار و ساختارگرایی و سپس تحلیل بخشی از آثار امجد (نمایش نامه های دهه های هفتاد و هشتاد) با تکیه بر ساختار روایت آن ها می پردازیم. هر نمایش نامه جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است. در تحلیل الگوی ساختاری نمایش نامه ها، از الگوی کلود برمون استفاده شده است. این بررسی نشان می دهد نمایش نامه های دهه های هفتاد و هشتاد امجد به لحاظ ساختاری (الگوی برمون) اغلب منجر به شکست شده اند و پیروزی در این نمایش نامه ها نادر بوده است. مقاله جزئیات این الگوها را نیز بررسی کرده است.
مؤلفه های نوجویانة آثار بهرام صادقی و «رمان نو»؛تأثیر و تأثّر یا توارد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عموم مطالعاتِ تطبیقی، آن چنان بر تقلید و اقتباس ادبیات داستانی معاصر ایران از ادبیات غرب تأکید شده که سهم عمدة تحولات تاریخی و اجتماعیِ این سرزمین در پیدایش نوجویی ها و نوآوری های صورت پذیرفته در ساحت ادبیات داستانی نادیده گرفته شده است، اما با توجه به آن که ادبیات هر جامعه در هر دورة تاریخی تا حدودی تحت تأثیر جریانات موجود در همان عصر و محیط است، می توان زمینه های بروز مؤلفه های مدرنیته در ادبیات داستانیِ فارسی را در زیرساخت های فرهنگی اجتماعی ایران جست وجو کرد. از این رو، بر این باوریم که ادبیات داستانیِ معاصر فارسی و تحولات نوجویانة آن، صرفاً با تأثیرپذیرفتن از ادبیات غرب شکل نگرفته و همواره مستعد شکوفایی و نوزایی بوده است. برای اثبات این فرض آثار بهرام صادقی را مطالعه و بررسی کرده ایم که به اذعان خودِ او، قبل از برخاستنِ بانگِ شهرتِ «رمان نو» نوشته شده اند و به باور همگان از نمونه های مهم و بارز مدرنیته در ادبیات داستانی فارسی به شمار می روند؛ بنابراین، نوشتارِ حاضر دو هدف کارکردیِ عمده دارد: اولاً درصددِ اثباتِ وجود مؤلفه های مدرن و نوجویانه در آثار صادقی برآمده است و ثانیاً با رویکردی درون سرزمینی، به جست وجوی ادلّه ای که می تواند پیدایشِ این مؤلفه ها را در ادبیات داستانی معاصر فارسی توجیه کند، پرداخته است.
ترجمان تصویری «زمان اسطوره ای» در سینمای بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سینمای بهرام بیضایی را می توان نوعی «ترجمان تصویری اسطوره» دانست؛ این البته ازجهتی، خود یکی از مشخصه های اصلی روایت و ادبیات (اینجا ادبیات نمایشی) مدرنیستی و پسامدرنیستی است. بیضایی در امروزی کردن اسطوره ها و برداشتی نو از آن ها، و گاه اسطوره سازی و اسطوره شکنی و نیز نزدیک کردن ساختار روایی آثارش به اسطوره اهتمام ویژه ای دارد. البته، کشف و تبیین جنبه های گوناگون شکلی و ساختاری اسطوره مانندی آثار سینمایی بیضایی بدون مراجعه به آرا و نظریه های اسطوره شناسان ساختارگرایی، مانند کلود لوی استروس ممکن نیست. در این نوشتار، با تکیه بر دیدگاه روایت شناسان و اسطوره شناسان ساختارگرا (ازجمله پراپ، برمون، تودوروف، بارت و استروس)، شکل و ساختار پرداخت زمان در چهار اثر سینمایی بیضایی: «چریکة تارا» (1357)، «مرگ یزدگرد» (1360)، «شاید وقتی دیگر» (1366) و «مسافران» (1370) با الگوی اسطوره ای آن سنجیده و نشان داده شده است که در روایتگری سینمایی او، زمان به ساختار اسطوره ای اش نزدیک و به بیان روشن تر، رویدادمحور، بی پایان، سنجه ناپذیر، ایستا، شکسته، مقدس و آیینی می شود.
پیشینه نمایش در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران و هند تمدن هایی کهن با ریشه های عمیق و مشترک اند، که بی شک حضور و گستردگی آیین ها در این دو تمدن نقش مهمی ایفا می کند. درباره پیدایش خاستگاه نمایش در ایران پیش از اسلام تا کنون بحث ها و نظریات مختلفی بیان شده است. در میان نظریات مختلف در این باب، دیدگاه خاستگاه آیینی اساس نظرگاه ما را در این بحث تشکیل خواهد داد. در این پژوهش، ابتدا به اختصار، نظر این گروه از پژوهندگان بیان می شود. آن گاه با فرض پیشینگی خیمه شب بازی بر نمایش انسانی و با اتکا به شواهد باستان شناختی از تمدن های کهن جیرفت و شهر سوخته و مقایسه آن ها با یافته های مشترک از تمدن کهن سند، و امتزاج وسیع فرهنگی در این مناطق، در هزارة سوم پیش از میلاد، دیدگاه نگارندگان درباره منشأ نمایش در ایران ارائه خواهد شد.
إطلالة نقدیة علی نشأة المسرحیة التاریخیة فی إیران (نگرشی منتقدانه بر پیدایش نمایشنامه تاریخی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمایش ایرانی از آغاز پیدایش، با تاریخ و موضوعات تاریخی همراه بود، و نمایشنامه نویسان از زمان آشنایی با نمایشهای غربی با انگیزه های مختلف، در نمایشنامه های خود از تاریخ الهام می گرفتند؛ انگیزه هایی چون شوق و اشتیاق به گذشته که آکنده از داستان های شگفت انگیز و قهرمانان بزرگ و شخصیت های نادر است، و نیز به انگیزه آگاهی بخشی به مردم و شوراندن آنها علیه حکومتهای طاغوتی و ظالم و کشورهای استعمارگر، و یا به هدف بهره گیری از تاریخ برای به نمایش گذاشتن حوادث معاصر و یا بررسی حوادث امروزی با نقاب تاریخ و برانگیختن مخاطبان برای موضع گیری در برابر اتفاقات روز از طریق تصویرسازی و تجسم گذشته و تاریخ.
مقاله پیش رو، با نگاهی به پیدایش نمایشنامه تاریخی در ایران، به بررسی عوامل گرایش نمایشنامه نویسان به این نوع از نمایشنامه می پردازد، و در ادامه روند پیشرفت این نوع ادبی در مراحل مختلف را رصد می کند و در نهایت نمایشنامه های تاریخی آن دوره را با روش توصیفی و تحلیلی نقد و بررسی می کند.
تحلیل بینامتنی داستان مار و مرد سیمین دانشور
حوزه های تخصصی:
مسأله ی اصلی این مقاله پیدا کردن و تحلیل پیوندها و ارتباط های بین ادبیات معاصر فارسی به ویژه داستان کوتاه فارسی که نوع ادبی جدیدی است و در پیشینه ادبی ایران به این شکل خاص وجود ندارد؛ با میراث عظیم ادبیات فارسی است. برای این منظور، یکی از داستان های کوتاه سیمین دانشور به نام «مار و مرد» انتخاب و بر اساس نظریه بینامتنیت بررسی و تحلیل شده است.
روش این پژوهش، توصیفی - تحلیلی و چهارچوب نظری آن بر مبنای نظریه بینامتنیت به ویژه دیدگاه ژرار ژنت در این حوزه پایه ریزی شده است. این چهارچوب از طریق مطالعه ی زمینه موضوع و بررسی ادبیات پژوهش و آثار مرتبط در حوزه نظری و با بررسی وبازکاوی متن داستان مار و مرد و ارتباط آن با متون دیگر با استفاده از منابع تحقیق ترسیم شده است.
نتایج این پژوهش، بازگو کننده ارتباط وسیع داستان با متون مختلف همچنین عناصرمختلف فرهنگی است.
Элементы «новой драмы» в драматургии А.С. Пушкина (عناصر «درام نو» در نمایشنامه های آلکساندر پوشکین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله درباره مجموعه ای از اصول و ابزارهای هنری به کاررفته در نمایشنامه های آلکساندر پوشکین بحث به میان می آید که تنها پس از گذشت چندین دهه بنیان گذاران و نویسندگان «درام نو» به صورت گسترده در آثار نظری و عملی خود به آنها روی آوردند. یکی از این اصول، درک نوینی از مقوله کنش دراماتیک است که در آن، نقش رویدادهای عینی و بیرونی نمایش و خدعه ها و دسیسه چینی های رایج در تئاتر سنتی کمرنگ می شود و لایه های فکری و عقیدتی بر آنها غلبه پیدا می کند. به طور کلی نمایشنامه های پوشکین بار فکری و راسیونالیستی عظیم و بارزی دارند و در وهله نخست بیشتر بر فکر و ذهن بیننده تأثیر می گذارند تا بر احساسات و عواطف او. گسترش و غلبه لایه کلامی نمایش بر لایه حرکتی و عینی، گنجاندن عنصر «مباحثه» به عنوان جزء تشکیل دهنده کنش دراماتیک، پیچیدگی شخصیت های دراماتیک و مواضع فلسفی-عقیدتی آنان و پایان باز نمایش که در آن خبری از گره گشایی نیست، رویکردهای نوآورانه ای هستند که بار فکری و ذهنی تراژدی های پوشکین را افزایش داده اند. این رویکردها بعدها در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم میلادی پیوسته در نمایشنامه های نمایندگان «درام نو» مانند هنریک ایبسن، برنارد شاو، برتولت برشت و... به کار رفته و در آثار نظری آنان مورد تحلیل و بررسی تئوریک قرار گرفته است.
بررسی و تحلیل انسان آرمانی در رمان سمفونی مردگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان و شناخت ویژگی های او از دیرباز، از آموزه های زرتشت تا تأملات خردورزانه متفکران اسلامی و مسیحی، از فلاسفه یونان و روم تا هند و چین، همواره مورد توجه بشر بوده است. جوامع انسانی در طول حیات خود با گفتمان هایی گوناگون مواجه بوده اند که غلبه هر یک از آنها تعیین کننده مسیر آنها در رشد یا فرو افتادن در ضعف بوده است. در دوران معاصر نیز گسترش اندیشه های لیبرالیستی، ناسیونالیستی، سوسیالیستی و اسلامی، منجر به حاکمیت گفتمان های برخاسته از این اندیشه ها شده است. ازجمله گفتمان های فکری دوران معاصر، لیبرالیسم است. در این ایدئولوژی، انسان آرمانی ویژگی هایی چون فردگرایی، آزادی، خردگرایی، برابری، تساهل و مدارا دارد. در این جستار پس از تعریف این مکتب فکری، با روش توصیفی- تحلیلی، انسان آرمانی این گفتمان در رمان سمفونی مردگان بررسی می شود.
بازنمایی هویت طبقة متوسط مدرن شهری در آثار مصطفی مستور (تحلیل گفتمان رمان های استخوان خوک و دست های جذامی و من گنجشک نیستم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله شناسایی گفتمان های طبقة متوسط در آثار مصطفی مستور است. شناسایی این گفتمان ها در نهایت یکی از مهم ترین گونه های بازنمایی زندگی شهری در ادبیات داستانی دهة 80 را تحلیل کرده است. در بخش تحلیلی این مقاله، با استناد به دو رمان مشهور این نویسنده، شیوه های بازنمایی زندگی طبقة متوسط شهری بررسی شده و با استفاده از نظریة گفتمان لاکلا و موفه، دال های محوری و شبکه های معنایی برسازندة روایت های این دو رمان شناسایی شده است.
این بررسی نشان می دهد که گفتمان برسازنده روایت در این دو رمان، هویت طبقة متوسطی را بازنمایی کرده که متعلق به گفتمان های کلان تر سنت و تجدد در ایران است. پاسخ به این پرسش که این بازنمایی تا چه حد مخدوش یا انحرافی آشکار از واقعیت زندگی طبقة متوسط مدرن در ایران است، نیازمند انجام پژوهش های گسترده تر و عمیق تر جامعه شناختی و ادبی است.
بیگانگی در داستان «البحث عن ولید مسعود» جبرا ابراهیم جبرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیگانگی پدیده ای است به قدمت زندگی انسان که معنای بسیار وسیعی دارد. دامنه ی مفهوم این پدیده از غربت رمانتیک که حاصل دلتنگی و بازگشت به کودکی و روستا است، شروع می شود و تا غربت روان شناختی که حاصل فرار از خویشتن و یا نتیجه ی احوال سیاسی و اجتماعی است، امتداد دارد. این پدیده در برخی دوره ها به دلایل مختلف شدت گرفته است. در عصر کنونی ساکنان سرزمین فلسطین به دلیل رویارویی با بحران هایی مانند آوارگی و غربت، ترس از استعمار و فشارهای اقتصادی و سیاسی، بیش از دیگران گرفتار این پدیده شده اند. جبرا ابراهیم جبرا ادیبی است فلسطینی که رنج هم وطنان خود را در این فاجعه احساس کرده و آن را در آثار خود نشان داده است. ""البحث عن ولید مسعود"" از داستان های اوست که به طور چشمگیری این پدیده را منعکس ساخته است به گونه ای که در آن بیگانگی ذاتی و اجتماعی و فرهنگی با نشانه های متعدد آن و به شیوه جریان سیال ذهن قابل بررسی است. بکارگیری این روش امکان بروز اندیشه و ذهنیت شخصیت ها را فراهم می کند و درنتیجه از بیگانگی درونی آن ها تصویری به دست می دهد.تطبیق الگوهای روایت شناسی بازتاب مفهوم بیگانگی را آشکار می سازد.
بوف کور متن معطوف به قدرت (خوانش فوکویی بوف کور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عموماً اینگونه تصوّر می شود که صادق هدایت روشنفکری بوده که در دوره خود با سیستم استبدادی حکومت پهلوی در تعارض بوده است. مطابق بیشتر زندگینامه هایی که درباره او نوشته شده است، این گونه به نظر می رسد که او، علی رغم این که به یک خانواده اشرافی تعلّق داشت، به دلیل تعّلق خاطرش به آزادی انسان با سیستم پهلوی دشمن بوده است. مقاله حاضر تلاش کرده تا خلاف این نظر عموماً پذیرفته شده را اثبات کند. این مقاله با تحلیل بوف کور از منظر تئوری قدرت میشل فوکو، به ویژه نظریه ""سراسربینی"" یا panopticism، به این نتیجه می رسد که هدایت، از این نظر که از گفتمان غالب دوره خود تاثیر پذیرفته است و مهمترین گفتمان دوره ناسیونالیسم بوده است، ناخودآگاه به سیستم پهلوی خدمت کرده است. برای این منظور ابتدا به تعریف و ریشه یابی نظریه قدرت در آثار مختلف فوکو پرداخته و سپس نظریات پیروان فوکو که این نظریه را در رمان های مختلف اروپایی بررسی کرده اند بیان می کند و در بخش دوم مولفه های این نظریه را در بوف کور هدایت بررسی کرده و در پایان به نتیجه مذکور می رسد.