نماز ستون دین و نزدیکترین راه به حق است؛ برپا داشتن آن با حضور قلب، موجب دست یابی به گنج های اسرار و حقایق الهی و در نتیجه سبب تقرب به معشوق سرمدی است.
نماز بهترین و کارآمدترین سلاح نبرد با ابلیس و خدعه های اوست. نماز بدرقه آدمی است تا وی را از چنگالِ دیو نفس برهاند و نخستین پیمان بندگی وی با حق را تجدید کند.
فریضه ای که حضرت رسول(ص) آن را «قره العین» خویش شمرده دارای چنان شان و فضیلتی است که برگزاری حتی دو رکعت از آن بر دنیا و امتیازات آن برتری دارد و ترک آن موجب انهدام دین می شود.
مولوی که از سخنوران نامی عرفانی است، برای نماز ظاهر و باطنی قایل است که نمازگزار با توجه به قابلیت خویش و درک حقیقت آن می تواند به اهداف نماز دست یابد و ماجور حق شود.
او نماز عاشقانه را بر نماز زاهدانه اَولی می داند؛ چه زاهد با پای تن و به کندی راه وصال می سپرد؛ ولی عارف با پر و بال عشق هر دم به ساحت محبوب نزدیک می شود.
وی پاک کردن درون را از پندارهای بازدارنده و اَصنام هوا و هوس، ضرورت راه تعالی می داند و با تکیه بر آیات شریف معتقد است که علاوه بر آدمی و پری، حیوان، گیاه و جماد نیز به ذکر و ستایش حق می پردازند؛ لیکن گوش دل باید گشود تا نغمه های پر شور توحیدی آنها شنیده شود.
این پژوهش رویکردی به تجلی عارفانه نماز در آثار مولانا دارد، خاصه بر ابیاتی از مثنوی که بر پایه آیات قرآن کریم و احادیث شریف بنا شده اند؛ همچنین نگارنده در طی این پژوهش نیم نگاهی دارد به سخنان عارفان بویژه آنان که از مقتدایان و پیشروان مولوی محسوب می شوند.
هر پژوهش برای اینکه بتواند نقشی تأثیرگذار داشته باشد، باید نتایج و گفته های خود را چه به صورت هم جهت و چه در جهت مخالف، بر پایه ی پژوهش های پیشین بنا کند. ادبیات کودک ایران نیز به عنوان یک علم نوپای دانشگاهی، برای توسعه ی گستره ی تحقیقی خود، نیازمند پژوهش هایی است که اصول علمی و مستندسازی در آن ها رعایت شده باشد. استناد فرایندی ذهنی و فرهنگی و در عین حال عملی اجتماعی است. فهرست منابع مورد استناد نیز از مهم ترین اجزای همه ی آثار تحقیقی و تألیفی است و رفتار استنادی شامل چگونگی استفاده از منابع، نوع تأکید بر موارد ویژه، تکرار کاربرد برخی منابع، گرایش به متونی که به زبانی خاص منتشر شده و... است. مقاله ی حاضر، با ارائه ی توصیفی از وضعیت استناد در دو مجلّه ی تخصّصی ادبیات کودک (پژوهشنامه ی ادبیّات کودک و نوجوان و ماهنامه ی کتاب ماه کودک و نوجوان) شیوه های استناد را در نقد ها و مقاله های آن ها بررسی کرده است. یافته های پژوهش نشان داد، با توجه به لزوم رعایت اصول نگارش علمی، وضعیت استناد در این دو نشریه، چندان مطلوب نیست
با وجود آنکه مولوی پرورده دوران آشوب زده ای چون دوران مغول است، تحت تاثیر تعالیم پدرش، بهاء ولد، و استادش، محقق ترمذی، و به ویژه شمس تبریزی، با سلوک در تصوف بسطی و عرفان عاشقانه ، شادی و طرب را درون خود جاری ساخت و در غزلیات شمس بازتاب داد. با مطالعه و بررسی عوامل شادی در غزلیات وی، روشن می شود که نوع شادی او انفسی و درونی است. او بر عشق، معشوق، رهایی از خود و وصال، بیش از سایر عوامل تاکید دارد. از دیدگاه او، عشق، شادی بخش زمان و مکان، عامل کمال و وصال به معشوق است و معشوق دوگانه، یعنی نهان (خدا) و آشکار (شمس، زرکوب و چلبی) به زندگی اش معنا می بخشند. او با کشف معنای زندگی، در رهایی از خود و پیوستن به وصال می کوشد و آن گاه که به خودشکوفایی و کمال می رسد، مغز و معنی شادمانی را می یابد و برای ابدی ساختن آن، از بندگی معشوق غافل نمی شود.
مولانا اهل استدلال بوده ودر مثنوی از انواع استدلال بهره برده است. البته استدلال مورد نظر مولانا، بیشتر استدلالی است که در جهت فهم مطلب به مخاطب است تا اثبات ادعا. استدلال های تفهیمی که بیشتر در موضوع های اخلاقی خودنمایی می کنند، شامل انواعی چون عقلی، نقلی، عقلی و نقلی است. مولانا در استدلال های عقلی –آنچنان که روش معهود واعظان منبری است- بیشتر به تمثیل و تشبیه، و در استدلال های نقلی به قرآن و حدیث تکیه داشته است.