فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱۶٬۳۲۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
جنسیت در ایران همواره توسط گفتمان های مردان تعریف شده است. تولید نظام های معنایی در طی سده ها در انحصار مردان بوده است. نویسندگان آثار ادبی در ایران همواره مردان بوده اند و جز استثناهایی معدود، صدای زنان شنیده نشده است. اما در سالهای اخیر با رشد حیرت آور زنان نویسنده در ایران مواجه بوده ایم. آثار زنان نویسنده مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته و به بحث های متعددی در حوزه فرهنگی ایران منجر شده است. اکنون زنان ایران توانسته اند خود را ابراز کنند، صدایشان شنیده شود و خود در تعریف و تصویر جنسیت خویش مشارکت داشته باشند. آثار آنان را می توان همچون هرمحصول فرهنگی دیگر به صورت شکلی از بازنمایی نگریست که سرنخ های مهمی درباره نظام عقیدتی فرهنگی به دست می دهد. این مقاله می کوشد از خلال ردیابی نظام های بازنمایی جنسیت در آثار برخی نویسندگان زن ایرانی به این پرسش پاسخ دهد که جنسیت زنانه در آثار زنان رمان نویس ایرانی چگونه تصویر می شود؟ آیا بازنمایی زن در این رمان ها به بازتولید ایدئولوژی جنسیتی مسلط یاری می کند یا علیه آن می شورد؟ و اینکه آیا تفاوتی میان بازنمایی زنان در رمان های مختلف مورد مطالعه وجود دارد؟
رمان های مورد بررسی دو دستگاه متمایز بازنمایی زنانگی را آشکار می کنند که آن ها را می توان «تصویر سنتی زن» و «تصویر زن جدید» نامید. زن سنتی با مفاهیمی همچون خانه، سکون، مصرف، خواندن، کار خانگی، وابستگی و گذشته بازنمایی می شود و زن جدید با مفاهیمی همچون تحرک، تولید، استقلال و آینده. تصویر زن سنتی تصویری در خدمت روابط جنسیتی قدرتی است که ایدئولوژیِ مردسالارِ مسلط سعی در حفظ و بازتولید آن دارد و تصویر زن جدید بدیلی در برابر ایدئولوژی مسلط است. رمان های عامه پسند بازتولیدکننده ایدئولوژی مردسالار مسلط است و رمان های نخبه گرا در برابر آن موضعی برانداز دارند. اما نوع نوظهوری از رمان های زنان که مرزهای میان ادبیات نخبه گرا و عامه پسند را مخدوش کرده اند، بدون گسست از سنت های فرهنگی موجود تلاش دارند تا با برخوردی انتقادی و پرسشگر از این سنت ها موقعیت زن در جامعه را تجدید نظر و بازاندیشی کنند.
حافظ و خلاف عادت در صورت و معنی غزل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خروج از عادت در حیطة ادبیات هم، همچون دیگر معارف انسانی، کار نوابغ است. خلاف عادت هایی که حافظ در غزل خود ایجاد کرد منشأ جریانی شد که مقلدان بسیاری را پدید آورد. این خلاف عادت ها در حوزة صورت، معنی، یا ارتباط های ممکن در معنی و صورت رخ داده است. نقد اخلاق اجتماعی یکی از هنجارشکنی های معنایی بود. ابداع ظرایف بلاغی که تازگی آن ها بخصوص در حوزة ایهام مشهود بود، خلاف آمد دیگری در ایجاد پیوندهای گوناگون نشانه ها بر محور افقی شعر محسوب می شود که حاصل توغل حافظ در شناخت بار معنوی کلمات در پیوند با جلوه های مختلف فرهنگی بود. هماهنگی زمینة معنایی و عاطفی غزل با موسیقی عمومی حاکم بر آن، که از طریق وزن عروضی، همنشینی کلمات و قافیه پدید می آید، یکی دیگر از ویژگی های غزل حافظ است که ارزش تأثیربخش آن و صمیمیت عاطفی اش در غزل حافظ مشهود است. شاید برجسته ترین خلاف عادت در غزل حافظ شیوة ارتباط مخفی معانی پراکنده در طول یک غزل باشد که سبب شده است غالب کسانی که دربارة غزل حافظ سخن گفته اند، آن را چندمعنایی و فاقد پیوند منطقی میان ابیات بدانند، اما این ابیات با وجود تداعی های دور از هم و فاصله دار، در باطن عمیقاً به هم مربوط اند.
مقالة حاضر علاوه بر اشاره به خلاف عادت های بلاغی و هنری و معنایی نشان داده است که در آن سوی ظاهر پراکنده نمونِ ابیات که ناشی از تداعی های دور و درازِ ذهن سرشار از بار فرهنگی و تجربی حافظ است، پیوندی باطنی وجود دارد که از طریق تبدیل گزاره های عادت گریز به گزاره های عادت پذیر دریافتنی است. برای روشن شدن مطلب غزلی از سعدی با حافظ مقایسه شده است.
مضامین شاخص ادبیّات پایداری در بخش حماسی شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات پایداری، گونه ای مهم و تاثیرگذار از انواع ادبی در ایران است که در طول تاریخ این کشور، نقش مؤثری را در بیان و القای مفاهیم مقاومتی، ایفا نموده است. شاهنامة فردوسی به عنوان پلی برای آشنایی با ریشه های کهن این گونة ادبی در آثار کلاسیک فارسی، به سبب برخورداری از روح حماسه و منش پهلوانی، بیانگر رابطه ای معنادار میان حماسه های خود و مضامین ادبیّات پایداری است که با استناد به روش تحلیل محتوا، این مضامین در بخش میانی شاهنامه، دربردارندة مضامینی چون: دعوت به اتّحاد و همدلی، میهن دوستی، ظلم ستیزی، بیان جنایت و بیداد گری، هشدار و... می باشد که شامل مضامین شاخص و کلی ادبیّات پایداری در میان آثار مقاومتی تمامی ملّت هاست که با تطبیق این مضامین در بخش یاد شده و ارائة شاهد مثال های مرتبط با موضوع، بی شک شاهنامة فردوسی از نخستین و کامل ترین منابع مقاومتی ایرانیان در حوزة ادبیّات پایداری است.
از عقل ناصر خسرو تا عقل سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مفاهیم شناور و مورد اختلاف در فرهنگ ایرانی، مفهوم «عقل» است که دایره معنایی وسیع و گاه متناقضی یافته است. ازاین رو، نحله های فکری مختلف برداشتهای متفاوتی از آن ارایه کرده اند. همین موضوع، ما را بر آن داشته است تا به بررسی نحوه نگرش دو نحله متفاوت فکری (یعنی حکیمان و صوفیان) از «عقل» بپردازیم و با بررسی اشعار دو نماینده برجسته آنها (ناصرخسرو و سنایی) نشان دهیم که ناصرخسرو، بدون اینکه در شعر خود به دفاع صوری از این مقوله برخیزد، محتوا، تصاویر و ساختار شعرش، مبنایی عقلانی و منطقی دارد. برخلاف او، سنایی با اینکه در جای جای حدیقه الحقیقه، ابیاتی در وصف عقل و دفاع از آن آورده است چون ساختار ذهن او با منطقِ عقلانی همسو نیست، محصول کارش با عقل، مباینت یافته است. براین اساس می توان گفت که کاربرد صفت «حکیم» برای سنایی - البته در مفهوم مورد نظر ما - جز به تسامح روا نیست، حال اینکه ناصرخسرو «حکیم» به معنای دقیق کلمه بوده است. دلیل این امر، این است که عقل نزد ناصرخسرو هم جنبه مادی دارد و هم بعدی معنوی، حال اینکه، عقل نزد سنایی در مجموع، عقل دینی است و تا حد زیادی از جنبه های مادی فاصله می گیرد
در رثای بغداد: نگاهی به قصاید عربی سعدی
حوزه های تخصصی:
با مطالعه شعر عربی سعدی، به خوبی می توان دریافت که او علاوه بر استفاده از دانش وسیع قرآنی، به شعر شاعران بزرگ عرب نیز نظر داشته و افزون بر وام گیری برخی مضامین و درج تعابیر در برگزیدن وزن و قافیه چند قصیده، تحت تأثیر آنان بوده. اشراف او بر شعر شاعران عرب به وسعت دایرة لغوی او و حسن انتقال و انسجام در موضوعات متعدد در بافت قصیده و تثبیت اصالت آن انجامیده است. نویسنده ضمن تبیین این مناسبت ها در اشعار عربی سعدی به بررسی قصیده «در رثای بغداد» سعدی پرداخته، ویژگی های آن را مورد بررسی قرار داده است.
تجلی زن در سه دفتر اول مثنوی معنوی
حوزه های تخصصی:
گفتگو درباره ی زن و دیدگاههایی که در مورد وی وجود دارد، کاری بسیار مشکل و ارزشمند است زیرا نیاز به مطالعه و کندوکاو بسیار دارد. زن این موجود شکننده و ظریف در عرصه ی پهناور جهان بار مسئولیتی ویژه بر دوش داشته است : زادن ، پروردن ، به بلوغ رساندن و به تکامل روحی و جسمی رساندن انسان ها. در این مقاله،با ذکر مقدمه ای سعی شده است تا زن را در تمام جایگاههایی که می توانسته مفید و ارزنده باشد، نشان دهد زیرا زن براستی نماینده ی تحقق آمال و آرزوهاست و نباید ارزش و منزلت او را نادیده گرفته شود. در مرحله ی بعد نقش موثر زن از دیدگاه عرفا ارایه، سخنان ارزشمندی از ابن عربی یادآور شده و مقام و منزلت زن در راستای ارتباط با مردان ذکر گردیده است . در بخش دیگر زوجیت عناصر و توافق اخلاقی در زناشویی امری مهم تلقی شده است و مولانا در مثنوی چندین بار به مسئله ی جفت بودن پدیده ها اشاره دارد و در نهایت، سخن آخر و پیامد این مقاله اینست که هدف مولانا، انسان کامل بودن است و نباید فرقی میان زن و مرد در میان قبایل عرب و عجم و زنگی و رومی باشد و دلیل برتری انسان ها به خاطر جنسیت آن ها نمی باشد، بنابراین تصور مولانا در مورد انسان کامل از فراسوی مرزهای مادی هم عبور کرده است.
جادوی نحو در غزل سعدی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نویسنده بر آن است تا از منظری به کلام سعدی بپردازد که بتواند به دریافتی سبک شناسانه از نحو سعدی در غزلیات دست یابد. وی اشاره می کند که یکی از مسایلی که درباره کلام سعدی بسیار مطرح می شود، سبک طبیعی یا نحوی معیار است. شعر سعدی به نحو معیار یا نظم پایه زبان فارسی بسیار نزدیک است. از ویژگی های دیگر سخن او، کاربرد تمهیدات پیوندی است که در واقع استفاده از آن دسته از عناصر زبانی است که بندها و بخش های کلام را به هم متصل می کند.
کتاب های علمی - اطلاعاتی را تعریف کنیم: دومین نشست نقد کتاب های علمی - آموزشی
حوزه های تخصصی:
سعدی شیرازی و سردار مغول امیر انکیانو
حوزه های تخصصی:
سودای گشودن مازندران
حوزه های تخصصی:
قصه شناسی نوش آفرین نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوش آفرین نامه، داستان عامیانة منثوری در شرح عشق شاهزاده ابراهیم فرزند جهانگیرشاه، پادشاه چین و دلاوری های او برای رسیدن به معشوق خود، نوش آفرین گوهرتاج، دختر پادشاه دمشق است. ویژگی های سبکی بسیاری از داستان ها یا رمانس های عاشقانه سنتی و عامیانه را در این داستان می توان دید؛ ازجمله جنبه های شگفت آوری چون خرق عادت ها، انسان ها، جانوران، گیاهان، موجودات، مکان ها و اشیای شگفت انگیز، طرح مدور، گزاره های قالبی، استفاده از اشعار و ضرب المثل ها، کنایات و اغراق ها. زبان و بیان این داستان، نیمه ادبی است. نثر آن به شیوة نثر دوران قاجار است و کهنگی آثار دورة صفویه را ندارد. افعال وصفی و عبارات عامیانة فراوانی در آن دیده می شود. بن مایه های مهم داستان های عامیانه و عیاری در داستان دیده می شود. این داستان و داستان شیرویة نامدار، الگوی داستان گویی نقیب الممالک در نوشتن داستان امیر ارسلان بوده است. این مقاله ضمن معرفی و تحلیل ابعاد گوناگون ساختاری و محتوایی داستان نوش آفرین گوهرتاج، به بیان نمونه هایی از تاثیرپذیری داستان امیر ارسلان نامدار از آن می پردازد.
آموزش زبان فارسی به اردو زبانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستار حاضر با توجه به مطرح بودن زبان فارسی در جهان امروز ، به عنوان زبان همدلی و تفاهم بین المللی ، با تاکید بر آموزش زبان فارسی به اردو زبانان فراهم آمده و نگارنده زبان شناسی مقابله ای را به عنوان اساسی ترین رهیافت در زبان آموزی به غیر فارسی زبانان معرفی کرده است. در اینجا به منظور آشنایی خوانندگان با این شیوه پویا، مقایسه و مقابله ای میان همخوان های دو زبان فارسی و اردو ، برگرفته از نظام های آوایی دو زبان و نیز مقایسه ای کلی میان حروف همخوان نماد خطی آنها در نظام نوشتاری این زبان ها ، به انجام رسیده است. این شیوه تحلیلی با ارائه عناصر و واحدهای زبان فارسی آغاز شده و پس از توصیف هر واحد فارسی ، معادل آن در زبان اردو ارائه گردیده است. نتایج به دست آمده حاکی از کارآمد بودن این گونه تحلیل های تقابلی در زمینه های گوناگون آموزش زبان فارسی به اردو زبانان است و خود می تواند توسعه و گسترش ایران شناسی را در قلمرو زبان فارسی به دنبال داشته باشد.
ادبیات تطبیقی و ترجمه پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی یکی از حوزه های جدید پژوهشی در قلمرو ادبیات تطبیقی می پردازد. از دیرباز، ترجمه نقش مهمی در تأثیرات و ارتباطات ادبی بین ملل و فرهنگ های مختلف داشته است، ولی همیشه در مقایسه با متن اصلی در مقام نازل تر قرار گرفته و فعالیتی دست دوم و اشتقاقی محسوب شده است. در سه دهه اخیر، نظریه پردازان ادبیات تطبیقی این نگاه سنّتی را به چالش کشیده و برای ترجمه ادبی شأنی فعال و خلاق، هم تراز با متن اصلی، قائل شده اند. این مقاله در دو بخش کلّی چگونگی این روند را بررسی می کند. بخش اول به تعریف ترجمه و انواع آن از دیدگاه زبان شناختی و بخش دوم به بررسی نقش ترجمه در قلمرو ادبیات تطبیقی و ترجمه پسااستعماری می پردازد. نویسنده کوشیده است تا نظریه جدیدی را در قلمروِ رو به گسترشِ پژوهش های ادبیات تطبیقی مطرح کند و امکانات جدید و بدیعی برای پژوهشگران این رشته نوپا در ایران فراهم آورد.
بررسی تطبیقی آیینهای سوگ در شاهنامه و بازمانده های تاریخی – مذهبی سوگواری در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و بررسی آیینهای سوگواری در شاهنامه و مقایسه آن با آیینهای سوگواری، که از دیرباز در مناطقی از ایران برگزار می شده است، نشان می دهد که میان روایات داستانی شاهنامه و واقعیتهای تاریخی درباره آیینهای سوگ، شباهتهایی هست. در این مقاله بر آنیم تا با بیان اموری که در برخی شرایط مرگ در این دو فضا رخ می دهد، نخست با هشت دلیل تاریخی صدق حضور آنها را در ایران باستان یادآور شویم و سپس به بررسی تناقض آنها با قوانین جدی و سختگیرانه مذهبی بپردازیم و در راستای پی جویی دلایل این تفاوتها سه پاسخ احتمالی را مطرح سازیم: شمالی - شرقی بودن روایتهایی که این سوگواریها در آنها موجود است. تاثیر خداینامه های شاهی بر وقایع مربوط به سوگ در شاهنامه و یادآوری نقش زرتشت در تعدیل بسیاری از آیینها و از جمله سوگواریهای شدید در ایران باستان.
سایه حافظ در غزل هاى سایه (هوشنگ ابتهاج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از قرن هفتم و هشتم (ه.ق) که دوران طلائى غزل فارسى است، شاعرى را نمى توان یافت که در سرودن غزل تحت تأثیر آن دوره نبوده باشد. غزل در دوره ى معاصر نیزکم وبیش متأثر از همان دوره است. بررسى غزل هاى امیر هوشنگ ابتهاج (هـ ا. سایه) که از غزل سرایان بنام روزگار ماست از جهت تأثیرپذیرى از حافظ موضوع این مقاله است. این بررسى از چند جنبه صورت گرفته است: ا- تأثیر ترکیبات و عبارات حافظ در غزل سایه 2- تأثیر مضامین حافظ در غزل سایه 3- تأثیر ساخت هاى شعرى حافظ در غزل سایه 4- تأثیر غزل حافظ در شعر نیمایى سایه.
مضامین عرفانی در غزلیات صائب
حوزه های تخصصی:
"صائب تبریزی شاعر توانمند و ادیب هنرمندی است که در روزگار خود در هند، ایران و آسیای میانه شهرت بسزایی یافته بود، و این عظمت و افتخار آنگاه برای وی حاصل شده است که در شیوه شاعری طرزی نو و در محتوای سخنش به ایراد نکته های دقیق اخلاقی، حکمی، اجتماعی و عرفانی پرداخته است که به اشعار، شکوه و جلال خاصی بخشیده است.
سبک شعری صائب به شیوه شاعران عهد صفوی، پر از مضمون های دقیق و اندیشه های باریک و خیال های دیریاب، به ویژه تمثیلات یا معادله هایی است که مخصوصا در غزلیات به بهترین وجه آمده است.
اغلب در بررسی غزلیات صائب، تنها به مضامین باریک ادبی و کلام تخیلی و دور از ذهن او توجه کرده اند. اما به مضامین والای عرفانی و صوفیانه صائب نپرداخته اند.
هیچ گاه صائب به عنوان شاعر عارف و پایبند به آرا و اندیشه های صوفیانه در عهد صفویه مورد نظر نبوده است. نگارنده در صدد است به این موضوع بپردازد که شعر صائب علاوه بر جنبه های ادبی، اجتماعی، حکمی و اخلاقی، دارای مضامین بلند عرفانی است و به حق می توان گفت صائب شاعر بی مدعایی بوده است که غزلیاتش تبلوری از افکار و اندیشه های صوفیانه است.
"
بازآفرینی نیما از حکایت «کرم شبتاب» کلیله و دمنه در شعر «مهتاب»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بازآفرینی، هنرمند با الهام گرفتن از اثری کهن و به مدد تخیّل خویش، دست به آفرینش اثری مستقل، تازه و بدیع می زند و بنا به سلایق، خواسته ها و اهداف خویش، موضوعی را از ژانری به ژانر دیگر تبدیل می کند؛ ولی این باز آفرینی ها همیشه آشکار نیست. این مقاله با مقایسه تطبیقی میان دو اثرکاملاً متفاوت ادبی، به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که آیا شعر مهتاب نیمایوشیج، باز آفرینی حکایت تمثیلی شبتاب کلیله و دمنه است؟ بی گمان یکی از آبشخورهای اندیشه نیما، توجه او به ادبیات گذشته ایران بوده است. او بسیاری از مضامین اولیه اشعارش را از آثار کهن ادب فارسی اخذ می کرد؛ ولی همان اندیشه های کهن، در بیرون آمدن از کارگاه اندیشه آفرینش گر نیما، شمایل درونی و بیرونی کاملاً تازه، ابتکاری، متفاوت و امروزی به خود می گرفت. با توجه به همانندی های فراوانی که از حیث شخصیت ها، گفت و گوها، کردارهای اشخاص، حوادث، زمان، فضا و سایر ویژگی ها بین شعر مهتاب نیما و حکایت تمثیلی شبتاب از کلیله و دمنه به چشم می خورد، به این نتیجه می رسیم که نیمایوشیج در سرودن شعر مهتاب، تحت تأثیر حکایت تمثیلی شبتاب از کلیله و دمنه بوده است. به عبارت دیگر می توان گفت شعر مهتاب نیما، بازآفرینی حکایت ""شبتاب"" است.
تأویل و انواع آن در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب شریف مثنوی معنوی، به علت اشتمال گسترده آن بر وحی و سخنان انبیا و اولیا و همچنین شرح و تاویل آنها برای همطبقات، به مجموعه ای از معارف ناب و کم نظیر مبدل گشته است. این تاویل و تفسیرها که بیشتر جنبه اخلاقی – عرفانی دارند، مثنوی را رنگی معنوی بخشیده و آن را به کتابهای تفسری عارفان از جمله حقایق التفسیر، کشف الاسرار، لطایف الاشارات و ... مانند کرده است. با این حال، مولانا در مثنوی از مذمت کنندگان تاویل و اهل تاویل نیز به حساب می آید و شاید این تاویل ستیزی در ظاهر امر، چشمگیرتر و در عین حال عجیبتر به نظر آید؛ نویسنده برای تبیین این امر و حل این تناقض، کوشیده است ضمن دسته بندی تاویل از نظر دیدگاه مولوی به تاویلات مذموم و تاویلات ممدوح، هر کدام را با نمونه هایی در اشعار آن جناب مشخص کند. مقدم بر این مباحث نیز، به نکاتی کلی درباره تاویل در مثنوی اشاره شده و برخی تعریفات لغوی و اصطلاحی تاویل، از آثار لغوی و تفسیری، ذکر شده است. مخلص کلام آنکه با توجه به مطالب این گفتار، ثابت می شود که درستی و نادرستی تاویل، یا خوبی و بدی آن از دیدگاه مولانا نسبی است و به نوع تاویل، شخص تاویل گر و اهداف و انگیزه های او از تاویل متن باز می گردد.