والی رضایی

والی رضایی

مدرک تحصیلی: دانشیار زبان شناسی، دانشگاه اصفهان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۴۹ مورد از کل ۴۹ مورد.
۴۱.

مبتداسازی ضمیرگذار موضوع (مفعول مستقیم) در زبان فارسی؛ مطالعه ای براساس نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه بهینگی نحو ترازمند مبتداسازی ضمیرگذار فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۵ تعداد دانلود : ۱۲۷
بررسی زبان فارسی در چارچوب های زایشی و نقش گرا و نیز شناختی فراوان صورت گرفته است. این در حالی است که این رویکردها در تبیین تغییرات ساختی و ایجاد ساخت های نشاندار ازقبیل مبتداسازی به مشکل خورده اند. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ساخت مبتداسازی ضمیرگذار در چارچوب نظریه بهینگی است. پژوهش پیش رو مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی است و پیکره مورد بررسی ما گونه گفتاری زبان فارسی را شامل خواهد شد. مقاله حاضر می کوشد نشان دهد که در ایجاد ساخت مبتداسازی ضمیرگذار در زبان فارسی محدودیت هایی اعمال می شوند که ترتیب مرتبه بندی آن ها صورت یا صورت های بهینه را مشخص می سازد. در سازماندهی چنین محدودیت هایی از عناصر سازنده ای به نام مشخصه ها و واحدهای مفهومی استفاده می شود که ویژگی مقوله های دستوری از قبیل موضوع یا مقوله های گفتمان نقشی ازقبیل مبتدا هستند. یافته های پژوهش نشان می دهد که با کاربرد محدودیت های تقدم، مجاورت و وفاداری از یک سو و مشخصه ها یا واحدهای مفهومی از سوی دیگر، در تجزیه و تحلیل نمونه های زبان فارسی می توان به نتایج مطلوب تری در تبیین چنین ساخت هایی رسید. به بیان دیگر، ثابت شده است که ترازمندی نحو ابتدا، می تواند انگاره سازی ساخت مبتداسازی ضمیرگذار فارسی را به نحو مطلوب به دست دهد و جایگزینی برای چارچوب های نحوی باشد که براساس ساخت سلسله مراتبی عمل می کنند. همچنین، نتایج پژوهش حاکی از آن است که مشخصه های [موضوع]، [نو بودن]، [دربارگی] و [تقابل] در ایجاد ساخت مبتداسازی ضمیرگذار موضوع در زبان فارسی نقش مهمی ایفا می کنند. علاوه بر این، تخطی از محدودیت های مربوط به فاعل و مبتدا به بهینه نبودن ساخت مبتداسازی ضمیرگذار منجر می شود.
۴۲.

نمود پیش نگر و نوع عمل در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نمود پیش نگر نوع عمل نمود دستوری رویکرد نقش گرا زبان فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۸۳
نمود بیانگرِ ساختارِ زمانی درونِ یک رویداد است که در قالبِ نمودِ دستوری به تکمیل، درجریان بودن یا احتمالِ وقوع و در قالبِ نمود واژگانی به ایستایی/پویایی، تداوم/لحظه ای یا غیر/کرانمندی محمول اشاره می کند. محمول هایِ دالِ بر آینده، از افعالی که به حال و گذشته ارجاع می دهند، متفاوت هستند؛ رویدادهای مربوط به زمانِ گذشته، معمولاً تحقق یافته اند، رویدادهای مربوط به زمانِ حال، در جریان هستند، ولی رویدادهای مربوط به آینده، در زمانِ گفتار نه درست هستند و نه نادرست، بلکه امکانِ وقوع دارند و به همین دلیل، سخنگویان، آن ها را با درجاتِ مختلفی از قطعیت بیان می کنند. بیانِ رویدادهای مربوط به آینده یا زمانِ پس از گفتار، به شیوه های مختلفِ صرفی و نحوی صورت می گیرد و درباره نوعِ عمل نیز می تواند صورت های مختلفی داشته باشد. هدف این پژوهش، بررسی تجلیِ نمودِ پیش نگر در نوع عمل و در چارچوب رویکرد نقشگراست، با این پرسش که نمودِ پیش نگر در طبقاتِ نمود واژگانی به چه صورت هایی تجلی پیدا می کند. داده های پژوهش از جملاتِ نوشتاری و گفتاری مورد استفاده در وب گاه ها و مکالمات روزانه گرد آوری شده است. بررسی داده ها نشان می دهد افعال ایستا، به دلیلِ عدمِ کنشگری فاعل، معمولاً در نمود پیش نگر به کار نمی روند و در اغلبِ موارد، بافت جمله در دلالت به این نمود تعیین کننده است. در افعال کنشی، تمایز استمرارِ عمل و پیش نگری فعل، باتوجه به بافت تعیین می شود. استمرار در افعالِ لحظه ای معمولاً به مفهومِ قریب الوقوع بودنِ رویداد است و در افعال پایا نیز باتوجه به افزوده (های) قیدی جمله، امکانِ وقوعِ رویداد در آینده ای نزدیک یا دور می تواند مدنظر باشد. به این ترتیب، ساخت هایی که برای اشاره به نمودِ پیش نگر در نوع عمل استفاده می شوند، ساخت گذشته ساده در نمودِ تام، ساخت های بیانگرِ نمود ناقص و گذشته نقلی در نمودِ کامل است.
۴۳.

تعامل افعال ایستا و نمودهای دستوری در زبان فارسی؛ رویکردی نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افعال ایستا نمود نمود دستوری دستور نقش و ارجاع زبان فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۱۷
افعال ایستا در بسیاری از موارد، از مهم ترین طبقات فعل و گاهی نیز معیاری برای طبقه بندی افعال دیگر بوده اند؛ مهم ترین مشخصه افعال ایستا، عدم تغییر است. این افعال دربردارنده کنشی نیستند و معمولاً به احساسات درونی، مالکیت و موقعیت مکانی اشاره می کنند. علاوه بر این، برای تحقق به مدت زمانی کوتاه یا طولانی نیاز دارند. افعال ایستا فاقد ساختار درونی هستند و این بدان معناست که برای آن ها نمی توان زیررویدادهایی درنظرگرفت که نشان دهنده مرحله آغاز، تداوم و پایان باشد. این افعال محدودیت زمانی و نقطه پایان ذاتی ندارند و گستره زمانیِ شمول آن ها مشخص نیست. پژوهش حاضر با رویکرد نقش گرایانه به بررسی تعامل افعال ایستا و نمودهای دستوری پرداخته است. داده ها از وبگاه های اینترنت، روزنامه، کتاب و مکالمات روزانه گردآوری شده اند. در این پژوهش، به منظور بررسی جامع تر، افعال ایستا به پنج زیرگروه افعال وجودی، شناختی، عاطفی، ملکی و ادراکی تقسیم و رفتار هرکدام از نظر باهم آیی با نمودهای دستوری مختلف بررسی شده است. بررسی داده ها حاکی از این است که رفتار زیرگروه های افعال ایستا با نمودهای دستوری در تمامی موارد یکسان نیست. این افعال می توانند بدون محدودیت با نمود تام استفاده شوند، در این صورت، تحقق رویداد مدنظر است. هرچند تعامل افعال ایستا با نمود استمراری غالباً غیرممکن انگاشته می شود، در مواردی ازجمله قرارگرفتن در «موقعیت فراز و فرود، اشاره به کنشگری فاعل و موقعیت های موقت»، برخی افعال ایستا می توانند در نمود استمراری به کار روند. این افعال در نمود کامل می توانند کارکردهایی از جمله کارکرد نتیجه ای، تجربی، خبر داغ و گواه نمایی داشته باشند. علاوه بر این، وجود قید زمان دال بر آینده و مثبت بودن جمله، شرایط را برای دلالت برخی افعال ایستا به نمود آینده نگر هموار می سازد.
۴۴.

سلسله مراتب رده شناختی و حذف مفعول در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حذف مفعول کاهش ظرفیت رده شناسی سلسله مراتب رده شناختی تغییر گذرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۰۵
از میان فرایندهای کاهنده ظرفیت فعل می توان به حذف مفعول اشاره کرد که در آن فعل متعدی بدون بیان مفعول به صورت یک فعل تک ظرفیتی به کار می رود . با این حال درک مخاطب از معنای جمله و نیز مفهوم مفعول محذوف کامل بوده و حذف مفعول در انتقال پیام خللی ایجاد نمی کند. ساخت حذف مفعول مورد نظر در پژوهش حاضر متفاوت از حذف به قرینه و حذف بافتی است و نمونه هایی را شامل می شود که مرجع مفعول جایی پیشتر در متن گفتاری یا نوشتاری ذکر نشده باشد و بافت زبانی و موقعیتی نیز سرنخ هایی برای تشخیص مرجع مفعول حذف شده به دست ندهد. هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های مرجع مفعول محذوف بر مبنای عمده ترین سلسله مراتب رده شناختی است. به این منظور که از این طریق بتوان رفتار مفعول قابل حذف را در قیاس با مفعول سرنمون حاضر در جمله پیش بینی نمود. از این رو 435 مورد حذف مفعول از منابع متعددی استخراج گشته و به لحاظ جان داری، ارجاعیت، معرفگی و شمار مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که مفعول برای این که قابلیت حذف داشته باشد باید دارای ویژگی های متفاوت از مفعول مستقیمی باشد که در زبان فارسی با تکواژ «را» حالت نشانی می شود. علاوه بر این، عاملی همچون مقوله شمار که در تظاهر واژنحوی مفعول مستقیم حاضر در جمله نقشی نداشته باشد، بر احتمال حذف مفعول نیز تأثیری نخواهد داشت و مفعول مفرد و جمع به یک میزان امکان حذف خواهند داشت.
۴۵.

قیدهای زبان فارسی از نگاه سرنمون رده شناختی به اجزاء کلام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قید سرنمون رده شناختی کنش گزاره ای گروه حرف اضافه ای فعلی فعل قیدگون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۷۳
مقوله ی قید از مباحث پیچیده ای است که تاکنون جنبه های متفاوتی از آن مورد بررسی قرار گرفته است. با این وجود، زبان شناسان در خصوص مسائل متنوع مربوط به قید، از تعریف آن گرفته تا اصالت آن به عنوان یک مقوله واژگانی، به توافق همگانی نرسیده اند. در این پژوهش سعی بر آن است تا در چارچوب نظریه ی سرنمون رده شناختی با مشخص کردن ویژگی های سرنمونی قیدهای فارسی به تعیین جایگاه آن ها در نقشه ی معنایی اجزاء کلام کرافت به عنوان یکی از اجزاء کلام پرداخته شود. به این منظور، با توجه به معیارهای رده شناختی، شماری از قیدهای پرکاربرد در زبان گفتاری فارسی معیار مورد استفاده در برنامه های تلویزیونی و متون مختلف فارسی معاصر مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، جایگاه قیدهای بی نشان در زبان فارسی که به لحاظ نقشی تعریف شده اند و از نظر رده شناختی بی نشان به حساب می آیند در نقشه ی معنایی اجزاء کلام کرافت مانند صفت های بی نشان در طبقه ی معنایی ویژگی تعیین گردید و مشخص شد که این قیدهای بی نشان، بر خلاف صفت های بی نشان که به بیان نقش کنش گزاره ای توصیف در درون ارجاع می پردازند، نقش کنش گزاره ای توصیف در درون اسناد را ایفا می کنند. همچنین جایگاه گروه های حرف اضافه ای فعلی و فعل های قیدگون نیز به عنوان قیدهای نشان دار، به ترتیب، به منزله ی واژه-های چیز و بیان گر نقش کنش گزاره ای توصیف در درون اسناد و واژه های کنش و بیان گر نقش کنش گزاره ای توصیف در درون اسناد در نقشه ی معنایی اجزاء کلام کرافت مشخص گردید. در واقع، این نوشتار نشان داده است که مقوله ی واژگانی قید که در نظریه کرافت(2001) نادیده گرفته شده بود را نیز مانند سایر مقوله ها می توان در نقشه ی معنایی اجزاء کلام وارد نمود و مقوله ی قید هم در نظریه ی سرنمون رده شناختی قابل بررسی است.
۴۶.

برچسب دهی نحوی خرده جمله متممی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خرده جمله متممی الگوریتم برچسب دهی حرکت نحوی نظریه برون مرکزی برچسب نحوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۷
مقاله پیش رو درصدد است تا با نقد و بررسی رویکردهای مختلف پیرامون مقوله ساخت خرده جمله تحلیلی کمینه گرا از این ساخت در زبان فارسی به دست دهد. با ظهور نظریه حاکمیت و مرجع گزینی از سال 1981 تا کنون بررسی مقوله نحوی ساخت خرده جمله به عنوان یکی از موضوعات بحث برانگیز مورد توجه بسیاری از زبان شناسان واقع شده و نظرات متفاوتی از سوی آنان مطرح گردیده است. در این راستا، در پژوهش حاضر ابتدا نظرات مختلف پیرامون ماهیت مقوله ساخت خرده جمله مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. پس از آن براساس نظریه برچسب دهی برون مرکزی از ساختار گروهی چامسکی (2013, 2015) تلاش شده است تا تحلیلی کمینه گرا از ماهیت مقوله خرده جمله متممی در زبان فارسی، ساختار درونی و طریقه بازبینی حالت آن ارائه شود. در نهایت، بر پایه چارچوب مذکور نشان دادیم از آنجا که فاعل ساخت خرده جمله متممی برای بازبینی حالت خود مجبور به حرکت به جایگاه بالاتر از درون سازه خود است و مشخصه های رونوشت برجامانده آن برای الگوریتم برچسب دهی غیر قابل رؤیت است، تنها گروه نحوی درجامانده که قابل رؤیت است به عنوان برچسب نحوی انتخاب می گردد. بنابراین، مشخصه های نحوی محمول خرده جمله در زبان فارسی تعیین کننده برچسب نحوی این سازه است.
۴۷.

تناوب در محمول های سه ظرفیتی و ارتباط آن با نوعِ عمل در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تناوب محمول های سه ظرفیتی نوع عمل دستور نقش و ارجاع زبان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۴
افعال در دستور نقش و ارجاع براساسِ مشخصه های ایستایی، کرانمندی و لحظه ای بودن، در شش طبقه افعال ایستا، کنشی، لحظه ای، پایا، لمحه ای و کنشی-پایا قرار می گیرند. این طبقات می توانند با توجه به ساخت موضوعی و تعداد مشارکت کنندگان در رویداد، حاوی محمول های یک ظرفیتی، دوظرفیتی، و سه ظرفیتی باشند. محمول های سه ظرفیتی، با دربرداشتنِ مفهومِ انتقالِ مالکیت یا حرکت، به سه موضوع در ساختِ بند نیاز دارند. موضوعِ فعل در تناوب موضوعیِ محمول های سه ظرفیتی در بیش از یک قالب نحوی ظاهر می شود؛ در ساختِ متعارف، مفعول مستقیم با نشانه «را» و مفعولِ غیرمستقیم با حرف اضافه ظاهر می شود. در گونه تناوبی، با حذفِ حرف اضافه، موضوعِ غیرفرانقش، نقشِ مفعولِ مستقیم می گیرد و ساختارِ مفعول اولیه-ثانویه ایجاد می شود. زبان فارسی، مانند اکثر زبان های دیگر، در مقایسه با محمول های یک ظرفیتی و دوظرفیتی، تعداد محمول های سه ظرفیتیِ کمتری دارد؛ ولی شناختِ رفتار این فعل ها در کاربردِ درستِ آن ها حائز اهمیت است. هدف این پژوهش، بررسی تناوب مفعول در محمول های سه ظرفیتی و ارتباط آن با نوع عمل در چارچوب دستور نقش و ارجاع است. داده های پژوهش برگرفته از وب گاه های خبری و عمومی، روزنامه، کتاب، و گفتگوهای روزمره است. از آنجا که اکثر افعال ایستا و زیرگروه های آن، با مشخصه مشترکِ عدم پویایی، یک ظرفیتی و دوظرفیتی هستند، تعدادِ اندک محمول های سه ظرفیتی به دلیل ایستایی و ناگذرایی، گونه تناوبی ندارند. مشخصه مشترک افعال کنشی-پایای سه موضوعی، انتقالِ موضوعِ هدف از کنشگر به گیرنده است و عمده تناوب در زیرگروهِ افعالِ کنشی-پایای حرکتی صورت می گیرد. تناوب در برخی محمول های سه ظرفیتیِ افعال لحظه ای قابل اعمال است؛ ولی در افعال پایا، عمدتاً به ساختی نادستوری منجر می شود. درمجموع، تناوب در محمول های سه ظرفیتی، نتیجه انتخابِ نشاندارِ موضوعِ هدف و در طبقه افعالِ کنشی-پایا و زیرطبقه افعالِ حرکتی بیش از سایر طبقات مشهود است؛ دلیل این امر، پویایی و گذرایی نسبتاً بالای افعالِ این طبقه، در مقایسه با سایرِ طبقاتِ فعلی است.       
۴۸.

متمم مفعول در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: متمم مفعول نظریه خرده جمله نظریه محمول سازی نظریه محمول مرکب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۵
متمم مفعول به عنوان یکی از مقولات مهم و چالش برانگیز دستوری از گذشته تاکنون مورد توجه زبان شناسان و دستورنویسان واقع شده است. پژوهش حاضر ساخت دارای مقوله متمم مفعول را بر اساس سه فرضیه اساسی تحت عنوان نظریه خرده جمله، نظریه محمول سازی و نظریه محمول مرکب مورد بررسی قرار می دهد. اغلب زبان شناسان و دستور نویسانی که تاکنون ساخت متمم مفعول را در زبان فارسی بررسی کرده اند، دیدگاهی مشابه نظریه محمولسازی ارائه نموده اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که تحلیل ساخت حاوی متمم مفعول بر اساس نظریه محمول سازی با اصول نظریه حاکمیت و مرجع گزینی و برنامه کمینه گرا همچون معیار نقش معنایی، اصل فرافکن و فرضیه اعطای نقش تتای یکسان (یوتا) مغایرت دارد. همچنین تحلیل ساخت مذبور بر اساس نظریه محمول مرکب از یک سو، با افزایش تعداد افعال مرکب در زبان فارسی زایایی و اصل اقتصاد زبانی را نادیده می گیرد و از سوی دیگر رابطه گزاره ای بین متمم مفعول و گروه اسمی پیش از آن را از دست می دهد. در ادامه به پیروی از رویکرد خرده-جمله و با استناد به استدلال هایی نظیر تناوب موضوعی، محدودیت گزینشی، ابهام در جملات مرکب استفهامی، حضور در بافت های نحوی مختلف، اصطلاح پاره، رابطه تطابق، هم تعبیری، آزمون پاره جمله، قلب نحوی، خلأ نحوی، آزمون جایگزینی با ضمیر و توزیع انواع گروه اسمی به عنوان فاعل ساخت خرده جمله نشان داده می شود که ساخت دارای متمم مفعول را باید به همراه گروه اسمی پیش از آن به عنوان سازه ای مستقل تحت عنوان ساخت خرده جمله در نظر گرفت.
۴۹.

مبتداسازیِ ضمیرگذارِ ساخت ملکی در زبان فارسی بر اساس رویکرد بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه بهینگی مبتداسازی ضمیرگذار نحو ترازمند ساخت ملکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۲
هدف پژوهش حاضر، بررسی کارایی نظریه بهینگی در تجزیه و تحلیل مقوله ساخت ملکی زبان فارسی است. مقاله پیش رو می کوشد با استفاده از نظریه نحو ترازمند (2004; Newson, 2010 Newson,) و در چارچوب نظریه بهینگی (Prince & Smolensky, 1993/2004) نشان دهد که در ایجاد مبتداسازی ضمیرگذار ساخت ملکی در زبان فارسی محدودیت هایی مشتمل بر محدودیت های تقدم، مجاورت و وفاداری اعمال می شوند که ترتیب مرتبه بندی آن ها صورت یا صورت های بهینه را مشخص می سازد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و نمونه های مورد بررسی مشتمل بر زبان محاوره است. مواردی که در این مقاله بررسی می شوند عبارتند از الف) ماهیت سازه مبتداشده در ساخت ملکی ب) وضعیت موضوع اول (فاعل) به صورت اسم خاص یا ضمیر فاعلی محذوف و ج) وضعیت مبتداسازی مضاعف در ساخت ملکی زبان فارسی. یافته های مربوط به تابلوها نشان می دهد که مبتداسازی ضمیرگذار مالک در ساخت ملکی در واقع مبتداسازی افزوده است و نه موضوع. بر مبنای یافته های پژوهش، حضور فاعل به صورت اسم خاص و یا ضمیر فاعلی تأثیر یکسانی بر تحلیل تابلوها دارد. از سوی دیگر، در ساخت ملکی زبان فارسی امکان مبتداسازی مضاعف وجود دارد. این پژوهش نشان می دهد که نظریه بهینگی و یک نظام ترازمند مبتنی بر ترتیب خطی سازه ها در تجزیه و تحلیل ساخت مبتداسازی ضمیرگذار مالک زبان فارسی کارایی لازم را دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان