سید مسعود سیف

سید مسعود سیف

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۸ مورد.
۱.

رورتی در مقابل هابرماس: چرخش پراگماتیک نسبت به صدق و کاربست آن در سازماندهی روابط توجیهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رورتی هابرماس چرخش پراگماتیک صدق توجیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 871 تعداد دانلود : 572
بحث میان هابرماس و رورتی ناظر به امکان یا عدم امکان سازماندهی روابط توجیهی بر اساس صدق است. هر دو برای اجتناب از بن بست های رویکرد معرفت شناختی به صدق، چرخشی پراگماتیک را پیشنهاد می کنند. اختلاف نظر آنها از آنجا شکل می گیرد که رورتی چرخش پراگماتیک را تا حذف مفهوم صدق پیش می بَرَد اما هابرماس معنایی کانتی را برای صدق در نظر می گیرد که بنا بر آن، صدق صرفاً ایده ای تنظیمی و استعلایی است که فرض وجود آن برای امکان سازماندهی روابط توجیهیِ کنش گران ضروری است. رورتی در مقابل، عقیده دارد که صدق حتی در معنای تنظیمی و استعلایی آن هیچ معنای محصّلی در بر ندارد. زیرا نمی توان چیزی را هدف قرار داد و برای به دست آوردنش کوشش نمود مگر آنکه دستیابی و یا نزدیک شدن به آن قابل تشخیص باشد. معیاری که رورتی برای سازماندهی روابط توجیهی ارائه می دهد، نه صدقی در فرا رو، بلکه روایت تجاربی است که پشت سر گذاشته ایم. به نظر می رسد رورتی در ردّ انتقاداتی که هابرماس بر امکان حذف مفهوم صدق در سازماندهی روابط توجیهی مطرح می کند، موفق است؛ صرفاً به این معنا که اندیشه او سازگاری و انسجام بیشتری با چرخش پراگماتیک دارد. اما جایگزینی که رورتی برای صدق ارائه می دهد این نتیجه را نیز به همراه دارد که عملاً هیچ هدف معینی برای انسان قابل تصور نیست. شایستگی روایت ها در سازماندهی روابط کنشگران تنها در عرصه تجربه قابل سنجش است. به عقیده او ما فقط باید امیدوار باشیم که مسیری بهتر از گذشته را دنبال کنیم. این ابهام در اندیشه رورتی شاید مهمترین چالش در پذیرش آرای اوست.
۲.

تحلیل و نقد تقویمِ اگویِ دیگر در پدیدارشناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اگوی دیگر دیگری پدیدارشناسی استعلایی ادموند هوسرل تقویم قصدیت بیناسوبژکتیو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 473 تعداد دانلود : 482
این مقاله قصد دارد تا رهیافت هوسرل در تقویم دیگری، به مثابه اگوی دیگر را، مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. آنچه از بیان هوسرل در تأمل پنجم تأملات دکارتی برمی آید، تقویم دیگری به عنوان آغازی برای پی ریزی جهانی است که در آن، عینیت و ابژکتیویته، برای همه در دسترس باشد. هوسرل این جهان را بیناسوبژکتیو نام می نهد. روایت هوسرل از این تقویم، شامل دو گام اساسی است: در گام نخست، تقلیل دوم به اجرا گذارده می شود که به واسطه آن، از تمامی قصدیت ها، انگیزه ها، معانی و جز آن، معطوف به دیگرانِ غیر از من، قطع نظر می شود. سپس با بیان مشخصه ادراک دیگری به مثابه یک حضور غیر مستقیم، معنای دیگری در یک ادراک غیرمستقیم شبیه ساز و به واسطه یک انتقال معنایی در فرآیند جفت وجورسازی، از بدن من به بدن دیگری منتقل می شود. دست کم می توان سه نقد جدی بر این توصیف وارد ساخت: 1. اپوخه دوم، تمامی معناهای معطوف به دیگری را از اگو سلب می کند و بنابراین، هرگونه ارجاعی به دیگری که بناست معنایش را از اگو دریافت کند، منتفی است؛ 2. توصیف هوسرل از بدن، بسیاری از جوانب درباره آن را مغفول می گذارد؛ و حتی در نقطه آغاز، تفاوت ادراکی میان ادراک بدنِ من وبدن دیگری را مورد ملاحظه قرار نمی دهد؛ 3. بیان هوسرل برای تمیز میان ارگانیسم و شبه ارگانیسم، نا روشن، مبهم و نابسنده است. بیان عباراتی مبهم مانند رفتار متغیر اما هماهنگ، و نیز عدم ارائه معیاری برای تشخیص رفتار هماهنگ یک ارگانیسم، از مواردی است که توصیف هوسرل را دچار دشواری می کند.    
۳.

بررسی و نقد خوانش انتقادی پوپر از معرفت شناسی کانت(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: کانت پوپر نظریه معرفت خوانش انتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 661 تعداد دانلود : 216
پوپر در عین حال که فلسفه کانت را نقطه آغاز فلسفه خویش قرار داده و نظریه ای در باب معرفت مطرح کرده که شبیه معرفت شناسی کانتی است، خوانشی انتقادی از نظریه معرفت وی دارد. با این حال به نظر می رسد وی از جهات مختلفی در خصوص فلسفه کانت دچار سوء برداشت شده است. از نظر پوپر خطای بنیادین کانت این بود که تصور می کرد علم اپیستمه است یا معرفت متضمن حقیقت است. اما بر خلاف تصور پوپر، کانت معرفت تجربی را اپیستمه نمی داند و در نظر وی معرفت تجربی مفید یقین نیست. خطای اصلی پوپر این است که تمایز مهم کانت بین معرفت استعلایی و معرفت تجربی را نادیده انگاشته است. معرفتی که برای کانت قطعی و ضروری است، معرفت تجربی نیست، بلکه معرفت استعلایی است که معرفت جهان نیست، بلکه شرایط امکان معرفت تجربی را فراهم می کند. در این مقاله ضمن مقایسه معرفت شناسی کانت و پوپر، خوانش انتقادی پوپر از نظریه معرفت کانت مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته، نشان داده خواهد شد برخی از دیدگاه هایی که پوپر در نظریه معرفت کانت رد می کند، به این دلیل است که به درستی آ نها را درک نکرده است.
۴.

چرا برخی پیشنهادها هنوز نتوانسته اند مثال های نقض گتیه(وار) را برطرف کنند؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مثال های نقض گتیه(وار) تعریف سه جزئی معرفت باور صدق توجیه شهودهای متعارف فلسفۀ زبان روزمره فلسفۀ آزمایش محور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 857 تعداد دانلود : 477
 بسیاری از معرفت شناسان اذعان دارند که اهمیت مثال های نقض گتیه در آشکارسازی معضلی است که هنگام تحلیل مفهومی معرفت با آن مواجه می شویم. آنان معتقدند ریشه این معضل به نحوۀ ارزیابی مان از شهودهای متعارفی برمی گردد که برای تحلیل مفهومی به کار می آیند. در این مقاله، به واکاوی شهودهای متعارفی می پردازیم که، بیش از طبیعت معرفت، ناظر به مشخصۀ اسنادیِ معرفت در زبان روزمره اند و ظاهراً به کمکشان می توان راهی برای برطرف کردن مثال های نقض گتیه و موارد مشابهی یافت که امروزه به مثال های نقض گتیه وار مشهورند. مقاله شامل دو بخش اصلی است. نخست، به سراغ سه پیشنهاد خواهیم رفت که، به ترتیب، منجر به حذف شرط توجیه، صدق و باور می شوند. زیرا به نظر می رسد حذف یکی از شروط سنتی معرفت می تواند تحلیل مفهومی معرفت را از گزند مثال های نقض گتیه(وار) مصون نگه دارد. در بخش دوم، نشان خواهیم داد که چرا این سه پیشنهاد -و موارد مشابه- هنوز نتوانسته اند مثال های نقض گتیه(وار) را برطرف کنند. از نظر ما، سه ایراد عمده بر آنها وارد است: (1) همۀ مصادیق معرفت را شامل نمی شوند؛ (2) برخی استدلال های به کاررفته در آنها منتج نیست؛ (3) یا متضمن سوءفهم هایی دربارۀ طبیعت زبان روزمره و عملکرد واژگان در آن اند یا، به لحاظِ روشی، دارای تکیه گاه و تبعاتی مناقشه برانگیزند. باآنکه دامنۀ نفوذ ایرادهای (1) و (2) به پیشنهادهای طرح شده در این مقاله محدود است، ولی معتقدیم ایراد (3) می تواند پا را فراتر نهد و حتی شامل پیشنهادهایی شود که این بار با تکیه بر شهودهای متعارفمان دربارۀ طبیعت معرفت قصد دارند راهی برای برطرف کردن مثال های نقض گتیه(وار) بگشایند.  
۵.

تأثیر آموزه های معرفت شناسانه ی فلسفه ی گفتمانی بوبر بر بهبود رابطه ی پزشک- بیمار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پزشک بیمار نسبتِ «من آن» رابطه ی «من تو»

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 863 تعداد دانلود : 410
مطالعات نشان می دهند که ارتباط اثر بخش پزشک و بیمار، موجب افزایش پیروی از روند درمانی و بهبود نتایج سلامت، افزایش رضایت مندی بیمار و پزشک، کاهش مدت اقامت در بیمارستان، کاهش هزینه های درمانی، کاهش خطا های پزشکی و دارویی و همچنین کاهش شکایات از پزشکان می گردد. عدم برقراری ارتباط مناسب بین پزشک و بیمار، نیز موجب درک نادرست، پیروی نکردن بیمار از دستورات پزشک، عدم رضایت و پیامد های نامطلوب دیگر می شود. نوع ارتباط بین بیمار و پزشک وابسته به شرایط همکاری و نیز باور های آنان نسبت به جایگاه مطلوب مسؤولیت و قدرت است. اگرچه فیلسوف قرن بیستم میلادی، مارتین بوبر مستقیماً چیزی در باب پزشکی ننگاشته است، اما «فلسفه ی گفتمانی» وی، بویژه تفکیکی که وی بین دو نحوه مواجهه ای که انسانها باهم می توانند داشته باشند، یعنی «نسبتِ من آن»، که مستلزم وجود سوژه ای «فعال» و «تعیین کننده» در مقابل ابژه ی «منفعل» و «تعیین شونده» است و «رابطه ی من تو»، که در آن هر دو طرف رابطه به نحو همزمان و به نحو یکسان فعال و منفعل هستند، بینش های ارزشمندی را در باب رابطه ی پزشک بیمار ارائه می دهد.
۶.

نقد فلسفه همسخنیِ مارتین بوبر و پی آمدهای آن در حوزه تعلیم و تربیت کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مارتین بوبر «نسبتِ من آن» «رابطه ی من تو» دو طرفه بودن تعلیم و تربیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 764 تعداد دانلود : 115
در میان مفاهیم جدیدی که در اوایل قرن بیستم در حوزه ی تعلیم و تربیت مطرح شده بودند، مفهوم «دو طرفه بودن» (Gegenseitigkeit) فرایند آموزش چالش های بسیاری را به همراه داشته است؛ بسیاری از مربیان با انتقاد از این مفهوم، اظهار داشتند که معلم باید به تنهایی فرایند آموزش را رهبری کند و شاگردان نمی توانند و نباید نقشی در این فرایند ایفا کنند. بوبر ضمن اشاره به این مطلب که به منظور حفظ رابطه ی آموزشی، باید فاصله ی امنی بین معلم و شاگرد وجود داشته باشد، آموزه ی «تعلیم و تربیت مبتنی بر دیالوگ» را مطرح می کند؛ به عبارت دقیق تر، وی نسبت آموزشی را نوعی« رابطه ی من تو یک طرفه» می خواند. حال پرسش اینجاست که با توجه به این که بوبر «رابطه ی من- تو» را یک رابطه دو طرفه می داند، چگونه می تواند از رابطه ی میان معلم و شاگرد تعبیر به «رابطه ی من تو» کند و در عین حال از یک طرفه بودن آن سخن بگوید؟
۷.

تحلیل ِ مقابله نیچه با دین مسیحیت درقالبِ تفسیرهای اسطوره ای ، فلسفی و دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خواست قدرت نیروهای کنشی و واکنشی دیونیسوس آریادنه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 508 تعداد دانلود : 412
نیچه در باب مسئله ی تفسیر هستی همیشه سعی دارد که عناصر اسطوره ای و فلسفی را بر تفسیر و خوانش مسیحی و دینی ترجیح بدهد.این در حالیست که خود او دستاوردهای عظیمی برای مسیحیت بیان می کند که اگر بالاتر از تاثیر اندیشه های فلسفی و اسطوره ای در تاریخ بشر نبوده کمتر هم نیست .به نظر می آید شیوه ی نقد نیچه نسبت به مسیحیت بدبین و منفی است در حالیکه در باب دیگر اندیشه ها یا اشخاص جنبه های مختلفی را بیان می کند. نیچه در تحلیل های خود اصرار دارد که جریان تفسیر هستی را دو قطبی سازی کند به گونه ای که تفیسر باستانی و تفسیر خود او در یک طرف دعواست ولی در طرف دیگر حضرت مسیح (ع) را قرار نمی دهد بلکه فقط تا این حد او را وارد مناقشه می کند که بهانه ی برای یک آغاز بوده است او طرف مقابل خود را پولس حواری قرار می دهد که تفسیر دیگرگونه از آنچه مسیحیت اولیه بوده ارائه داده است.به هر حال به نظر می آید خوانش نیچه از تفسیر هستی با تاریخیت هستی هم خوانی ندارد بدین خاطر که گاه بی گاه در مسائل نامربوط به مسیحیت ،گریزی به مسائل این دین می زند .نیچه همواره تاکید براین دارد که مسیحیت وارث همه جریان های تباهی گر زندگی و هستی است . این دو قطبی سازی تفسیر هستی به صورت مقابله ی فرهنگ باستان و مسیحیت ارائه میشود که بنظر با تاریخیت انسان همخوانی واقعی ندارد بدین خاطر که او مسیحیتی را غیر اصیل و محکوم به نیستی می داند که دست کم دو هزار سال نوعی از انسان راهبری کرده و هم اکنون نیز می کند ، هر چند در قالب عبارت کوتاه به این موضوعات می پردازد ولی مایل نبود به همان مبسوطی که مسیحیت را نقد از آن دستاوردها سخن براند.
۸.

قانون طبیعی، ریاضی و فلسفه طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: طبیعت قانون طبیعی حکم محض تداوم تحلیلی معرفت مبتنی آمار تصادف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 960 تعداد دانلود : 205
این سوال مهمی است که آیا وجود قانون طبیعی دلیلی بر قانونمندی طبیعت است؟ این مقاله قصد دارد که نشان دهد "حکم طبیعی محض" دقیقا همان " حکم علوم طبیعی" نیست. نشان داده شده است که معیارهایی برای تمایز بین " حکم علوم طبیعی" و " حکم طبیعی محض " وجود دارد.اولین گام این است که در مورد داده های طبیعی و ساختار آن بحث کنیم؛ گام بعدی بحث از امکان حکم طبیعی است.امکان سنجی به وسیله ی مفهوم " تداوم تحلیلی" صورت می پذیرد که می توان گفت تحلیل "مبتنی بر محمول" حکم طبیعی است. در گام آخر در مورد ساختار احکام طبیعی و قانون طبیعت بحث می کنیم که آیا قانون طبیعی وجود دارد؟ آیا جهان عموما مبتنی بر قانون طبیعی است؟ بحث در مورد "محاسبه پذیری" در همه ی بخش هااهمیت دارد. بنابراین، در مورد "امکان " و " معرفت مبتنی بر آمار" بحث می کنیم و سعی در شفاف کردن جایگاه آن می ماییم؛ در پایان روی این موضوع بحث می شود که آیا " امکان"، "قانون طبیعی" است یا "قانون طبیعت"؟به طور کلی، این مقاله دارای رویکرد منطقی به مساله طبیعت است تداوم تحلیلی " طبیعت" در محمول و در کل روی حکم که شامل موضوع و محمول می شود، بازتاب دهنده ی طبیعت است. در نتیجه، می توان پارامتری را به عنوان معیار تمایز " حکم طبیعی" از " حکم محض" پیشنهاد کرد.
۹.

سولیپسیسم در تراکتاتوس: سه تفسیر متفاوت (ارسال مجدد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذهن سوژه متافیزیکی سولیپسیسم تفسیر ارتدوکسی تفسیر درمانگرا تفسیر اخلاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 587 تعداد دانلود : 756
ویتگنشتاین در بندهای 6/5 تا 641/5، رساله منطقی فلسفی (تراکتاتوس) نکات مهمی را در باب ذهن و سولیپسیسم بیان می کند. سه تفسیر مهم از این بندها عرضه شده است: یکی تفسیر ارتدکسی که بر طبق آن، سوژه یا خود متافیزیکی، معنا را از طریق تصویر کردن و طی یک فرایند روانشناختی، به واژه می بخشد. البته این خود متافیزیکی متمایز از «خود تجربی» مورد نظر روانشناسان است و هیچ چیزی در درون جهان، مطابق با آن نیست و بلکه خود پیش فرض وجود جهان است. بنابراین بدون اینکه بتوان هیچ سخن معناداری در باره آن گفت، تنها می توان آن را نشان داد. تفسیر دوم، تفسیر درمانگراست که برخلاف رویکرد متافیزیکی و واقع گرایانه تفسیر ارتدوکسی، رویکردی غیر متافیزیکی و غیرواقع گرایانه دارد و قایل به پیوند میان اندیشه های ویتگنشتاین متقدم و متأخر است. تفسیر سوم تفسیر اخلاقی است که برای گزاره های تراکتاتوس ارزش عملی قایل است. در این تفسیر سولیپسیسم مطرح شده در تراکتاتوس نه یک نظریه یا آموزه معرفت شناختی یا متافیزیکی، بلکه یک عمل اخلاقی و عرفانی دانسته می شود که هدف از آن ایجاد تغییر در زندگی معنوی انسان است. در مقاله حاضر سه تفسیر یاد شده نقد و بررسی شده است.
۱۰.

هستی شناسی اعتباریات؛ اعتبار بمثابه نحوه هستی انسان در جهان مادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتباریات هستی شناسی معرفت شناسی علامه طباطبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 144 تعداد دانلود : 687
برغم وجود دیدگاههای متفاوت و در مواردی متضاد درباره نظریه اعتباریات علامه طباطبایی، تقریباً همه پژوهشهایی که در این زمینه صورت گرفته است، در داشتن این پیشفرض مشترک همداستانند که نظریه اعتباریات نظریه یی از اساس معرفت شناختی است؛ نظریه یی که میکوشد به توجیه دسته یی از ادراکات انسان بپردازد که مطابقی در خارج ندارند. این پیشفرض برغم اینکه پیشفرض نادرستی نیست، مبین همه واقعیتهای قابل طرح در باب نظریه اعتباریات هم نیست. مدعای ما در پژوهش حاضر اینست که نظریه اعتباریات بیش از آنکه نظریه یی معرفت شناختی باشد، نظریه یی از اساس هستی شناختی است. با توجه به نحوه طرح نظریه اعتباریات در رساله های الولایه و الانسان، بنظر میرسد اعتبار بمثابه یکی از مشخصه های هستی انسانِ مجردی است که در جهان مادی بسر میبرد؛ مشخصه یی که دسته یی از افعال انسانی را که بنحوی به امور مادی مرتبط هستند، ممکن میسازد.
۱۱.

زمان مندی در اندیشه متقدم هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمان زمان مندی هایدگر متقدم معنا اُنتولوژیک پروا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 345 تعداد دانلود : 439
هایدگر متقدّم، در راستای تأسیس اُنتولوژی بنیادی، تا حدودی از بررسی فهم عامیانه زمان چشم پوشی می کند و به تحلیل زمان مندی می پردازد. او معتقد است که فهم عامیانه زمان، تنزّل زمان جهانی و خود زمان جهانی، تنزّل زمان مندی است. هایدگر در هستی و زمان ، زمان مندی را به «معنای اُنتولوژیک پروا» تعبیر میکند. در این جا، برای تحلیل زمان مندی در اندیشه هایدگر، بر همین عبارت سه جزئی تکیه می شود. اُنتولوژیک در تقابل با اُنتیک قرار می گیرد. پژوهش اُنتیک، پژوهشی است که هستومند را چونان چیزی فرادست و متعیّن در نظر می گیرد، امّا در مقابل پژوهش اُنتولوژیک، معطوف است به چطور هستن هستومندی که با افکندن خود بر امکان هایش، دائماً از خودش پیشی می جوید. معنا، آنی نیست که در انتهای کنش فهمیدن، آشکار گردد؛ بلکه آنی است که فهم پذیری هر چیز خودش را در آن حفظ می کند؛ یعنی شرط امکان فهم پذیری یک چیز است. پروا، دلالت می کند بر چیزی که به جنبه های ساختاری دازاین، کلیّت و وحدت می بخشد. پروا که معنای هستن دازاین است، ازطریق سه مؤلفه اگزیستانس، واقع بودگی و سقوط کردگی تقویم می شود. زمان مندی، معنای اُنتولوژیک پروا است؛ یعنی شرط امکان فهم پذیری آن. هایدگر برای توضیح این سخن، دست به تحلیل اگزیستانس اصیل می زند. ساختار اُنتولوژیک اگزیستانس اصیل، «مصمّمیّت پیشی جوینده به سوی مرگ» است. اگزیستانس مصمّمی که بر مرگ پیشی می جوید، خودش را در سه برون خویشی آینده سویی، بودگی، و حاضرساختن عیان می کند. هر یک از این سه برون خویشی، به ترتیب، بنیان و معنای یکی از مؤلفه های پروا است. درنتیجه، زمان مندی در وحدت اش، بنیان و معنای اُنتولوژیک کلّ پروا است.
۱۲.

مشخصه های امر پیشین نزد کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ضروری کلی محض واضح قطعی مستقل از تجربه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 488 تعداد دانلود : 659
فهم محتوای نقد عقل محض منوط به فهم معنای امر پیشین است و کانت نیز به همین دلیل، بخش عمده ای از این کتاب را به تبیین شأن معرفتی، جست وجوی خاستگاه، تعیین محدوده اعتبار و تشریح مصادیق آن اختصاص داده است. با این همه، حتی باآنکه وی در هر دو ویرایش نقد، کم وبیش، مشخصه هایی (مانند ضروری، اکیداً کلی، محض، واضح، قطعی و مستقل از تجربه) را برای امر پیشین معرفی کرده است ولی، چون این مشخصه ها در سنت های پیشاکانتی و پساکانتی -در معنایی متفاوت با معنای مدنظر او- نیز به کار گرفته شده اند پس چندان بعید نیست اگر در فهم محتوای نقد دچار ابهام شویم. ما در بخش (1)، به برخی از این ابهام ها اشاره خواهیم کرد. سپس در بخش (2-1)، نشان خواهیم داد برای رهایی از ابهام های مزبور ناگزیریم مشخصه ضروری را به «برخاسته از طبیعت ذهن انسان»، اکیداً کلی را به «صرفاً قابلِ اطلاق بر پدیدارها»، محض را به «معطوف بودن به سهمِ خود ذهن در تشریک مساعی اش با خود اشیاء برای شکل گیری معرفت تجربی»، واضح را به «آنچه حیطه جست وجو برای یافتن اش، صرفاً محدود به درون خودمان است و نه بیرون از آن» و قطعی را نیز به «آنچه گستره اش هم به لحاظ خود مصادیق و هم به لحاظ تعداد مصادیق تغییرناپذیر است» بازتعریف کنیم. در بخش (2-2) نیز با واکاوی مشخصه مستقل از تجربه، نشان خواهیم داد این مشخصه، علاوه بر دلالت بر صرفِ ساختار، می تواند ناظر به نوعی معرفت در بن هر گونه تجربه ممکنی نیز باشد؛ افزون بر این، نسبتِ مشخصه مزبور را با سنت پیشاکانتی و پساکانتی نیز نمایان خواهیم ساخت.
۱۳.

نسبت میان بازی های زبانی، صورت های زندگی و حیات اجتماعی انسان در ویتگنشتاین متأخر(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: نظریه کاربردی معنا بازی های زبانی صورت های زندگی بافت اجتماعی ویتگنشتاین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 476 تعداد دانلود : 314
ویتگنشتاین در فلسفه متأخر خود با طرح نظریه کارب ردى م عنا ، معنای واژه را به کاربرد آن در جریان و شکل زندگی پیوند می دهد. از نگاه او، زبان امری عمومی و اجتماعی و زبان خصوصی امری ناممکن است. کاربرد زبان در قالب بازی های زبانی صورت می گیرد و کاربرد بازی های زبانی خود، انواع گوناگون صورت های زندگی را شکل می دهد. صورت های زندگی پیوندی با ساختار حیات اجتماعی انسان دارند. در این نوشتار می کوشیم نسبت میان کاربرد واژه ها و صورت های زندگی را بحث کنیم و نشان دهیم که چگونه کاربرد واژه ها، یک بازی زبانی را شکل می دهد و چه نسبتی میان بازی های زبانی و صورت های زندگی وجود دارد. همچنین در این مقالله به بررسی نسبت میان صورت های زندگی و تاریخ طبیعی انسان از یک سو و زندگی اجتماعی انسان از سوی دیگر خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد اگرچه پیوند میان این عناصر پذیرفتنی است، اما نمی توان آن را به طور مطلق تأیید کرد؛ زیرا تغییرات در هر یک از اینها لزوماً متناظر با تغییر در عناصر دیگر نیست.
۱۴.

در باب یقین ویتگنشتاین و نقد برهان خواب دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شکاکیت دکارت ویتگنشتاین برهان خواب یقین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 27 تعداد دانلود : 244
ویتگنشتاین به صراحت از مبنا بودن یقین و تقدم آن بر شک سخن می گوید و معتقد است که بازی شک در زمین یقین امکان پذیر است و شکاکیت افراطی خود متناقض است؛ برای ویتگنشتاین «برهان خواب» دکارت، عمیق ترین و قوی ترین نوع شکاکیت افراطی است. ادعای اصلی دکارت در این برهان این است که «هیچ ملاک قطعی برای تمایز قائل شدن میان حالات خواب و بیداری وجود ندارد». برخی از فیلسوفان این فرضیه را یکی از چالش برانگیزترین مباحث در موضع شکاکیت دانسته و تمام همّ و غم خود را مصروف پاسخگویی به این برهان کرده اند؛ که البته در این زمینه توفیق چندانی نصیب آنها نشده است. اما ویتگنشتاین معتقد بود که شکاکیت بی معنی است و جوابی را نمی طلبد؛ با توجه به همین مبنا زمانیکه به «برهان خواب» می رسد، می گوید این عبارت که «من ممکن است خواب باشم» اگر جدی گرفته شود، همانطور که دکارت آن را جدی گرفته است، بی معنی است. برخلاف تصور ویتگنشتاین و دیگران، هدف دکارت هرگز ماندن در حالت عدم یقین نبوده است؛ او همواره بدنبال فرا رفتن از شک و رسیدن به یقین بوده است و در مورد شکاکیت حاصل از «برهان خواب» هم، در نهایت می گوید باید آن تردید کلی در مورد خواب را که به علت آن نمی توانستیم میان خواب و بیداری فرق بگذاریم، به عنوان شکوک مبالغه آمیز و مضر به دور افکنیم و در ادامه معیاری برای تفکیک تجارب ما در حالت خواب و بیداری ارائه می دهد.
۱۵.

تقریر و نقد سه ایراد عمده بر مقالة گتیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعریف سه جزئی معرفت توجیه معرفت شناختی مثال های نقض گتیه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : 153 تعداد دانلود : 334
تبعات انتشار مقالة گتیه، آن چنان گسترده و عمیق بود که برخی از معرفت شناسان را برآن داشت تا برای رهایی از این مخمصه، اساسِ مدعای گتیه را زیر سؤال ببرند. ما از میان ایرادهای وارد شده بر وی، سه مورد عمده را انتخاب کرده و شرح داده ایم که عبارتند از: 1 تردید در شمول مثال های نقض گتیه؛ 2 تردید در اهمیت تاریخی و معرفت شناسانه مدعای وی؛ 3 تردید در اعتبار استنتاج های درون مثال های نقض گتیه. در نقد ایراد (1) نشان داده ایم که چگونه می توان ایدة نهفته در پس مثال های نقض گتیه را به همة انواع معرفت تعمیم داد و شمول مدعای وی را ثابت کرد. ایراد (2) را در دو بخش مورد بررسی قرار داده ایم؛. ابتدا از رهگذر واکاوی موضع افلاطون و ارسطو در باب معرفت، منشأ و خصوصیات آن نشان داده ایم که چرا مدعای گتیه دارای منشأیی افلاطونی- ارسطویی است و درنتیجه یک تلقی کلاسیک به شمار می آید؛ سپس نشان داده ایم که چرا تردید در اهمیت معرفت شناختی مدعای گتیه پر بی راه نیست و چگونه این امر سبب چرخش توجه معرفت شناسان از واکاوی تعریف معرفت به واکاوی توجیه معرفتی شده است. در نقد ایراد (3) نیز دو شیوه برای خدشه در اعتبار استنتاج های گتیه را مورد ارزیابی قرار داده و نشان داده ایم که چرا خودِ این شیوه ها مخدوشند.
۱۶.

همسویی نظریه ی کارکرد صحیح با موضع ضدشکاکانه غزالی در تکیه بر خداباوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رئالیسم درون گرایی برون گرایی خداباوری غزالی وظیفه گرایی ایدئالیسم کارکرد صحیح اعتمادگرایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  5. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : 272 تعداد دانلود : 641
به نظر می رسد اتکایِ غزالی بر خداباوری، جهت خروج از شکاکیت، می تواند یکی از طرق محتمل در مواجهه با مسائلی باشد که به طور سنتی با ماهیت معرفت گره خورده اند. ما پس از بازنویسی موضع غزالی، درمجموع، دو گزینه را برای تفسیر موضع وی ارائه خواهیم داد. در همان ابتدای مقاله، گزینه اول رد می شود. برای دفاع از گزینه ی دوم، به طور مفصل به واکاوی وضع معرفتی خویش در قبال باور های ناظر به جهان خارج خواهیم پرداخت. این واکاوی نشان خواهد داد که برای رهایی از چنبره ی شکاکیت، معرفت شناسان همیشه ناگزیر بوده اند میان سه جفت جریانِ متخاصم «ایدئالیسم، رئالیسم»، «درون گرایی، برون گرایی» و «وظیفه گرایی، اعتمادگرایی»، یکی از دو سوی جریان را بر دیگری ترجیح دهند. همچنین نمایان خواهد شد که چرا نوع خاصی از اعتمادگرایی (نظریه ی کارکرد صحیح) در قبال شکاک، ازموضع امیدوارکننده تری برخوردار است. نکته ی تعیین کننده ی بحث آنجایی است که درمی یابیم تنها در زمینه ای خداباورانه می توان به نحو درخوری بر نظریه ی کارکرد صحیح تکیه کرد. در پایان نیز ضمن پاسخ به دو انتقاد جدی از سوی وحید و بونجور، نشان خواهیم داد که چرا معتقدیم این نظریه با موضع خداباورانه غزالی همسوست.
۱۷.

ذات خدا و تمایز صفات او در فلسفه اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذات فکر صفت جوهر مجموعه بُعد کلیت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
تعداد بازدید : 888 تعداد دانلود : 533
اسپینوزا خدا را تنها جوهری می داند که وجود دارد و همه چیز تجلی اوست. از نظر او خدا به واسطه صفاتش که از حیث ذات و عدد نامتناهی و با ذات او متحدند، در عوالم نامتناهی تجلی می کند و البته در این عالم با دو صفت فکر و بعد تجلی کرده است. تصور اسپینوزا از خدا چندان شفاف نیست و شارحان فلسفه او را به چالش انداخته است؛ چنانکه پاره ای او را دئیست، پاره ای ملحد و پاره ای همه خدا انگار دانسته اند. این تفاسیر متعارض، تحلیل تلقی او از خدا را ضرورت می بخشد. در خصوص نسبت میان ذات و صفات خدا و در تفسیر تعریف 2 از بخش 2 اخلاق «2d2»، دو نظریه مهم وجود دارد: یکی نظریه مجموعه که بر طبق آن ذات خداوند مجموعه ای از صفات متمایز است و دیگری نظریه کلیت که بر اساس آن، ذات خداوند عین کلیت صفات غیرمنفصل خواهد بود. در این مقاله تفاسیر متفاوت در باب تصور اسپینوزا از خدا و تمایز میان ذات و صفات او بررسی شده است.
۱۸.

مسئله دور دکارتی در اثبات وجود خداوند راه حل حافظه و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: یقین خداوند دور دکارتی ادراکات واضح و متمایز

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
تعداد بازدید : 637 تعداد دانلود : 312
یکی از مسائل مهم در فلسفه دکارت دور دکارتی است. این مسئله را اولین بار معاصران دکارت مطرح کردند؛ این که دکارت معتقد است: «اگر من یقین داشته باشم که خداوند وجود دارد و فریب کار نیست، می توانم یقین داشته که هر آن چه را به طور واضح و متمایز ادراک کرده ام صحیح است» و «فقط در صورتی که در ابتدا یقین داشته باشم که هر آن چه را به طور واضح و متمایز ادراک کنم صحیح است، می توانم یقین داشته باشم که خداوند وجود دارد و فریب کار نیست»؛ یعنی یقین به دو قضیه «خداوند وجود دارد و فریب کار نیست» و «هر آن چه به نحو واضح و متمایز ادراک کنم صحیح است» منوط به یک دیگر است و بنابراین مستلزم دور است. برای حل مسئله دور دکارتی راه حل های متعددی ارائه شده است که مهم ترین آن ها عبارت اند از راه حل حافظه، راه حل یقین دوگانه و راه حل مبتنی بر تفسیر روان شناسانه. در این مقاله راه حل حافظه و نقد آن را بررسی می کنیم که بنا بر آن خداوند ضامن دقت حافظه ماست، نه ضامن درستی ادراکات واضح و متمایز.
۱۹.

خدا در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: علم اخلاق دکارت مابعدالطبیعه خداوند

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : 478 تعداد دانلود : 384
امروزه دکارت به غلط یک فیلسوف سکولار شناخته می شود. ما در این مقاله برآنیم نشان دهیم که در نظام فلسفی او، خداوند از جایگاه والایی برخوردار است و مبنای آن نظام را تشکیل می دهد. خداوند در نظام فلسفی دکارت نه تنها مبنای مابعدالطبیعه، بلکه مبنای علم و اخلاق است. در فلسفه دکارت، قدرت و علم الهی منشأ هر واقعیتی است؛ منشأ هرآنچه وجود دارد و نیز منشأ شناخت بشری از هرآنچه وجود دارد. خداوند نه تنها منشأ خلقت طبیعت است، بلکه منشأ خیر اخلاقی نیز هست و نور طبیعی عقل، که خداوند آن را در نهاد ما قرارداده است، نه تنها ما را قادر می سازد که ساختار ریاضی جهان را درک کنیم، بلکه به ما توان درک ارزش های اخلاقی را می دهد.
۲۰.

نقش آزادی در فلسفه اخلاق کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فلسفه اخلاق عقل عملی آزادی کانت اراده خودآیینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 821 تعداد دانلود : 851
آزادی یک مفهوم اساسی در فلسفه کانت است که در هر دو بخش نظری و عملی فلسفه او نقش دارد هر چند نقش آن در فلسفه عملی بسیار مهم تر است. کانت در فلسفه اخلاق خود آزادی را مبنای استدلال بر اخلاق قرار داده است و برای رفع این نگرانی که شاید اخلاق چیزی جز توهم نباشد چنین استدلال می کند که اگر ما دارای اراده ای آزاد باشیم در آن صورت اخلاق واقعی است و قانون اخلاق برای همه ما معتبر است. در این مقاله به بررسی نقش آزادی در فلسفه اخلاق کانت مخصوصا با توجه به دو کتاب مهم وی در زمینه فلسفه اخلاق، بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق و نقد عقل عملی پرداخته ایم

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان