خوانش بینامتنی، دریافت بهتر از متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غالباً برای دریافت بهتر یک متن به شرح، تفسیر یا تأویل آن پرداخته می شود. این کوشش برای یافتن معنا، اگر با فرض استقلال اثر به متن منظور بسنده کند، نتیجه کاملی در بر نخواهد داشت. حال آنکه اگر هر متن با توجه به متون پیشین و پسین خود خوانده شود، به درک بهتر معنای متن می انجامد. این نکته بویژه در متون عرفانی بخوبی قابل طرح است؛ زیرا آثار عرفانی در زبان فارسی با یکدیگر و نیز با متون عرفانی که به عربی نگارش یافته است پیوندی عمیق و ناگسستنی دارند. گاه متنی ترجمه متن دیگر به شمار می آید، گاه شرح آن و گاه ترجمه و شرح، هردو. بسیاری از متون نیز بی آنکه مستقیما ترجمه یا شرح متنی دیگر باشند، از ارتباط عمیق بینامتنی با سایر آثار برخوردارند. بینامتنیت یکی از رایج ترین اصطلاحات نقد ادبی معاصر است و این مفهوم را در بر دارد که یک متن با متون پیشین و پسین دارای ارتباط است. بنابراین هر متن را باید به یاری متون دیگر خواند و معنا کرد. خوانش بینامتنی آثار عرفانی نیز به درک بهتر و عمیق تر از معنای این متون می انجامد و حتی در تصحیح دقیق تر متن تأثیرگذار است.
در این مقاله کوشش شده است ضمن تحلیل روابط بینامتنی در چند متن مهم عرفانی پیش از قرن هفتم هجری همچون شرح تعرّف، رساله قشیریه و دو ترجمه آن، کشف المحجوب و تذکره الاولیاء، نقش و تأثیر خوانش بینامتنی در دریافت معنی و نیز تصحیح دقیق تر این متون تبیین گردد.