ناصر زارع

ناصر زارع

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۱ مورد.
۱.

النسق الأنثوي المضمر لصوره المرأه الغجریه في روایه "لعنه کین" لفوزي الهنداوي(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: النقد الثقافی المضمر النسقی المرأه الغجریه فوزی الهنداوی روایه لعنه کین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۴ تعداد دانلود : ۱۶۹
النقد الثقافی علی عکس النقد الأدبی لا یبحث عن جمالیات النص ووظائفه، کما أنه لایکترث بتناغم الجنس الأدبی وانسجامه، بل یحاول الکشف عن مضمرات النص، والمعنی الکامن خلف جمالیاته، والمخبوء تحت نمق الأحرف، ویبحث عن المعانی التی تقطن خلف النص الظاهر، لکی یبیّن مدی تأثیر التراث الممتد من أعماق التاریخ الرحب حتّی یومنا هذا. إن شأن المرأه وحقوقها اقترن بقواعد الحداثه، والأدب الحدیث انتهز هذه الفرصه للمناشده بقضیه المرأه کی تصبح هی وحقوقها من أهم القضایا المعاصره التی تتّجه إلیها أقلام الأدباء ویتطرق لها النُقّاد بحثاً عن حریتها وتأمین أمنها لحیاه کریمه. لذا هدفنا الأسّ فی هذا البحث هو أن ندرس روایه "لعنه کین" ونحلّل الأنساق الثقافیه المضمره لصوره المرأه الغجریه ونبیّن دورها فی النص الظاهر والمضمر، ونسفر عمّا یحجبه الروائی خلف مفرداته وادّعاءاته التی جاءت منمّقه بشکل نص روائی. إذ عالجنا مسأله المرأه الغجریه لأنّها قد عاشت التذبذب بین نظریات المنظرین والخلفیه الثقافیه للمجتمع العراقی، وکانت الأقوال والکتابات تختلف عمّا یشهده المرء فی الشارع العراقی. هذا البحث وفق المنهج التوصیفی-التحلیلی یسعی إلی کشف النسق المضمر فی روایه "لعنه کین" وقد اتّضح لنا من خلال دراستنا لهذه الروایه، أنّ هناک نسقین یسیطران تماماً وبشکل ملموس علی تسلسل أحداث الروایه: النسق الأنثوی حیث ظهر بصوره: المرأه فریسه الرجل الشرقی، والمرأه الأمیه والجاهله فی روایه لعنه کین، وضعف المرأه وانعدام الأمن، وجسد المرأه الشبق عند الرجل الشرقی. وکما جاء فی النتائج أنّ الروائی من خلال مخیلته من اللاوعی، کشف لنا عمّا یجول جوف نهاه ویحدق بمخیلته، وتاثیر الثقافه الذکوریه علی المجتمع العراقی والمفردات التی سبق مفهومها مصطلحها، ممّا ساعدنا علی إبداء المضمر وإظهار المکنون فی نص الروائی.
۲.

تطبیق شخصیت اصلی دو داستان کوتاه «ویلان الدوله» جمال زاده و «شورتی» میخائیل نعیمه بر اساس نظریه فردنگر آلفرد آدلر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات تطبیقی نقد روان شناختی ادبیات آلفرد آدلر محمدعلی جمال زاده میخائیل نعیمه ویلان الدوله شورتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۶۱
ادبیات تطبیقی علاوه بر مطالعه رابطه ی ادبیات ملت های مختلف با یکدیگر، وارد حوزه رابطه ادبیات با دیگر علوم انسانی نیز می شود. یکی از این علوم، روان شناسی است که در دهه های نخستین قرن نوزدهم پای به عرصه ادبیات گذاشت و نوعی نقد را تحت عنوان «نقد روان شناختی ادبیات» یا «نقد روانکاوانه» پدید آورد. از جمله نظریه های کاربردی در زمینه نقد روانکاوانه، نظریه ی شخصیت فردنگر «آلفرد آدلر» روان شناس اتریشی است که جنبه اجتماعی در آن غلبه دارد و چکیده ی نهایی آن عبارت است از اینکه انسان عضو مهمی از سیستم اجتماعی است و شخصیتش در همین چارچوب شکل می گیرد. تشابهاتی میان شخصیت اصلی دو داستان «ویلان الدوله» محمدعلی جمال زاده و «شورتی» میخائیل نعیمه از منظر نقد روانکاوانه وجود دارد که زمینه تطبیقی آنها  براساس نظریه فردگرای آلفرد آدلر  را فراهم می آورد؛ بنابراین در این پژوهش با هدف شناخت هرچه بیشتر دو نویسنده و داستان های آنها، تلاش می شود شخصیت اصلی آنها با روش توصیفی- تحلیلی و در چارچوب مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و البته براساس نظریه ی روان شناختی فردنگر آلفرد آدلر بررسی تطبیقی شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که شخصیت هر دو داستان تحت تأثیر محیط و شرایط اجتماعی شکل گرفته است. تحقیق همچنین عقده ی حقارت شدید ویلان الدوله و شورتی را نشان داد که در ویلان الدوله ناشی از نازپروردگی و غفلت و در شورتی، از مشکلات جسمی و عضوی نشأت می گیرد. شخصیت دو داستان دو مسیر متفاوت را برای رسیدن به غایت نهایی دنبال می کند که در ویلان الدوله، این غایت، موفقیت و مصلحت شخصی و در شورتی، موفقیت جمعی و مصلحت اجتماعی است.
۳.

تمثلات نسق الفحوله المضمر في روایه "تشرین" لوفاء عبدالرزاق (دراسه علی ضوء النقد الثقافي)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۱۱۰
یعد مفهوم النسق من المفاهیم الأساسیه التی یرتکز علیها النقد الثقافی، إذ یهتم هذا النقد بالوظیفه النسقیه فی النصوص والخطابات، ویستقصی اللاوعی النصی مقوّضاً اللغه البلاغیه التی تتراوح بین تفکیک المشاکل الاجتماعیه بلغه أکادیمیه متعالیه عن الواقع وبعیده عن المشارکه فی حلحلتها، وبین الانغلاق علی بنیه النص دون تجاوزها. وهذا النسق قد یکون فی الأغانی أو فی الأزیاء أو الحکایات والأمثال مثلما هو فی الأشعار والقصص والروایات والألحان الشعبیّه المسجّعه وغیرها من الفنون. فکل هذه العناصر ینطوی تحتها نسق ثقافی ثاوٍ فی المضمر یستقبله السامع أو الناظر أو القارئ لتوافقه الخفی مع نسق قدیم مترسخ فیه. حاولت هذه الدراسه، بالاعتماد علی المنهج التحلیلی – الوصفی وعلی ضوء النقد الثقافی الذی یبحث فی الأنساق الثقافیه المضمره، رصد وتحلیل نسق الفحوله المضمر فی روایه تشرین للروائیه العراقیه وفاء عبدالرزاق، والذی ساهم فی ترسیخ سلبیات شارکت فی بناء الشخصیّه العربیّه إذ تتجلی هذه الشخصیه فی السلوک الاجتماعی والثقافی عامه، وأیضاً لتناول بعض الأفکار والمفاهیم وطرح بعض التأمّلات. ولقد درسنا فی المحاور الفرعیه تمثلات نسق الفحوله فی روایه تشرین التی أخذت صوراً عدّه مثل: الحب، والرغبه فی التحکم، والإقصاء، وتستر الفحوله بالدین، والخوف من العار. وقد توصلت الدراسه إلی مجموعه من النتائج؛ أهمها: إنّ وفاء عبدالرزاق بوعی منها حینا، وعلی غفله منها أحیانا، جعلت الصراع القائم بین سلطه الخطاب الذکوری والتمرّد علی هذا الخطاب وراء النسق الجمالی والأدبی، فسعت إلی شحن روایتها بنسق الفحوله المضمر، لذا تعد روایتها تحتفل بالمرکزی فحسب بل صار الهامش محط أنظارها کذلک.
۴.

تأثیر بافت موقعیتی در معناشناسی وصف های هنری اشعار حافظ موسوی و سعاده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان شناسی نقش گرا بافت موقعیتی معناشناسی وصف های هنری حافظ موسوی ودیع سعاده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۹۴
از ابزارهای کارآمد زبان شناسی نقش گرا که به بررسی عوامل مؤثر در استنباط معانی می پردازد؛ بافت موقعیتی1 است که رابطه واژگان و جملات را با مصادیق خارج از نظام زبان بررسی می کند. بررسی این بافت منجر به درک معانی شگردهای ادبی از جمله وصف های هنری می گردد. وصف های هنری2 همان کاربست هنریِ صفت در کلام است که به سبب قرار گرفتن در بافت کلام ادبی، دلالت های متفاوت پیدا می کند. در این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی و با استناد به مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی بر آن شدیم تا با توجه به نظریه زبان شناسی نقش گرای هلیدی، به معناشناسی وصف های هنری اشعار حافظ موسوی (1333ش) شاعر معاصر ایرانی و ودیع سعاده (1948م) شاعر معاصر لبنانی بپردازیم. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مدلول های وصف های هنری اشعار دو شاعر به دو دسته تاریک و روشن قابل تقسیم است که بسامد مدلول های تاریک در اشعار به سبب ترسیم موضوعات اجتماعی بیش از مدلول های روشن است؛ اگرچه غالباً روزنه ای از امید در سراسر اشعار دو شاعر نمایان است. روایی بودن و افعالِ متناسب با آن از بارزترین ویژگی های سبکی وصف های هنری اشعار دو شاعر است. انتخاب شاعر به عنوان مشارک اصلی بندها باعث حضور مستقیم آن ها در فضای اشعار شده است. وجه اخباری در بندها پربسامد بوده و القاگر مفهوم احتمال و تداول در قالب عنصر وجهی وابسته سازی است؛ زیرا دو شاعر وصف های هنری را چون عرصه ای برای بیان شرح حال خود و جامعه برگزیده اند. .
۵.

واکاوی نقش های شش گانه زبان در دیوان «الزمن الضیق» از سنیه صالح و «دیدار صبح» از طاهره صفارزاده بر پایه نظریه ارتباطی یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات تطبیقی سنیه صالح طاهره صفارزاده یاکوبسن نظریه ارتباطی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۲۶
واکاوی متون برمبنای نظریه های جدید نقد ادبی، یکی از روش های دستیابی به جنبه های ساختاری آن ها در عصر حاضر است. ازجمله این نظریه ها، مدل ارتباطی یاکوبسن، زبان شناس روسی است. یاکوبسن به مسائل ساختار زبانی در شعر توجّه داشته و شعر را جزء جدایی ناپذیر زبان شناسی دانسته است. وی ارتباط را از راه شش کارکرد عاطفی، ترغیبی، همدلی، ارجاعی، فرازبانی و ادبی زبان تعریف کرده است. پژوهش حاضر می کوشد به صورت تطبیقی و با رویکرد توصیفی - تحلیلی، به جستجوی ساختار زبان و کارکردهای اساسی آن از منظر مدل ارتباطی یاکوبسن در اشعار سنیه صالح (1935-1985) شاعر معاصر اهل سوریه و طاهره صفارزاده (1315-1387) شاعر معاصر ایرانی بپردازد. یافته ها نشان می دهد، با توجّه به ویژگی های شعری و همچنین مضامین موجود در دیوان «دیدار صبح» از صفارزاده، وجه غالب نقش های زبانی در آن به ترتیب نقش های؛ ارجاعی، ترغیبی و ادبی است، چنان که نقش های عاطفی، ادبی و ارجاعی از نقش های غالب کلامی در دیوان «الزمن الضیق» از سنیه صالح است. بررسی فرایند ارتباط در دیوان های هر دو شاعر در آشنایی بهتر و بیشتر با نگرش و عقاید و اندیشه شاعران مؤثّر افتاده است.
۶.

نسق الفحوله المضمر في روایه "مدن الملح" لعبدالرحمن منیف (دراسه على ضوء النقد الثقافي)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: النقد الثقافی نسق الفحوله عبدالرحمن منیف الروایه مدن الملح

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۸۲
یعد مفهوم النسق من المفاهیم الأساسیه التی یرتکز علیها النقد الثقافی المتعامل مع ما هو مستهلک جماهیریاً، إذ یهتم هذا النقد بالوظیفه النسقیه فی النصوص والخطابات، ویستقصی اللاوعی النصی مقوّضاً اللغه البلاغیه التی تتراوح بین تفکیک المشاکل الاجتماعیه بلغه أکادیمیه متعالیه عن الواقع وبعیده عن المشارکه فی حلحلتها، وبین الانغلاق على الجمال البلاغی دون تجاوزه وإهمال أسئله الفعل والتأثیر. وهذا النسق قد یکون فی الأغانی أو فی الأزیاء أو الحکایات والأمثال مثلما هو فی الأشعار والقصص والروایات والألحان الشعبیّه المسجّعه وغیرها من الفنون. فکل هذه العناصر یتخفى بین ثنایاها الجمالی البلاغی نسق ثقافی ثاوٍ فی المضمر، وهو لیس فی وعی الکاتب فی الغالب، لا یدرکه الناقد إلا باستخدام أدوات خاصه. ویعبر دائماً على نقیض المضمر البلاغی ومن خلاله سیبدو الحداثی رجعیاً. حاولت هذه الدراسه، بالاعتماد على المنهج الوصفی – التحلیلی وعلى ضوء النقد الثقافی الذی یبحث فی الأنساق الثقافیه المضمره، رصد وتحلیل نسق الفحوله المضمر فی روایه "مدن الملح" للروائی عبدالرحمن منیف إذ تعد الروایه من أهم النصوص الناقله للأنساق، وأیضاً تتناول بعض الأفکار والمفاهیم وطرح بعض التأمّلات. ولقد درسنا فی المحاور الفرعیه تمثلات نسق الفحوله فی هذه الروایه التی أخذت صوراً عدّه مثل: القوه، وإنجاب الذکور، ودونیه المرأه وفوقیه الرجل، والأنویه أو تضخیم الأنا. وقد توصلت الدراسه إلى مجموعه من النتائج؛ أهمها: أنّ عبدالرحمن منیف بوعی منه حینا، وعلى غفله أحیاناً، جعل نسق الفحوله وراء النسق الجمالی والأدبی، لذا لا تحتفل روایته بالمرکزی فحسب بل صار الهامش محط نظره کذلک.
۷.

بررسی تطبیقی طرح واره های حرکتی در اشعار عمر خیام و ایلیا ابوماضی (بر اساس نظریه معنی شناسی شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معنی شناسی شناختی طرح واره های حرکتی عمر خیام ایلیا ابوماضی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۹۳
ادبیات تطبیقی نوعی پژوهش بین رشته ای است، که از تعامل میان ادبیات ملت ها با یکدیگر سخن می گوید. معنی شناسی شناختی یکی از شیوه های مطالعه زبان است و مجموعه ای از نظریات را شامل می شود که طرح واره های تصویری از مهم ترین آن هاست. شهرت و آوازه عمر خیام به خاطر جایگاه ادبی و رباعیاتش می باشد؛ او به خاطر داشتن ذوق شعری، بینش فلسفی خود را در قالب رباعیات بیان کرده است. ایلیا ابوماضی که در ادبیات عرب به شاعر خوش بین معروف است، در موضوعات فلسفی از جهان بینی خیام تأثیر پذیرفته است. پژوهش حاضر، پس از ارائه تعاریف کلی پیرامون مبحث معنی شناسی شناختی در چارچوب نظریه طرح واره های تصویری، به شیوه توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی مکتب آمریکایی، به مطالعه تأثیر و تأثر خیام بر اندیشه های ابوماضی و نیز تحلیل پسامد مضامین فلسفی و عرفانی در طرح واره های حرکتی عمرخیام، شاعرِ ایرانی و ایلیا ابوماضی شاعرِ عرب می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد، که اندیشه دو شاعر در زمینه طرح واره حرکتی اندیشه مرگ و عدم پایداری روزگار در مواردی مشابه و در مواردی متفاوت است؛  نیستی و ناپایداری، وجه بارز طرح واره های حرکتی خیام است؛ اما ابوماضی به طرح واره حرکتی انتقال از مکانی به مکان دیگر معتقد است. طرح واره های حرکتی نکوهش نگرانی از مرگ و لزوم استفاده از لحظات عمر و فلسفه خوش باشی در اشعار هر دو شاعر متشابه است.
۸.

تحلیل نقش های نشانه ای در دو شعر حافظ موسوی و ودیع سعاده: رویکرد امبرتو اکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نشانه شناسی نقش های نشانه ای امبرتو اِکو حافظ موسوی ودیع سعاده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳ تعداد دانلود : ۵۲
نقش های نشانه ای از دیدگاه اُمبرتو اکو (1932-2016م) نشانه شناس ایتالیایی رابطه همبسته دوسویه میان دو نقشگر بیان ومحتوا است که در بستری فرهنگی و براساس رمزگان برآمده از دانش دانشنامه ای پدید آمده است. شعر "مکالمه غیابی" از حافظ موسوی شاعر معاصر ایرانی و «إنّها الکلمات الأخیره... وها أنا أهجرها» (این آخرین کلمات است... و بدان که من آنها را رها می کنم) از ودیع سعاده شاعر لبنانی دارای لایه های فرهنگی و گفتمانی پربسامدی است که با زبانی تصویری به ترسیم اغراض این دو شاعر می پردازد. نظر به تعدد رابطه قراردادی میان بیان و محتوای این دو شعر، بر آن شدیم تا با روش توصیفی_ تحلیلی و از منظر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به بررسی شیوه های تولید نقش های نشانه ای در این دو شعر براساس نظریه نشانه شناسی اُمبرتو اکو بپردازیم. نتایج پژوهش بیانگر آن است کهپیوستار مادی بیان و محتوای این دو شعر، شامل دگرماده های انگیخته و اختیاری با بسامدی مشترک است. فعالیت های فیزیکیِ دو شاعر برای تولید بیان، منحصر در بازشناسی، واگویه و ابداع است که محرک های برنامه ریزی شده بیشترین بسامد را دارند.
۹.

زمن الخطاب الروائی بین البنیه والدلاله فی روایه الزمن الموحش لحیدر حیدر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: البنیه السردیه الدلاله الزمن الروائی حیدر حیدر روایه الزمن الموحش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۵ تعداد دانلود : ۱۹۱
یعد الزمن محورا أساسیا فی تشکیل الخطاب الروائی، باعتباره من الفنون الزمنیه، حتى یتحدد ویتبلور شکل البنیه الروائیه معتمدا على شکل البنیه الزمنیه لها ویؤثر فی توصیل دلالاته؛ ولهذا، یحاول هذا البحث دراسته لتبیین هذا التأثیر والتلازم بین البنیه الزمنیه والدلالیه للروایه، مما یؤدی إلى فهم أعمق للنص الروائی. ولم یعد الزمن فی الروایه العالمیه الحدیثه عامه، والروایه العربیه الحدیثه بصوره خاصه، قائما على التسلسل التعاقبی کالروایه الکلاسیکیه، بل اتجهت الروایه إلى انحراف السیر الزمنی. فبناء الحدث الروائی لا یخضع لمنطق السببیه؛ لذا نرى تحولات الزمن فی أعمال الروائیین الجدد. والروائی السوری، حیدر حیدر، من هؤلاء الروائیین الذین وظفوا الزمن بنائیا لتکسیر وخرق الزمن الخطی التتابعی، والمفارقه بین زمن الحکایه والخطاب لغایاته الدلالیه؛ وهو ما یتحرى هذا البحث دراسته. یعتمد هذا البحث المنهج الوصفی التحلیلی، مستفیدا من آراء جیرار جنیت لدراسه الزمن الروائی فی روایه الزمن الموحش لحیدر حیدر. والدراسه تحاول أن تکشف عن بنیه توظیف الزمن الروائی وخصوصیته ودلالاته أیضا. ومن النتائج التی توصلت إلیها الدراسه أن بناء الزمن فی هذه الروایه هو من النوع الدائری، مما خدم دلالاتها الجدلیه وفکرتها؛ وهو صراع الحداثه والتراث، حیث إن الزمن الدائری هو أحد أنواع الزمن التداخلی الجدلی، کما عدم التطابق بین نظام السرد ونظام القصه بسبب الاسترجاع والاستباق سبّب حدوث مفارقات زمنیه، خاصه عبر تقنیه الاسترجاع؛ لأن الروایه سیره ذاتیه لبطلها الشبلی عبد اللّٰه، وتطرح إشکالیه صراع الحداثه والتراث، موظفه لذلک تقنیات زمنیه مختلفه، منها ما خلخل الزمن الروائی وسرعه، مثل: الخلاصه والحذف، ومنها ما أبطأه، مثل: الوقفه والمشهد؛ فنوّعت على مستوى البناء من إیقاعه وکسرت رتابه النص؛ وعلى مستوى الدلاله، نهضت بدلالاته السوسیوسیکولوجیه.
۱۰.

مظاهر الواقعیه النقدهه بین یکی بود یکی نبود ل محمدعلي جمال زاده وکان ما کان ل میخائیل نعیمه (دراسه مقارنه)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۸۰
یکی بود یکی نبود(کان یاماکان) لمحمدعلی جمال زاده وکان ماکان لمیخائیل نعیمه هما مجموعتان من القصص القصیره التی تعتبر النظره المجهریه والنقدیه للقضایا الاجتماعیه من أهم میزاتهما. إنّ تعاصر المؤلفین فی مجتمعین متقاربین إلى حد ما، والمضامین الاجتماعیه لکلا المجموعتین وأسالیب تطرقهما إلى تلک المضامین وتشابههما فی الاسم، قد تسبّب فی تشابه المجموعتین فی مختلف الجوانب خاصه فی مجال معالجتمها النقد الاجتماعی رغم عدم وجود تواصل مباشر بین المؤلفین. یهدف البحث إلى دراسه هاتین المجموعتین القصصیتین فی مجال نقد القضایا الاجتماعیه والتعبیر عن أوجه التشابه والاختلاف بینهما فی هذا المجال ومن ثمّ إنشاء جسر بین الأدبین الإیرانی واللبنانی المعاصر فی القصه القصیره وفق المنهج الوصفی التحلیلی واستناداً إلى المدرسه الأمریکیه للأدب المقارن. خلصت النتائج إلى أنّ أحد الهواجس الرئیسه للمؤلفین فی مجموعتیهما القصصیه کان الانتقاد الشدید والواقعی للوضع الاجتماعی والذی جاء بالاعتماد على مختلف الأسالیب التعبیریه مثل النثر البسیط والعامی واستخدام الأمثال واللغه الغروتیسکیه. یتابع المؤلفان قصصهما النقدیه فی اتجاه الواقعیه متأثّرین بالکُتّاب الأوربیین لتحقیق أهدافهما المرتکزه على المجتمع والتی یمکن أن یصبّ فی تحسین وضع المجتمع.
۱۱.

سیمیولوجیا الشخصیات فی روایه لیطمئن قلبی لأدهم شرقاوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: السیمیولوجیا الشخصیه روایه لیطمئن قلبی أدهم شرقاوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۵ تعداد دانلود : ۱۳۳
تسعى السیمیولوجیه باعتبارها إحدى الفروع الجدیده نسبیا للمعرفه البشریه، إلى فتح آفاق بین النص والقارئ من خلال الاعتماد على النص وفک رموز العلامات وکیفیه عملها. فقد لفتت نظریات السرد الحدیثه أنظار الباحثین إلى دراسه مکونات الروایه، ومن أبرزها الشخصیه بوصفها جزءا لا یتجزأ من العملیه السردیه؛ فهی الحجر الأساس الذی یحتل فکر الروائی عند قیامه بإنتاج عمله. بما أن الدراسه المنهجیه للعوامل المشارکه فی إنشاء أو تفسیر العلامات أو فی عملیه الدلاله واحده من أهم مکونات السیمیولوجیه، فإن هذا البحث، معتمدا على المنهج الوصفی التحلیلی، یدرس علامات روایه لیطمئن قلبی للکاتب أدهم شرقاوی، والتی ترکز على تهدئه قلب الإنسان بسبب علاقته باللّٰه. من أهم النتائج التی توصل إلیها البحث، ما یلی: أن اختیار اسم الشخصیه من قبل شرقاوی واعٍ للغایه ویتماشى مع الخصائص الأخلاقیه والسلوکیه لشخصیات الروایه؛ وتکون بین مدلول هذه الأسماء وعنوان الروایه ثلاثه أنواع من العلاقات، وهی واضحه وخفیه ومتناقضه، من حیث السیمیولوجیه الصرفیه، فإن الصفه المشبهه نظرا لخصائصها الخاصه فی التعبیر عن ثبوت سمه فی الاسم، أکثر بنیه صرفیه یوظفها شرقاوی؛ لأن أکثر الشخصیات فی هذه الروایه بخصائصها وسلوکها تتجه نحو تحقیق الاطمئنان القلبی، فإن الروائی یحاول التعبیر عن هذه السمه بواسطه الصفه المشبهه؛ وأول وهله یظن أن أسماء الذکور أکثر فاعلیه من أسماء الإناث بسبب کثره تکرارها فی الروایه؛ لکن الدور الخاص لوعد باعتبارها إحدى الشخصیات النسائیه الرئیسه فی القصه یدحض هذا الادعاء. 
۱۲.

الخصائص الشکلیّه للغزلیّات العربیّه والفارسیّه: دراسه مقارنه إحصائیّه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الأدب المقارن الغزلیه العربیه الغزلیه الفارسیه أوزان الغزلیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۹۹
یعدّ الغزل من الأغراض والفنون الشعریّه المهمّه فی الأدبین العربیّ والفارسیّ، إذ أقبل علیه الشعراء العرب والفرس منذ القدیم واهتمّوا به شکلاً ومضموناً. وتکشف لنا الدراسه التاریخیّه والشکلیّه التأثّرات المتبادله بین الغزل العربیّ والفارسیّ فی أصولهما الشکلیه والإیقاعیّه. وهذا الأمر دفعنا إلى معالجه هیکلیّه هذا النوع من الشعر وأوزانه معتمدین على المنهج المقارن لکی یتضح لنا مدى التأثّر والتأثیر فی هذا الإطار. ونهدف بإنجاز هذه الدراسه إلى الکشف عن الاختلافات ووجوه الشبه الموجوده بینهما وکذلک التلاؤم والتناسب الموجودین بین المضمون والشکل الخارجی للغزل بین الأدبین. فحسب هذا نقسّم البحث إلى ثلاثه مباحث؛ أوّلاً نعالج البناء الفنی للغزل بین الأدبین ثمّ نقوم بدراسه أوزان الغزلیّات العربیّه والفارسیّه. وأخیراً نفرد مبحثاً خاصّاً بملاءمه أوزان الغزلیات مع المعنى فی الأدبین. على مستوى أوزان القصائد والمقطوعات الغزلیّه فی الأدب العربیّ نرى أنّ شعراءها أکثروا من نظمها فی الأوزان المعروفه بشکل عام، غیر أنّهم أهملوا الأوزان القصیره وقلّلوا من الأوزان المجزوءه، ورأینا الفرس قد استحسنوا نظم الغزلیّات فی الأوزان الطویله ذات المقاطع الکثیره (أکثر من 13 مقطعاً) لاسیّما فی القرنین السابع والثامن وما بعدهما، وهو ما نراه واضحاً فی غزلیّات سعدی وحافظ الشیرازی ولعلّه یکون من أهمّ العوامل الّتی أدّت إلى إقبال الناس على غزلیّاتهما، فلکلّ من الأوزان المستعمله فی الغزلیّات الفارسیّه والعربیّه خصائص ملاءمه لنفسیّه الشاعر فی نظمه الغزلیّه. فالشاعر یختار الأوزان الّتی أنِستها أذواق أصحاب اللغه.
۱۳.

قهرمان مسئله دار در رمان«عندما یفکر الرجل» اثر خوله القزوینی بر اساس نظریه لوسین گلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۵۹
یکی از مفاهیم زاییده جامعه سرمایه داری «قهرمان مسئله دار» است که عمر آن از یک قرن تجاوز نمی کند. این مفهوم نخست، توسط گئورگ لوکاچ(Lukács) منتقد مجارستانی در قرن بیستم مطرح و با لوسین گلدمن(Goldmann) منتقد رومانیایی ادامه یافت. از نظر آن ها رابطه متقابل ساختار ادبی و اجتماعی، ادبیات را ابزار پاسخگویی به مسائل اجتماعی کرده است. در رم ان ه ای رئ الی ستی ج وام ع سرمایه داری، پای بندی برخی از افراد به اصول حقیقی آن ها را مسئله دار ساخته است. قهرمان این نوع رمان ها، که غالبا از عامه مردم است با انتقاد از جامعه فاقد ارزش های راستین به حاشیه رانده می شود. هدف از مقاله حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی به رشته تحریر درآمده است واکاوی رمان مذکور از منظر جامعه شناختی با تکیه بر مفهوم «قهرمان مسئله دار» و تطبیق آن با آراء لوسین گلدمن است. از آنجایی که رمان یاد شده دارای لایه های جامعه شناختی عمیقی است و با واکاوی آنها می توان به نقد بهتری از جامعه کویت دست یافت، ضرورت انجام چنین پژوهشی بیش از پیش نمایان می شود. دستاورد این پژوهش حاکی از آن است که محمد به عنوان قهرمان مسئله دار، به آرمان های واقعی مانند تلاش برای اصلاح مفاسد اجتماعی، احیای ارزش های راستین، احترام به عقاید مخالفان و ایستادگی در برابر توطئه های دشمنان پایبند است و با ارزش های ضمنی جامعه چون قدرت طلبی در تعارض قرار می گیرد و توانایی حل این تعارض را ندارد، و به نوعی در حاشیه ی جامعه قرار می گیرد و در نهایت این تعارض با مرگ، حذف وی از جامعه را رقم می زند.
۱۴.

الحکمه العملیّه عند الفرس في کتاب عیون الأخبار لابن قتیبه: دراسه صورولوجیّه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۱۱
تُعدّ الحکمه العملیّه باعتباره علماً یتطرّق إلى دراسه سلوک الإنسان الطوعیه فی سبیل الوصول إلى السعاده من الموضوعات الأساسیّه الّتی اهتمّ بها الفرس من أقدم العصور. فهی بأنواعها الثلاثه من تهذیب الأخلاق، وتدبیر المنزل، وسیاسه المدن، کانت صوره واضحه عن تجاربهم الغالیه خلال العصور المتمادیه. انتقلت هذه التجارب والآراء النیّره من جیل إلى جیل لتکون مصباحاً زاهراً یضیء الطریق إلى حیاه مثالیّه، ویزیل الهموم عن النفوس ویهدی إلى خیر الأمور وأفضلها. والدالّ على هذا، المواعظ والحکایات الّتی قد خلّفوها للأجیال القادمه. یهدف هذا البحث إلی استجلاء الحکمه العملیّه عند الفرس فی مؤلّفات الأقوام الأخری، کاشفاً عن انطباع المؤلفات العربیه عن الفرس ومکانتهم فی عهد الساسانیین. من المؤلّفات الذاخره بالحکم والمواعظ الفارسیّه هو کتاب «عیون الأخبار» لابن قتیبه الدینوری حیث یصوّر الحکمه العملیّه عند الفرس بصوره واسعه فی فتره الحکومه الساسانیّه وهذه الدراسه تساعدنا فی التعرّف علی الحکمه العملیّه الفارسیّه فی هذا الأثر القیّم. قد بُنی هذا البحث على أساس المنهج الوصفی-التحلیلی محاولاً تبیین مواضع الأنواع الثلاثه للحکمه العملیّه عند الفرس فی «عیون الأخبار» عن طریق کشف الجوانب المتعدّده وربّما الخفیّه من آداب الفرس وسیر ملوکهم فی تلک الفتره. تبیّن لنا خلال البحث أنّ مبحثی تهذیب الأخلاق وسیاسه المدن کان أکثر أهمیّه واستعمالاً من مبحث تدبیر المنزل. فمن الأخلاقیّات التی جاء ابن قتیبه بها عن الفرس هی کتمان السرّ، وفناء الدنیا، والسخاوه، وفضل العلم على الثروه. وما جاء من تدبیر المنزل هی الصداقه بین الأخوین والتوصیه بالزواج فی الأقرباء، وآداب الأکل، والنظافه. وهناک حکم ونصائح عدیده تدلّ على اقتدارها فی إداره البلاد وسیاسه المدن منها حکایات من میزات السلاطین، وعنایتهم البالغه باختیار العمّال، وتدبیر أمور الحرب وما یرتبط بالجنود.
۱۵.

واکاوی تقابل دوگانۀ خوشبینی و بدبینی در اشعار عبدالوهاب البیاتی و محمدرضا شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تقابل دوگانه خوشبینی بدبینی عبدالوهاب البیاتی محمدرضا شفیعی کدکنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۲۰
تقابل دوگانه هر چند مصادیقی به درازای دیرنده تاریخ دارد، اما نخستین بار این اصطلاح را زبانشناسان ساختارگرا که در پی روشی منسجم و علمی جهت دستیابی به رابطه معنایی میان دو مفهوم متضاد و متنافی بودند، مطرح ساختند. باری، یکی از این دوگانه ها، خوشبینی و بدبینی است که میان آن دو رابطه ای متقابل برخاسته از قرینگی و تعامل با یکدیگر، برقرار است. این تقابل که نقش بارزی در زیبایی و انسجام ساختاری متون ادبی دارد، به گونه ای بارز در شعر عبدالوهاب البیاتی (1926- 1999م) و محمدرضا شفیعی کدکنی (1318ش) آشکار است. این پژوهش با طرح این پرسش که هر دو شاعر برای بیان خوشبینی و بدبینی از چه تقابلهای دوگانه ای بهره برده اند و چه شباهت ها و تفاوت هایی میان آن هاست، بر اساس روش توصیفی- تحلیلی، مصادیق مشابه و برجسته تقابل دوگانه خوشبینی و بدبینی و دلالت های آن ها را در اشعار این دو شاعر تحلیل و بررسی می کند. این هنرْسازه در قالب کلماتی با بارِ مثبت و منفی چون جفت واژگان نور و تاریکی، آزادی و اسارت، بهار و زمستان و زایش و مرگ در شعر دو شاعر جلوه می یابد. زیربنای اصلی همه این جفت واژگان، دغدغه های اجتماعی و سیاسی ای است که موجب شده این دو شاعر در کنار واژگان و تعبیراتی که دلالت بر یأس و اندوه دارند، از واژگان و تعبیراتی استفاده کنند که دلالت بر امید و شادی دارند.   
۱۶.

عملیه التأویل فی نطاق تلقی المفارقه قصیده نزف الحبیب شقائق النعمان، لمحمود درویش أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: التأویل التلقی نزف الحبیب شقائق النعمان محمود درویش المفارقه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۴ تعداد دانلود : ۱۳۲
إنّ المفارقه أداه بید المؤلف یؤمئ إلى أغراض مختلفه بوسیط لغوی متکامل مستخدماً أسالیب ممتعه متقنه فی اللغه والفن، حتى یجعل المتلقی یفهم مغزى الکلام، دون استخدامه مباشرا ولیتنحّی عن الاستجابات السالبه التی یحتملها؛ ومن جانب آخر، یستطیع المستخدم أن یحول دون فهم المتلقی ویجعله ضحیه المفارقه باستخدام بعید عن الصور الذهنیه التی یفرضها المتلقی ویحتملها. وبما أنّ المفارقه تحتاج إلى عملیه التلقی فی کلا الموقفین، فالمتلقی یستعمل آلیه التأویل، إمّا على ما یؤوّل أو على أنّ التأویل غیر ناجح لقصد المؤلف. فمهما کانت المفارقه آلیه بید المؤلف فالتأویل یصاحب المتلقی، واستقباله یحتّم أمر المفارقه ناجحه. وهذه المقاله دراسه تحلیلیه تتناول قصیده نزف الحبیب شقائق النعمان ، للشاعر المعاصر، محمود درویش، لتعتنی بالمفارقه، على أنّها بحاجه ماسه إلى القراءه والتأویل والتفسیر، مما یجعل المتلقی عالماً بانعکاسات اللغه، ومما یأمله الجمهور المراقبون. فالمفارقه بکلا نوعیها تحتاج إلى تفاسیر وتأویلات من مستقبلها إن کان ضحیه المفارقه أو مراقبها، فهذه التأویلات تجعل الکلام أکثر تأنقاً وشفافیه والأغراض أوقع کفاءه وتدفقاً، وهی تحتاج إلى مهارات عملیه وخبرات لغویه وبلاغیه وقراءات متعدده وفهم سیمولوجی هرمنوطیقی، وأخیراً تحتاج إلى مهارات تفسیریه تأویلیه لتوصل المتلقی إلى محتوى المفارقه، کما فعلنا فی قصیده محمود درویش وألممنا بتلک المهارات، وقد تؤثر کثیر من العوامل النفسیه والاجتماعیه واللغویه فی تأویلات المتلقی فتجعله غیر ناظر بما یقصده المؤلف.
۱۷.

آلیات البنیه الشعریّه فی الکتابه النسویّه عند ناریمان علّوش(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۱۶ تعداد دانلود : ۳۵۲
ظهرت فی الآونه الأخیره کتابهٌ جدیدهٌ طلّت علینا من خلالِ النقد النسوی وبالرغم من التشعّبات الحاصله، فقد سُمّیت بالکتابه النسویّه. دعائمُ هذه الکتابه مبنیّهٌ علی الفرقِ الموجود بین ما تکتبه المرأه وما یکتبه الرجل من حیث البناء والشکل، وحتّی المضمون. إنّها تسعی إلی أن تضیفَ إلی الأدبِ هویّهً نسویّهً. وقد منحت المرأه کیاناً متمیّزاً وأخرجتها من العقمِ الأدبی الذی کانت علیه، فتمکّنت الأدیبات بواسطتها من معرفهِ نقاط الإبداع والذوقِ المُتخفّی فیهن؛ بحیث أصبحت للمرأهِ مکانهٌ أدبیّه مهّدت لها الطریقَ لتسیرَ نحو تجربتها الإبداعیّه. ومن الشواعر اللاتی سنتعرّفُ علی أسلوبها الکتابی فی هذه الدراسه، هی الشاعره اللبنانیّه ناریمان علّوش التی سنقفُ علی ثلاث مجموعات شعریّه من نتاجِها الأدبی. إنّ الغرضَ من هذا البحث وفقاً للمنهج الوصفی - التحلیلی هو تجلیه الکتابه النسویّه أو بالأحری الأدب النسوی عمّن سواه وإنّنا بصددِ الإجابه عن آلیات وتقنیات البنیه الشعریّه المستخدمه من قبل الشاعره وتبیین ماهیه الأدب النسویّ. ومن هذا المنطلق فقد تجاوزنا الکتابهَ بمفهومِها الذکوری المحض ودخلنا عالم الشواعر اللاتی مازلن یبحثن عن مملکهٍ تُجیز لهنَّ الکتابهَ وتعترفُ بإبداعهن النسوی. لقد درسنا شعرَ ناریمان علّوش من ناحیه البنیه وحاولنا التطرّقَ إلی نظرهِ الشاعره التفصیلیه تجاه الأشیاء، ولغتها البسیطه والعفویه فی الکتابه، والدیکور النسوی ومن ثمَّ بیان الأحلام النسویّه. وأمّا من أهمّ النتائج التی توصّلنا إلیها فنذکرُ: إنّ أشعار ناریمان علّوش تمتّعت بصبغهٍ حدیثهٍ کانت حصیله استقبال الوعی والتجدید فی البناءِ والشکلِ. لقد وظّفت التفصیلَ والتبسیطَ فی لغتِها الشعریه وتعمّدت استخدامهما معلنهً عن انفرادِ لغتها. وقد أبدعت فی تصویر واقع المرأه ولاسیّما مکانتها فی المجتمعات الشرقیّه، إذ نقلت للمتلقی وجوه عدیده من تهمیش المرأه بواسطه الاقتداء بتقنیّه الدیکور.
۱۸.

سیمیائیه العنوان فی شعر نادیه الملّاح دیوان مرثیه راقصه لملاک لم یخلق بعد نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: السیمیائیه العنوان الشعر المعاصر نادیه الملّاح مرثیه راقصه لملاک لم یخلق بعد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۰ تعداد دانلود : ۳۲۶
المنهج السیمیائی منهج حدیث یتمتّع بفاعلیه کبیره فی قراءه النصوص الشعریه، للکشف عن نظام العلامات وتبیین وجوه الدلاله الکامنه فی کل نظام سیمیائی. یفتح هذا المنهج آفاقاً بین النصّ وقارئه ویعتمد على ضوابط محدّده. إنّ العنوان من أهمّ النقاط التی تعالجها السیمیائیه؛ إذ یعدّ من المفاتیح لسبر أغوار النصّ، وله دور أساسی فی الکشف عن غایه العمل الأدبی. فهو الذی یحدّد هویه النص ویختزل معانیه ودلالاته المختلفه وأداه لقراءه أفکار الأدباء ومشاعرهم. إن العناوین المختاره لقصائد نادیه الملّاح الشاعره البحرینیه المعاصره ذات نزعه رومانسیه ترسم علامات وألوانا إشاریه یمتزج بعضها مع الآخر فی لوحه سیمیائیه یمکن تحلیلها وتأویلها من خلال المنهج السیمیائی؛ لذلک اختصّت هذه الدراسه بکشف هذه العلامات من خلال آلیات المنهج السیمیائی التی تعدّ الأقدر على استنباط تلک الدلالات من خلال بیان ممکنات النصّ بالعنوان. یعتمد هذا البحث على المنهج الوصفی التحلیلی من خلال استقراء بنیه العناوین الصرفیه والنحویه والدلالیه، واستعراض أهمّ مظاهر الانزیاح الواقعه فی عناوین قصائد نادیه الملّاح. أظهرت الدراسه أنّ عناوین قصائد نادیه الملّاح وثیقه الصله بالنص ومفتاح للولوج إلى نصّها کنقطه التلاقی بین الشاعره والنصّ. إنّ الشاعره فی اختیار العناوین تبدو متأثره بحوافزها النسویه الرومانسیه التی تناسب مشاعرها وتتجلّى فی معجمها اللغوی؛ فتارهً توحی بالحزن وتارهً أخرى تمثل الفرح؛ لذلک یمکن کشف نفسیه الشاعره وأفکارها وعلاقتها باللّٰه والإنسان وغیر الإنسان من خلال العناوین المعتمده فی الدیوان. تهیمن الجمل الاسمیه على العناوین دلاله على حاله من الثبوت والدوام فی عقائدها ومشاعرها الإنسانیه. تختزل أغلب عناوین قصائد الملّاح مضمون القصیده، وتکرّر الشاعره مفردات العنوان فی قصائدها، کجزء لا یتجزأ من النص الشعری. یکثر فی عناوین قصائد الملّاح توظیف الآلیات الفنیه التی تضفی جمالیه فنیه على النص، کالانزیاح الترکیبی والانزیاح التصویری. یغلب فی هذه العناوین الحذف بالنسبه إلى غیرها من أنواع الانزیاح الترکیبی وتوظیف التشخیص بالقیاس إلى غیرها من أنواع الانزیاح التصویری.
۱۹.

واکاوی هنرسازه فاوامیزی در اشعار احمد شاملو و آدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنرسازه احمد شاملو آدونیس فاوامیزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۸ تعداد دانلود : ۳۰۳
فاوامیزی به عنوان شگردی ادبی که به شکستن سنتِ ازدواجِ درون خانوادگی واژگان و ایجاد شبکه های جدید همنشینی منجر می شود، نقش بارزی در زیبایی و انسجام ساختاری متون ادبی دارد. از آنجا که واژگان در اثر همنشینی مداوم با یکدیگر اثربخشی خود را از دست می دهند؛ لذا برای اثربخشی می توان با عدول از هنجارهای حاکم بر زبان معیار، واژگان را از یک خانواده انتخاب کرد و در کنار خانواده ای دیگر قرار داد تا به برجسته سازی ادبی و گشودن آفاقی جدید و نیز تأثیر بر مخاطب بینجامد. باری، این هنرْسازه به گونه ای بارز در شعر احمد شاملو (1379-1304) و آدونیس (1930) شاعر نوگرای سوری، آشکار است. این پژوهش، براساس روش توصیفی- تحلیلی، مصادیق مشابه و برجسته فاوامیزی، کارکرد و دلالت های آن را در اشعار این دو شاعر تحلیل و بررسی می کند. از این رهگذر وجود این هنرْسازه در قالب ترکیب هایی که از امتزاج دو خانواده متفاوت طبیعی، فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و ماورائی پدید آمده اند، قابل تأمل است. این دو شاعر در اشعارشان فضاهای بسیاری از فاوامیزی را به نمایش گذاشته اند، ولی غالبا یک سویه این ترکیب ها را از طبیعت بر گزیده اند. به نظر می رسد که این پیوند تنگاتنگ با طبیعت و مظاهر آن که با ظرفیت های هنری طبیعت شکل گرفته، بستری مناسب را برای تصویرسازی تجربه ها و اندیشه های آن ها فراهم آورده است.
۲۰.

هنرسازه فاوآمیزی و جلوه های آن در شعر محمد عفیفی مطر و احمد عزیزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنجارگریزی فاوآمیزی محمد عفیفی مطر احمد عزیزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۱ تعداد دانلود : ۱۵۹
هم نشین شدن واژگان در دو زبان عربی و فارسی را می توان تا حد زیادی ناشی از تناسب معنایی بین آن ها دانست؛ اما در زمان معاصر با گسترش هنجارگریزی، نوع جدیدی از آن شکل گرفت که دلالت بر عدم تناسب معنایی در ترکیب واژگان دارد. این نوع از هنجارگریزی که «فاوآمیزی» نامیده می شود، نخستین بار توسّط «میخائیل باختین» نظریه پرداز روس مطرح شد. این پژوهش سعی دارد به صورت تطبیقی و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، به جستجوی جلوه های «فاوآمیزی» و دلالت های آن در اشعار محمد عفیفی مطر (1935-2010) و احمد عزیزی (1337-1395) بپردازد. یافته ها نشان می دهد، هر دو شاعر جهت خلق ترکیبات تازه در فرآیند فاوآمیزی، واژگان خود را از شبکه های مختلف معنایی همچون: طبیعت، انسان، حیوان، صنعت، دین و مذهب، برگزیده اند. کاربرد ترکیب های نامعمول و تصرف در اصول ساختار معنایی واژگان، اشعار این دو شاعر را از آفرینش های بدیع ادبی سرشار نموده و مخاطب را در درک مفهوم این ترکیبات به درنگ وا داشته است. براساس تقسیم بندی انجام شده از شبکه های مختلف معنایی واژگان در آثار عفیفی مطر و عزیزی، مشخّص شد که ترکیب پدیده های طبیعی و مختصات انسانی، بیشترین بسامد را نسبت به باقی ترکیب ها دارد. به کارگیری این فنون ادبی در شناخت نگرش این دو شاعر و غنی سازی جلوه های زیبایی شناختی اشعار آن ها تأثیر بسزایی داشته است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان