ماندانا تیشه یار

ماندانا تیشه یار

مدرک تحصیلی: استادیار دانشکده اکو، دانشگاه علامه طباطبایی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۸ مورد از کل ۲۸ مورد.
۲۱.

ویژگی های دیپلماتیک بانوفرستادگان به روایت شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه بانوفرستادگان آداب دیپلماتیک سیندخت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۰ تعداد دانلود : ۲۰۲
شاهنامه فردوسی، سندی ارزشمند در زمینه روابط دیپلماتیک میان دولت های بزرگ در دوران باستان است. در این کتاب سترگ، به خوبی می توان دید که چگونه دیپلمات ها در گسترش روابط سیاسی میان دولت ها به ایفای نقش می پرداختند. در این نوشتار کوشیده شده است تا به اندک شمار مواردی که دیپلمات های اعزامی از یک دربار به بارگاهی دیگر، بانوان بوده اند، پرداخته شود. بر پایه این پژوهش، در سراسر داستان های شاهنامه می توان ۹ فرستاده بانو یافت. نویسنده با بازگویی روایت ماموریت های هر یک از بانو فرستادگان، ویژگی های رفتاری و گفتاری ایشان و چگونگی انجام ماموریت توسط این دیپلمات ها را بازگو کرده است. از جمله نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان به این نکته اشاره کرد که اگرچه اعزام بانوان به عنوان فرستادگان چندان رواج نداشته، اما در داستان های موجود، این دیپلمات ها توانسته اند ماموریت های خود را با پیروزی به پایان رسانند. همچنین در همه این داستان ها می توان دید که بانوان دیپلمات بدون آنکه نیاز باشد رفتاری مردانه از خود نشان دهند، با حفظ ویژگی های زنانه، توانسته اند وظیفه خود را به درستی به انجام رسانند. رازداری، خردمندی، تیزهوشی، حاضر جوابی، آگاهی از مسایل سیاسی، سخندانی، آراستگی، راستگویی و آشنایی با آداب دیپلماتیک از ویژگی های اصلی این بانو فرستادگان بوده است.
۲۲.

معرفی و نقد کتاب: تمدن ایرانی؛ فراسوی مرزها

تعداد بازدید : ۲۷۸ تعداد دانلود : ۱۱۳
کشور ایران همواره برای کارشناسان و علاقه مندان به مسائل تاریخی و فرهنگی خاورمیانه، جذابیت و اهمیت خاصّی داشته است؛ زیرا واژه «ایران» از معدود واژگانی است که مفهومی فراتر از مرزهای جغرافیایی و سیاسی، و یا دوره ای خاص از تاریخ و فرهنگ دارد. اگرچه تمدن ایرانی مانند سایر تمدن ها فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته و شاهد حوادث تلخ و شیرین بسیاری بوده است، گویی نوعی پویایی هویتی، ضامن پایایی آن گشته و سبب پیوستگی این تمدن با همسایگانش شده است. شاید جالب توجه باشد که بسیاری از تحولات و رویدادهای حوزه تمدنی ایران نیز فراتر از مبارزه و رقابت های سیاسی صرف داخلی یا منطقه ای بوده و به طرز شگفت انگیزی با مقوله فرهنگ و هویت گره خورده است. بازخوانی رویدادهایی چون دست اندازی روسیه تزاری به خاک ایران و تحمیل قراردادهای گلستان و ترکمانچای به این کشور، جدایی هرات از ایران، انقلاب مشروطه، و واکاوی ریشه ها و بازتاب های نظری هر یک از این موارد، نکات مهمی را در این زمینه به یاد می آورد؛ بنابراین بررسی هرچه بیشتر و گسترده تر ویژگی های ایران، و هویت ایرانی به طور خاص، موضوعی صرفاً تاریخی و مربوط به گذشته نیست، بلکه تمرکز بر پدیده ای زنده است که همچنان برای حفظ پویایی و توان زایش خویش تلاش می کند. روشن است که توجه به ابعاد گوناگون تمدن و فرهنگ ایرانی، چه در داخل کشور و چه خارج از آن، در سال های اخیر رشد و گسترش فراوان داشته و در کنار انتشار کتاب ها و مقاله های تحقیقی بی شمار درباره این موضوع، همایش های تخصصی چندی نیز با محور تمدن و فرهنگ ایرانی برگزار شده است. نقطه مشترک بسیاری از آثار پدید آمده در این حوزه، آن است که از یک سو دریافت علمی قانع کننده ای از ارتباط میان فرهنگ و تمدن ایرانی گذشته و امروز به دست می دهند، و از سوی دیگر برداشتی تا حد ممکن واقعی از توان تولید فرهنگی ایران و دستاوردهای آن برای دنیای کنونی را میسر می نمایند. این گونه دریافت و برداشت، آشکارا، نیازمند فراتر رفتن از باورهای عمومی و الگوهای رایج، و بهره گیری از نگاهی تحلیلی و منتقدانه می باشد؛ بنابراین رشد و گسترش آثاری از این دست و نه نوشته هایی که صرفاً دربردارنده ستایش گذشته ای طلایی یا توصیف آینده ای خیالی است می تواند در تداوم و بالندگی تمدن ایرانی به کار آید، جایگاه ایران را در عرصه های گوناگون ارتقا بخشد و به ویژه زمینه ای مناسب برای تعامل منطقی با سایر تمدن ها و فرهنگ ها را فراهم آورد. اهمیت این نکته در آن است که تعامل و دادوستدهای تمدن ها و فرهنگ ها نقش مؤثری در گسترش و پالایش آنها دارد و البته بعید است که امروزه بتوان محققی را پیدا کرد که بر این مسأله تأکید نکند.
۲۳.

ملاحظات ژئوپلیتیکی سیاست های انرژی چین در منطقه سازمان همکاری شانگهای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چین آسیای مرکزی انرژی امنیت ژئوپلیتیک اقلیت های قومی سازمان همکاری شانگهای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۲ تعداد دانلود : ۱۷۴
پس از آنکه چین سیاست انجام اصلاحات در ساختارهای اقتصادی خود را از پایان دهه ی 1360 در پیش گرفت، اقتصاد این کشور با شتاب چشمگیری گسترش یافت و بر میزان مصرف انرژی در بخش های گوناگون اقتصادی افزوده شد. با رشد نیاز چین به انرژی، مساله ی ی امنیت دسترسی به این کالا، به یکی از موضوعات مهم در سیاست خارجی این کشور و در روابط این کشور با مناطق پیرامونی، تبدیل شد. اما گسترش حضور چین در سطح منطقه ای، تنها به خاطر وابستگی این کشور به انجام واردات انرژی و تلاش برای ایمن سازی راه های دستیابی به آن نیست؛ بلکه، این امر را باید در چارچوبی کلان تر و با در نظر گرفتن اهداف اقتصادی و برنامه های سیاسی این کشور در نظر گرفت. در واقع، افزایش پیوندهای میان چین و کشورهای رو به توسعه و گسترش حضور منطقه ای این کشور را باید در چارچوب افزایش نفوذ و جایگاه سیاسی این کشور در سطح بین المللی دید و نباید آن را تنها به تلاش این کشور برای دسترسی به منابع انرژی فروکاست. در مجموع، اینطور به نظر می رسد که اگرچه مساله ی تامین امنیت انرژی نقش مهمی در شکل دهی به رفتار منطقه ای و جهانی چین بازی می کند، اما نتوانسته است سیاست خارجی این کشور را به طور کامل پیرو این دست ملاحظات نماید. در این نوشتار تلاش خواهد شد تا نشان داده شود در حالی که انرژی عامل مهمی در سیاست خارجی چین در روابط این کشور با کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای است، اما این طور به نظر می رسد که انرژی بیشتر نقش ابزاری کاربردی برای پیشبرد منافع ژئوپلیتیکی چین در این منطقه را بازی می کند و برای درک ماهیت سیاست های انرژی چین، باید در چارچوبی کلان تر به بررسی اولویت های چندگانه سیاست های امنیتی و رقابتی چین با دیگر کشورها در منطقه ی سازمان همکاری شانگهای پرداخته شود.
۲۴.

نقش امنیت ساز سازمان همکاری شانگهای در پیرامون افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۰۳
دستیابی به امنیت و ثبات، از اهمیت راهبردی ویژه ای در جهان امروز، به ویژه برای قدرت های اقتصادی نو پدید و رو به رشد برخوردار است. در این سال ها، اوراسیا، منطقه ای که بر قلب استراتژیک جهان تکیه زده، در حال تجربه کردن رویدادهای نوینی است که می تواند پایه های ثبات کشورهای منطقه را به لرزه در آورند و دستیابی به امنیت را با دشواری همراه سازد. از این رو، برخی ملاحظات امنیتی در میان کشورهای این منطقه در حال افزایش است. با در نظر گرفتن این واقعیت ها، سازمان همکاری شانگهای به عنوان توانمندترین سازوکار برپاداری همکاری منطقه ای در اوراسیای مرکزی، در تلاش است تا نقشی مهم در شکل دادن به یک چارچوب همکاری جمعی در این منطقه بازی کند. در این نوشتار ابزارهای سازمان همکاری شانگهای برای ایجاد امنیت منطقه ای، به ویژه در افغانستان و حوزه پیرامون آن، به عنوان یکی از مهم ترین موضوع های امنیتی در منطقه شانگهای بررسی می شوند. نویسندگان تلاش کرده اند نشان دهند سازمان شانگهای با گستره ای مهم خود، چگونه می تواند به حل دشواری ها و موانع پیش روی امنیت منطقه ای کمک کند؟ چه فرصت هایی را برای گسترش همکاری های منطقه ای می تواند پدید آورد؟ چگونه نقش آفرینی آن در افغانستان، می تواند به گسترش همکاری های سیاسی در دو سطح منطقه ای و بین المللی یاری رساند.
۲۵.

توسعه سیاسی دولت در ویتنام در چارچوب نظریه های کارل دویچ و برینگتون مور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حزب دولت توسعه سیاسی ویتنام اقتدارگرایی مردم سالاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۱۷
زمام داران ویتنامی پس از پایان جنگ داخلی، از دهه ۱۹۷۰ طی حدود چهار دهه کوشیده اند که روند توسعه و نوسازی دولت در عرصه سیاسی را در این کشور با الگویی که از یکسو شاخصه های بومی را در خود دارد و از سوی دیگر از الگوهای توسعه سیاسی در کشورهای کمونیستی بهره برده، پیش ببرند. در این پژوهش، کوشش شده تا با بهره گیری از نظریه های توسعه سیاسی، به بررسی روندهای پیموده شده در ویتنام، برای دستیابی به توسعه سیاسی در ساختار دولت در این کشور پرداخته شود. پرسش اصلی آن است که با توجه به ویژگی های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و تحولات تاریخی در ویتنام، سطح توسعه سیاسی دولت در این کشور تا چه اندازه با شاخص های نظریه های کلاسیک توسعه سیاسی که توسط دویچ و مور مطرح شده اند، مانند نقش کارگزاران، میزان شهرنشینی، سطح سواد، وضعیت اقتصادی، نقش طبقات اجتماعی و عوامل بیرونی همخوانی دارد؟ آنچه از این پژوهش به دست آمده، گویای آن است که ویژگی های تاریخی و فرهنگ سیاسی و اجتماعی جامعه ویتنام، موجب شده که روند توسعه و نوسازی سیاسی دولت در این کشور، مؤید این نکته باشد که الگوها و سیاست هایی که در برخی جوامع غربی به شکل گیری سامانه های مردم سالار انجامیده اند، در دیگر جوامع می توانند زمینه ساز و ابزار دست دولتمردان برای شکل دهی به توسعه سیاسی دولت بر پایه رویکردهای اقتدارگرایانه باشند.
۲۶.

Georgia’s Foreign Policy from A Geopolitical Perspective (2008-2018); based on the Grand Chess Board Doctrine by Brzezinski(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Georgia Foreign policy Geopolitics. Brzezinski EU NATO War 2008 Energy Project

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۸۵
The Russo-Georgia war in 2008 interrupted Georgia’s membership in NATO and the EU. After the collapse of the USSR in 1991, Georgia was a proper destination for the western countries due to its geopolitical superiority, located between the Caspian Sea and the Black Sea. Georgia’s goal also was to obtain the conditions of the EU and NATO to achieve the membership of these two organizations as an Eastern European State. With the occurrence of war in 2008, Georgia’s Geopolitical situation changed. The research hypothesis is, by losing 20% of Georgia’s territory in that war, one of the main conditions for joining NATO and the EU which is the territorial integrity, was suspended. This research is based on the Grand Chessboard Doctrine by Brzezinski, marking the geopolitical factors of Georgia and the great powers’ interests in this territory. The main question of the article is “What are the main features of Georgia's Foreign Policy from the Geopolitical perspective from 2008 to 2018?” the hypothesis is, “Geopolitically, Georgia’s neighborhood with Russia and the August war in 2008 resulted the occupation of South Ossetia and Abkhazia by Russia, delayed the Georgia’s membership to EU and NATO and Georgia tilted toward the West since it needed to counterbalance its foreign policy with strong powers against Russia.” Therefore, despite the fact Russia tried to show the war was just an ethnic conflict, it was further than that, and Russia’s southern border security with a logical distance from NATO was the main reason for war.
۲۷.

دیپلماسی اقتصادی هندوستان در عمان (از2014 تا 2021)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیپلماسی اقتصادی هندوستان خلیج فارس عمان وابستگی متقابل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷ تعداد دانلود : ۵۱
یکی از ابزارهای نوین و کارآمد دولت ها برای کنش در فضای بین المللی و دستیابی به موقعیت بهتر در اقتصاد جهانی، دیپلماسی اقتصادی است. دیپلماسی اقتصادی زمینه تنش زدایی در روابط سیاسی را فراهم می آورد. با روی کار آمدن حزب بهاراتیا جاناتا موسوم به بی.جی. پی در هندوستان از سال ۲۰۱۴ هند و عمان کوشش در ارتقا روابط داشته اند. روابط دو کشور دارای پیشینه تاریخی و ابعاد گوناگونی همچون اقتصادی، سیاسی، فنی، نظامی و... است. هندوستان با درپیش گرفتن سیاست خارجی توسعه گرا، کوشش در ارتقا وزن ژئوپلیتیک خود دارد که این مهم را با ابزاری هم چون صادرات توان فنی و مهندسی و واردات انرژی دنبال می کند. پرسش اصلی مقاله این است که راهبرد و اهداف دیپلماسی اقتصادی هند در چیست؟ یافته های پژوهش با کاربست روش تحقیق کیفی مبتنی بر رویکرد توصیفی - تحلیلی نشان می دهد که با روی کار آمدن دولت مودی در هند، سیاستگذاران این کشور، با اولویت قراردادن توسعه اقتصادی و با درپیش گرفتن دیپلماسی اقتصادی در صدد رفع نیازهای انرژی، جذب سرمایه گذاری و صادرات توان فنی، مهندسی و دفاعی خود می باشند و ازاین رو،  یک مشارکت استراتژیک با عمان ترسیم کرده اند.  
۲۸.

عوامل داخلی فروپاشی «جمهوری» چهارم در افغانستان

کلید واژه ها: بحران هویت فساد سیاسی بحران مشروعیت تبعیض اجتماعی فرار مغزها فروپاشی جمهوری افغانستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۵
فروپاشی جمهوریت در افغانستان شوکه آور بود. حکومت این کشور به رغم در اختیار داشتن تجهیزات پیش رفته، یک ماه بیشتر در برابر یورش طالبان دوام نیاورد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی و تبیین علل داخلی فروپاشی جمهوری در افغانستان است. پرسش اصلی این است که کدام عوامل نقش اصلی را در فروپاشی جمهوریت افغانستان داشته اند؟ فرض بر این است که عوامل مربوط به سطح دولت در چهار بعدِ سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی نقش اصلی را در فروپاشی جمهوری افغانستان داشتند. این پژوهش با رویکرد تحلیلی- توصیفی با روش کیفی، داده های کتاب خانه ای را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. یافته ها نشان می دهند که علل سیاسی (عدم مشروعیت دولت، نبود ایدئولوژی مشروعیت بخش، شکاف دولت- ملت، بحران هویت ملی، فساد سیاسی، نبود دیپلوماسی کارآمد)؛ علل اقتصادی (رشوه خواری و فساد اداری، کاهش سرمایه گذاری، فرار سرمایه و فقر و بیکاری)؛ علل اجتماعی (تبعیض در استخدام، فساد اخلاقی، سیاسی شدن هویت ها، عدم انسجام اجتماعی و فرار مغزها)؛ و علل نظامی (ضعف رهبری به دلیل نبود شایسته سالاری در ارتش، نبود استراتژی در جنگ، سیاسی شدن ارتش) عوامل اصلی فروپاشی جمهوری در افغانستان بودند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان