مجید دشتگرد

مجید دشتگرد

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

جو بایدن و تسلط دوباره طالبان بر افغانستان: یک طرح از پیش تعیین شده یا یک شکست استراتژیک؟

تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۲۹
علیرغم این که آمریکا از سال 2001 و پس از شکست طالبان هزینه های گزافی را جهت پیشبرد پروژه ی دولت – ملت سازی در افغانستان صرف کرده بود؛ اما این گروه سلفی در ۱۵ اوت ۲۰۲۱ توانست بار دیگر کابل را به تصرف خود درآورد. اقدامِ طالبان در افغانستان در حالی صورت پذیرفت که جو بایدن سیاست جدید خود نسبت به افغانستان مبنی بر خروج آمریکا از این کشور را تعیین کرده بود؛ به همین دلیل بسیاری از کارشناسان تسلط طالبان را نتیجه ی سیاست دولت بایدن دانستند که پیش تر توسط ترامپ نیز پی گیری شده بود. بااین حال سؤال و دغدغه ی دیگری که در این زمینه مطرح گردید این بود که آیا اقدام بایدن در رابطه با خروج آمریکا یک طرح منطقه ای از پیش تعیین شده و با اهداف و مبانی خاص بود یا این که صرفاً در راستای کاهش هزینه های خارجی آمریکا و بر مبنای نگرش حزبی دولت دموکرات این اتفاق صورت پذیرفت؟ نویسندگان این پژوهش تلاش می کنند که این دو دیدگاه را بر اساس روش مقایسه ای موردبررسی قرار دهند. یافته های این پژوهش بیانگر این است که علیرغم وجود دو دیدگاه اصلی پیرامون سیاست خروج بایدن، مؤلفه ها و متغیرهای مختلفی در استراتژی بایدن نسبت به افغانستان دخیل هستند که اتخاذ یک نگرش چندعاملی را ضروری می سازد. این نگرش چندعاملی در پایان توسط نویسندگان ارائه شده است.
۲.

الگوی انتقال قدرت در سیاست خارجی چین در دوره شی جین پینگ با تأکید بر مؤلفه اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۴ تعداد دانلود : ۱۱
نظریه انتقال قدرت بر مسئله پویایی نظام و چگونگی تحول قدرت در سیستم بین الملل تمرکز دارد و ماهیت نظام بین الملل را دارای خصلتی سلسله مراتبی می داند که بر اساس آن منازعه و کشمکش برای کسب سلطه همواره امکان پذیر است. ارگانسکی به عنوان یکی از برجسته ترین نظریه پردازان انتقال قدرت، در قالب این نظریه امکان خیزش چین را یکی از واقعیت های نظام بین الملل می داند و تأکید می کند که چرخه قدرت بر اساس رشد تکنولوژیکی و در مرحله بلوغ قدرت صورت می گیرد و در این مرحله دولت ها منابع مختلف خود را برای انتقال قدرت به کار می گیرند و لذا چین در آینده در چنین وضعیتی قرار خواهد گرفت. این پژوهش بر این مسئله تمرکز دارد و هدف اصلی آن این است که مسئله خیزش چین را بر مبنای دیدگاه انتقال قدرت در دوره شی جین پینگ و با تأکید بر 3 استراتژی اقتصادی این کشور تبیین نماید. بر این اساس سؤال اصلی این پژوهش این است که استراتژی های اقتصادی شی جین پینگ شامل «یک کمربند و یک جاده»، «طرح ساخت چین 2025» و «راه اندازی بورس نفت خام چین بر مبنای یوان» از چه جایگاهی در دیدگاه انتقال قدرت چین برخوردارند؟ طبق نتیجه این پژوهش، این 3 استراتژی اگرچه جنبه ای اقتصادی دارند اما اهداف سیاسی و امنیتی کلانی را برای چین به دنبال دارند و رهبر جدید چین تلاش کرده است که از طریق آن ها اهداف کلان هژمونیک و انتقال قدرت چین را پیش برد. پاسخ به سؤال پژوهش در قالب روش تحلیلی-توصیفی صورت پذیرفته است.
۳.

چین و قدرت نرم با تاکید بر ادبیات جهان پساآمریکایی

تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۱۰۲
جهان پسا آمریکایی بیانگر شرایط و موقعیت نظام بین الملل در عصری است که در قالب آن هژمونی آمریکا با چالش مواجه شده و مجموعه ای از بازیگران جدید نیز در حال رشد هستند.اغلب متفکرینی که در این زمینه اندیشه ورزی کرده اند چین را یکی از محتمل ترین قدرت های در حال ظهور دانسته اند و معتقدند که چین در آینده ی نظام بین الملل نقشی اساسی ایفا می کند و به عنوان چالش گر اصلی علیه ایالات متحده عمل خواهد کرد.تلاش نویسنده در این مقاله این است که نشان دهد که تحول در منابع قدرت و اهمیت قدرت نرم افزاری چه جایگاهی در وضعیت چین در جهان پساآمریکایی خواهد داشت و چین چگونه در پی این است که از طریق مکانیسم های نرم افزاری در راستای افزایش توانمندی و نفوذگذاری خود در وضعیت جدید بهره ببرد.ما در این پژوهش یکی از مهم ترین جلوه های قدرت نرم چین یعنی اقتصاد را مورد توجه قرار داده و مکانیسم های اقتصادی را تحت عنوان شاخص ها و استراتژی های قدرت نرم چین تشریح نموده ایم.نویسنده با استفاده از روش تحیلی –توصیفی و ارائه ی شواهد تجربی و تحلیل منطقی به فرضیه پژوهش پاسخ خواهد داد.
۴.

رقابت هژمونیک هندوستان و چین در جنوب و جنوب شرق آسیا (با تاکید بر مولفه های اقتصادی و نظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۱۶ تعداد دانلود : ۷۷۷
یکی از جلوه های رقابت دولت ها در عرصه سیاست بین الملل، رقابت های منطقه ای است. این مسأله افزون بر دامن زدن به بحث های مربوط به موازنه قوای منطقه ای، موجب شده که در هر منطقه جغرافیایی چندین قدرت بزرگ برای به دست آوردن برتری یا هژمونی در آن منطقه، امکانات و منابع خود را بسیج نمایند. این رقابت و بسیج منابع، در هر دو حوزه مولفه های سخت و نرم قدرت صورت می گیرد. در دهه اخیر، دو کشور چین و هند در مناطق جنوب و جنوب شرق آسیا به رقابت برای به دست آوردن برتری منطقه ای و تغییر موازنه به سود خود پرداخته اند. در این پژوهش تلاش بر آن است که رقابت هندوستان و چین در جنوب و جنوب شرق آسیا در زمینه های اقتصادی و نظامی مورد بررسی قرار گیرد. نگارندگان در صدد پاسخ به این پرسش هستند که در رقابت هندوستان و چین در جنوب و جنوب شرق آسیا مولفه های اقتصادی و نظامی چه نقشی داشته اند؟ براین اساس، فرضیه پژوهش بدین گونه است که دو مؤلفه اقتصادی و نظامی، نقش بنیادین در رقابت های هژمونیک دو کشور به عنوان ابزار زمینه ساز نفوذ و تسلط برای به دست آوردن هژمونی در مناطق جنوب و جنوب شرق آسیا بازی می کنند.روش این پژوهش تحلیلی است و از رویکرد کیفی نیز جهت تجزیه و تحلیل داده ها بهره گرفته شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان