زبان و ادبیات عربی

زبان و ادبیات عربی

زبان و ادبیات عربی پاییز 1401 شماره 30 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

جستارهای زبانی در قصیده" أطبق دُجی" سروده محمد مهدی جواهری با رویکرد آشنایی زدایی آوایی، واژگانی و نحوی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 142 تعداد دانلود : 597
محمد مهدی جواهری شاعر معاصر عراق، از پیشگامان شعر ملی و از احیاگران شعر قدیم به شمار می آید. محتوای اشعار جواهری، درآمیخته با انواع شگردهای زبانی است. او با اعتقاد به اینکه زبان یک شاعر، مؤثرترین سلاح برای بیان اندیشه های اوست؛ از شگردهای زبانی متنوعی بهره گرفت. قدرت تاثیرگذاری اشعار جواهری و پیامدهایی که به همراه داشته است؛ از مسأله مهم در ارزیابی آثار اوست. اما باید دید جواهری از چه شیوه هایی جهت ارائه مقصود خود بهره گرفته و به چه خلاقیت ها و نوآوری هایی دست یافته است؟ پژوهش حاضر کوشیده است به روش توصیفی تحلیلی و بر مبنای نظریه آشنایی زدایی، شواهدی از انواع آشنایی زدایی را در قصیده «أطبق دجی» ارائه دهد. هدف این پژوهش، شناساندن شگردهای آشنایی زدایی در اشعار جواهری و دست یابی به نوآوری های شاعر از منظر زیباشناختی به عنوان نمونه ای از ادبیات معاصر عراق است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که انواع آشنایی زدایی اعم از آوایی، واژگانی و نحوی در این قصیده به کار گرفته شده است. جواهری با تنوع در کاربست هنرسازه ها اعم از تکرار، حذف، فاصله، تقدیم و تاخیر و نمادها؛ فضای مناسبی را برای تأمل و برانگیختن احساس و عاطفه مخاطب گشود. در بین انواع آشنایی زدایی، اسلوب«تکرار» با شیوه های متنوعی مانند تکرار مصوت، صامت، واژه، ترکیب ها، اشتقاق و عبارات و با هدف افزایش موسیقی شعر و توازن آوایی و تاکید بر اندیشه؛ بیشترین بسامد را دارد. میل ذاتی جواهری به اسلوب زیباشناسی و دقت شاعر در گزینش واژگان مناسب، عامل مهمی در سبک شعری اوست. تناسب اجزای عبارات و واژگان در هم نشینی با یکدیگر و در آمیختن چندین اسلوب و فن از بارزترین شگرد جواهری در این قصیده است.
۲.

جلوه پذیری اکسپرسیونیستی سازواره های زبان و معنا در سروده های عائشه أَرناؤو ط(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 447 تعداد دانلود : 91
در میان شیوه های پرتعداد نگرش به هستی و تفسیر آن، اکسپرسیونیسم را باید رویکرد منحصر به فردی تلقی نمود. این شیوه که از ماهیتی فرامحاکاتی در گزاره گری پدیده ها برخوردار است، از توصیف صِرف وقایع-آنگونه که به چشم می آیند-عدول می کند. ادبیان و هنرورزان این دبستان، صورت های عینی پدیده ها را در ذهن گزاره کرده و چون خواب گزاری از آن ها تعبیر می کنند؛ جریانی پرهیجان که در مقابل هر ساختار از پیش تعریف شده ای می ایستد و کُرنش می کند . این رویکرد با ظرفیت های گسترده خود، فرصت بسیار مناسبی را برای بازنمایی تصویری برون فکنانه از جهان درون و برون انسان معاصر فراهم ساخته است. در این میان، از جمله چهره هایی که در ساحت شعر، سروده های پرانطباقی را با مبادی این مکتب برجای نهاده، عائشه ارناؤوط (زاده 1946م)، نویسنده و شاعر سوری-آلبانیایی است. اشعار او در دو بخش فرم و محتوا، نمودهای برجسته ای از ادبیات آبستره را ارائه بخشیده اند. از این رو، این قلم می کوشد تا در جستار حاضر به شیوه ای توصیفی-تحلیلی، برساخت های زبانی و محتوایی سروده های این شاعر معاصر عربی را بر اساس مؤلفه های اکسپرسیونیسم واکاود. از جمله نتایج این پژوهش باید به ویژگی هایی چون: «تعلیق و اَندروای»، «ریتم و ایقاع ناهمگون» و «استعاره های خودگردان» در حوزه زبان و نیز درون مایه هایی نظیر «گروتسک»، «هویّت باختگی» و «برون فکنی های ذهنی-هیجانی» اشاره نمود که در سروده های ارناؤوط، از بسامد بالایی برخوردارند. از جمله نتایج این پژوهش باید به ویژگی هایی چون: «تعلیق و اَندروای»، «ریتم و ایقاع ناهمگون» و «استعاره های خودگردان» در حوزه زبان و نیز درون مایه هایی نظیر «گروتسک»، «هویّت باختگی» و «برون-فکنی های ذهنی-هیجانی» اشاره نمود که در سروده های ارناؤوط، از بسامد بالایی برخوردارند.
۳.

قهرمان مسئله دار در رمان«عندما یفکر الرجل» اثر خوله القزوینی بر اساس نظریه لوسین گلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 143 تعداد دانلود : 706
یکی از مفاهیم زاییده جامعه سرمایه داری «قهرمان مسئله دار» است که عمر آن از یک قرن تجاوز نمی کند. این مفهوم نخست، توسط گئورگ لوکاچ(Lukács) منتقد مجارستانی در قرن بیستم مطرح و با لوسین گلدمن(Goldmann) منتقد رومانیایی ادامه یافت. از نظر آن ها رابطه متقابل ساختار ادبی و اجتماعی، ادبیات را ابزار پاسخگویی به مسائل اجتماعی کرده است. در رم ان ه ای رئ الی ستی ج وام ع سرمایه داری، پای بندی برخی از افراد به اصول حقیقی آن ها را مسئله دار ساخته است. قهرمان این نوع رمان ها، که غالبا از عامه مردم است با انتقاد از جامعه فاقد ارزش های راستین به حاشیه رانده می شود. هدف از مقاله حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی به رشته تحریر درآمده است واکاوی رمان مذکور از منظر جامعه شناختی با تکیه بر مفهوم «قهرمان مسئله دار» و تطبیق آن با آراء لوسین گلدمن است. از آنجایی که رمان یاد شده دارای لایه های جامعه شناختی عمیقی است و با واکاوی آنها می توان به نقد بهتری از جامعه کویت دست یافت، ضرورت انجام چنین پژوهشی بیش از پیش نمایان می شود. دستاورد این پژوهش حاکی از آن است که محمد به عنوان قهرمان مسئله دار، به آرمان های واقعی مانند تلاش برای اصلاح مفاسد اجتماعی، احیای ارزش های راستین، احترام به عقاید مخالفان و ایستادگی در برابر توطئه های دشمنان پایبند است و با ارزش های ضمنی جامعه چون قدرت طلبی در تعارض قرار می گیرد و توانایی حل این تعارض را ندارد، و به نوعی در حاشیه ی جامعه قرار می گیرد و در نهایت این تعارض با مرگ، حذف وی از جامعه را رقم می زند.
۴.

کاربست عناصر طبیعت در توصیف اندیشه های بدبینانه عباس محمود عقّاد(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 328 تعداد دانلود : 725
عبّاس محمود عقّاد یکی از سردمداران مکتب رومانتیک در مصر با تکیه بر اصول رومانتیسم و استفاده از پدیده های طبیعت، اوضاع و حوادثی را به تصویر کشیده است که بر زندگی فردی و اجتماعی وی تأثیرات منفی فراوانی را برجای گذاشته بودند. این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی، عناصری را که عقاد برای بیان دیدگاه های بدبینانه خود در این زمینه به کار برده، به همراه علل آنها مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان از آن دارد که عواملی چون شکست عشقی، فرا رسیدن روزگار پیری، مرگ عزیزان، ظلم و ستم و حوادث ناگواری که برای سرزمین عقّاد رخ داد، موجب ظهور بدبینی در اشعار او شد. تجربه های تلخ عقّاد در بستر دنیای عشق و عاشقی موجب شده است تا با پناه بردن به طبیعت و جلوه های آن، احساس درونش را تجلّی بخشد. وی که روزهای تلخ جوانی اش را سپری کرده است، عمر فنا شده خویش را به درختی تشبیه کرده که برگ های سبزش را که نشانه ای از زندگی، امید و جوانی است، خشکیده می بیند. او ظلم و ستم را فراگیر می بیند؛ امّا چون خود را در مقابل آن ناتوان می یابد، با سرودن اشعاری پر از شِکوه، افکار خود را بیان می کند بلکه مرهمی بر دردهایش باشد. غلبه نگاه بدبینانه بر اندیشه عقاد موجب شده عنصری همچون خاک را که رمزی برای حفاظت از وطن است، ستمگری خطاب کند که ظالمانه جوانان را به کام مرگ می کشاند. استفاده از پدیده های طبیعت چون بهار، خورشید، ماه، ستاره، صحرا، خاک، پرندگان و... ویژگی شاخص آن دسته از شعرهای این شاعر است که صبغه بدبینی بر آنها غلبه دارد.
۵.

روابط عاطفی در دو رمان «أنا أحیا» و «عادت می کنیم» بر اساس نظریه ی هرم عشق استرنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 565 تعداد دانلود : 437
الگوهای رایج و مشترک روابط عاطفی و دلبستگی میان انسان ها در داستان های واقع گرایانه انعکاس یافته است و مهارت نویسندگان در ارائه ی این الگوها موجب جذابیت و باورپذیری هر چه بیشتر نوشته هایشان شده است. لیلی بعلبکی و زویا پیرزاد از نویسندگان واقع گرای معاصر ادبیات لبنان و ایران هستند که پرداختن به مسائل و ارتباطات عاطفی (زنان) از شاخصه های بارز فکری آن دو به شمار می رود. روان شناسان متعددی کوشیده اند عشق و روابط عاطفی را توضیح دهند. رابرت استرنبرگ یکی از این روان شناسان است که به تبیین علل دوام یا گسستگی روابط بین زن و مرد در قالب نظریه ی مثلث عشق پرداخته است. او عشق را همچون هرمی می داند که دارای سه رکن «صمیمیت»، «شهوت» و «تعهد» است. از ترکیب این سه رکن انواع متفاوتی از عشق شکل می گیرد. نگارندگان این نوشتار سعی دارند مقوله ی عشق و روابط عاطفی میان زن و مرد را به روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر نظریه ی مثلث عشق استرنبرگ در دو رمان «أنا أحیا» و «عادت می کنیم» از این دو نویسنده بررسی کنند. برآیند این نوشتار حاکی از آن است که ساختار علی و معلولی در ارتباطات عاطفی این داستان ها با نظریه ی هرم عشق استرنبرگ هماهنگی دارد و وجود ارکان سه گانه ی عشق باعث بروز عشق های متفاوتی در این دو رمان شده است. بعلبکی با توجه به شرایط اجتماعی که در آن زندگی کرده است نتوانسته تعادل و توازنی بین ارکان عشق ایجاد کند؛ او ارتباطات عاشقانه ی محدودتری توصیف کرده است و فقدان نمونه ای از عشق آرمانی نشانگر دیدگاه منفی او به روابط مرد و زن و مردسالاری شدید حاکم بر جامعه ی اوست. اما پیرزاد دیدگاه مثبتی به موضوع عشق دارد و عشق آرمانی در داستانش بسامد بالایی نسبت به دیگر عشق ها دارد.
۶.

واکاوی بلاغی تصویر حزن در اشعار محمد القیسی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 31 تعداد دانلود : 325
تصویر که یکی از ارکان چهارگانه شعر در نقد ادبی به شمار می رود، یک ساختار زبانی است که شاعر با بهره گیری از آن به معانی انتزاعی، افکار و حالات پیچیده درونی خود تجسم می بخشد. این مفهوم چه در نقد قدیم که صور خیال را عنصر اساسی در شکل گیری تصویر می داند وچه در نقد جدید که همه ابزارهای بیانی و هنجارشکنی های زبانی را در بر می گیرد، نقش برجسته ای در بیان تجربه شعری شاعر دارد. محمد القیسی، سراسر عمر خویش را در تبعید سپری نموده وهمواره با رنج تبعید، اندوه فلسطین را به تصویر کشیده است. طی کاوش به عمل آمده تجربه تلخ زندگی شاعر، حزن را به عنصری ثابت وجدایی ناپذیر در اشعار وی تبدیل کرد به گونه ای که آهنگ پایدار حزن در اشعار وی، سبب نامگذاری او به الشاعر الحزین(شاعر اندوهگین) گردیده است. نظر به اینکه موضوع فلسطین به عنوان یک مسئله اجتماعی محوری در آثار ادبای عرب بازتاب یافته است، تحلیل تصویر در نحوه بازنمایی مسئله فلسطین، نقش اساسی دارد. از سوی دیگر حزن یکی از گرایش های مهم در شعر معاصر عربی است. لذا واکاوی حزن در اشعار محمد القیسی موضوعی است که به روش توصیفی-تحلیلی، وبا رویکرد نشانه شناسی وتحلیل آماری در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد با این هدف که چگونگی بازنمایی رنج واندوه فلسطین به عنوان پاره تن جهان اسلام، در شعر قیسی، شاعر مقاومت فلسطین را کشف و رمزگشایی نماید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که قیسی در تجسم بخشیدن به تجربه حزن انگیز خود، از تکنیک استعاره و تشبیه بهره می گیرد ودو تصویر متفاوت از حزن را پیش روی مخاطب قرار می دهد؛ حزن مثبت، که حزن حقیقی ومقدس شاعر است وحزن منفی، که مجازی، ناپایدار است. این تعارض در بازنمایی حزن، بیانگر این است که شاعر در تجربه شعری خود دچار نوعی کشمکش درونی است که ناشی از تعارض میان آرمان و واقعیت شاعر است.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲