یاشار اصلانیان

یاشار اصلانیان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

شناسایی محرک های اقتصادی در بافت های ناکارآمد بخش مرکزی شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بافت فرسوده و ناکارآمد محرک اقتصادی باز آفرینی شهری بازآفرینی اقتصادی شهر زنجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 643 تعداد دانلود : 37
در دهه های اخیر توجه به بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری اهمیت زیادی پیدا کرده است. چراکه پدیده فرسودگی بافت های شهری تأثیر مستقیمی بر موضوعات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی شهرها دارد. در همین راستا، تحقیق حاضر در پی شناسایی عوامل اقتصادی مؤثر در امر بازآفرینی است که به عنوان محرک های اقتصادی بتوانند فرایند بازآفرینی بافت های فرسوده را تسهیل بخشند. این تحقیق، یک تحقیق کاربردی، مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، مشاهده و برداشت میدانی بوده و به روش توصیفی- تحلیلی تهیه شده است. محدوده مطالعاتی بافت فرسوده و ناکارآمد بخش مرکزی شهر زنجان است که با مساحت 492 هکتار موردتوجه مدیران و مسئولین امر مرمت و بازآفرینی شهری قرارگرفته است. در فرایند تحقیق، 5 معیار «ارزش اقتصادی»، «سرمایه گذاری»، «فعالیت های اقتصادی درون بافت»، «برند سازی» و «تأمین منابع مالی لازم» با 12 مؤلفه به عنوان معیارهای اقتصادی مؤثر در تسهیل بازآفرینی بافت فرسوده و ناکارآمد شناسایی شدند. این معیارها ضمن تطبیق با شرایط محدوده موردمطالعه تحقیق، با استفاده از تکنیک دلفی فازی در دو مرحله موردبررسی قرار گرفتند که درنهایت، 5 معیار و 10 مؤلفه از میان 12 مؤلفه مذکور به عنوان معیارهای اقتصادی مؤثر در تسهیل بازآفرینی بافت فرسوده و ناکارآمد بخش مرکزی شهر زنجان تعیین و تأیید گردیدند. نتایج رتبه بندی معیارها به روش تحلیل سلسله مراتبی نشان می دهد رتبه نخست مربوط به معیار تأمین منابع مالی، رتبه دوم: فعالیت های اقتصادی درون بافت، رتبه سوم: سرمایه گذاری در منطقه، رتبه چهارم: برند سازی در منطقه و رتبه پنجم: ارزش اقتصادی منطقه می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش که قابل تعمیم به بافت های ناکارآمد حاشیه ای شهر زنجان و بافت های مشابه در شهرهای اطراف نیز می باشد، می تواند گامی مهم در اجرای سیاست های بازآفرینی شهری و برنامه های تجدید حیات شهری باشد. اگرچه همه این امور مستلزم برنامه ریزی دقیق، جامع و واقع گرایانه است.
۲.

نقش تکتونیک فضا بر فرم بنا با هدف بهبود ارتباط بین بنا و بستر بناهای فرهنگی در 1357 تا 1399(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 412 تعداد دانلود : 723
بیان مسئله : در حال حاضر، افزایش ساخت وساز منجر به ایجاد واگرایی و کاهش ارتباط مؤثر در رابطه میان فرم، فضا، بستر و معماری شده است که این خود می تواند باعث کاهش تجربه و درک مخاطب از مفهوم عمیق و واقعی بنا شود. در عین حال تکتونیک به عنوان یک تکنیک دیرپا با مفهوم فن و هنر شاعرانه ساختن می تواند پاسخی برای معماری مدرن که معمولاً خالی از حس معماری است فراهم کند. نگرش تکتونیک را به عنوان عامل وحدت فضا و فرم در ارتباط با بستر می توان تعریف کرد. هدف پژوهش : پژوهش حاضر جهت تبیین چگونگی نسبت تکتونیک فضا و فرم کالبدی بناهای فرهنگی معماری معاصر ایران با بهره گیری از تکنیک های سنجش معنا در طی چهار دهه اخیر انجام شده است. روش پژوهش : پژوهش حاضر به شیوه ترکیبی و در زمره پژوهش های توصیفی-تحلیلی انجام شد. برای انجام این امر مبانی نظری پژوهش و مطالعات میدانی به روش ترکیبی مورد بررسی قرار گرفته شد و از متون، منابع و اسناد تصویری به صورت کتابخانه ای استفاده شد. تکنیک اصلی مقایسه معنای دریافتی از بناهای فرهنگی معاصر در دوره های زمانی یکسان به شیوه افتراق معنایی است. براساس تحلیل ها و نظر کارشناسان الگوی مناسب استخراج شد. نتیجه گیری : یافته اصلی پژوهش نشان دهنده آن است که بین تکتونیک فضا و فرم کالبدی رابطه خطی معنی داری در هیچ یک از دوره های زمانی وجود ندارد. تشریح اجزای مدل مفهومی پژوهش به این صورت است که تغییر در تکتونیک فضا موجب تغییر در فرم کالبدی بنا نمی شود. بنابراین می توان نتیجه گرفت، فرم در معماری معاصر ایران حتی در تصور ذهنی افراد مفهومی متفاوت با تکتونیک فضا دارد.
۳.

بهبود سیرکولاسیون بناهای فرهنگی با فرم یابی مدل استریوتومیک و معیارهای پیش بینی کننده نحوفضا (مطالعه موردی: پردیس سینما ملت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فضای میانی سهولت مسیریابی معاصر راینو گراسهاپر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 293 تعداد دانلود : 684
طراحی پلانهای طبقات و سیستمهای گردشی برای جهتیابی کارآمد، بهعنوان یکی از مسائل مهم طراحی مورد توجه معماران است. در این مطالعه، از روش الگوی حرکت دایرهای مبنی بر سهولت مسیریابی با روش تکنیک نحو فضا، جهت تعیین الزامات طراحی و فرمیابی مدل استریوتومیک استفاده شده است. این پژوهش از منظر هدف، کاربردی و ماهیت با روش تحلیلی و میدانی به شیوه آمیخته طبقهبندی شده است. درگردآوری دادههای پژوهشی از مطالعات کتابخانهای و نرمافزارهای شبیهسازی به کار گرفته شده است. برای تحلیل آزمونهای نقشه محوری، گراف نمایانی نحو فضا، شاخصهای اتصال، و همپیوندی و برای فرمیابی مدل، از نرمافزار راینو استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند که طرح حرکت شعاعی با ویژگی شاخص فضای میانی مرکزی با بیشترین مقدار در هر دو آزمون باعث سهولت مسیریابی براساس تحلیلهای نحو فضا است. بنابراین فضای میانی مرکزی بهعنوان پارامتر اصلی طراحی در ارائه مدل استریوتومیک مورد توجه قرار گرفته است.
۴.

واکاوی عوامل مؤثر بر زیست پذیری اقتصادی در فضاهای ناکارآمد پیراشهری (مورد: کوی فاطمیه شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حاشیه نشینی زیست پذیری اقتصادی فضاهای پیراشهری بافت ناکارآمد زنجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 170 تعداد دانلود : 329
حاشیه نشینی پدیده ای است که نه تنها در ایران بلکه در کل جهان به عنوان معضلی مطرح می گردد که دولت ها تاکنون نتوانسته اند از آن رهایی یابند و برای حل آن چاره ای بیندیشند. برنامه ریزی برای ارتقای کیفیت زندگی در مناطق حاشیه ای و پیراشهری، نیازمند شناسایى عوامل مؤثر بر زیست پذیری در جوامع مختلف است. با عنایت به اینکه مؤلفه زیست پذیری، در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، قابل بررسی است، بعد اقتصادی مهم ترین بعد تأثیرگذار بر کیفیت زندگی شهری و ارتقای آن محسوب می شود. ازاین رو، پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی وضعیت شاخص های اقتصادی مؤثر بر زیست پذیری مناطق پیراشهری زنجان می پردازد. هدف اصلی این تحقیق ارتقای کیفیت زندگی و افزایش زیست پذیری این نوع بافت هاست. در این راستا، شاخص های مؤثر در بعد اقتصادی زیست پذیری پس از استخراج از ادبیات پژوهش های مرتبط و مصاحبه با خبرگان، با استفاده از تکنیک مدل سازی ساختاری- تفسیری مورد تجزیه وتحلیل قرار می گیرد. بررسی وضعیت زیست پذیری اقتصادی با استفاده از نرم افزار میک مک انجام می پذیرد. نتایج پژوهش، نشان می دهد شاخص های «درآمد مناسب و کافی»، «داشتن شغل مناسب»، «وضعیت امنیت شغلی»، «فرصت های شغلی مناسب» و «میزان پس انداز» بیش ترین سهم را در زیست پذیری اقتصادی کوی فاطمیه دارند. ازاین رو ارتقای این شاخص ها به دلیل داشتن قدرت نفوذ و وابستگی بالا که در اثر تغییر یافتن، کل سیستم را متأثر خواهند کرد؛ برای توسعه و افزایش زیست پذیری این منطقه پیشنهاد می گردد.
۵.

ساختارشناسی مفهوم رضایتمندی مسکن با رویکرد فلسفه پدیدارشناسی (نمونه موردی: خانه قاجاری شیخ الاسلام و چند مجتمع مسکونی در زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رضایت از سکونتگاه تجربه چند حسّی پدیدارشناسی معماری مجتمع مسکونی زنجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 954 تعداد دانلود : 140
  سکونتگاه انسان، همواره جایگاه و اهمیت ویژه ای در تأمین آسایش، آرامش و رضایتمندی وی داشته است.  از این رو، «سر پناه» در اندیشه انسانی، دیرینه ای به درازای تاریخ زندگی گروهی و اجتماعی دارد. امروزه، شماری بر این باورند که در دوران مدرن، معماری بیشتر چشم و منظر بصری را در نظر می گیرد و به سایر ادراک حسی و بدن انسان کم توجه است. این پژوهش می کوشد، روند منطقیِ شناسایی و اولویت بندی عناصرِ تجربیِ چند حسی در ارتقای رضایتمندی مسکن را تدوین نماید. این کار پژوهشی بر اساس روش تحقیقِ آمیخته (کمی و کیفی)، همراه با استدلال منطقی انجام شده است. در بخش کیفی، روش مشاهده پدیدارشناسانه و مصاحبه،  جهت شناسایی عوامل موثر بر مطلوبیت به کار رفته است. در روشِ کمی، از پرسشنامه برای گردآوری داده های جامعه آماری (ساکنان مجتمع های مسکونی زنجان) استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که پیوند بین آگاهی مفهومی، ادراک چند حسی، این همانی با طبیعت و مطلوبیت سکونتگاه معنادار است. همچنین، مؤلفه های حسی موجود در خانه های بررسی شده، بر کیفیت محیطی آن و نیز بر مطلوبیت فضا و رضایتمندی ساکنان تاثیر دارند.   اهداف پژوهش: 1 . بررسی و شناخت مطلوبیت مسکن و مفهوم رضایتمندی از آن، با رویکرد فلسفه پدیدارشناسی. 2 . تدوین و ارایه مدل مفهومی مطلوبیت سکونتگاه. سوالات پژوهش: 1. آیا بین مؤلفه های حسی و معیارهای کیفیت یک مجموعه مسکونی رابطه معناداری وجود دارد؟ 2 . آیا خانه فقط نیاز اولیه انسان را برآورده می کند یا اینکه مفهومی فراتر از آن است؟
۶.

تعیین اولویت حواس در ادراک ساکنان مجتمع های مسکونی؛ بررسی موردی: ساکنان بیش از دو سال چند مجتمع مسکونی در زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مجتمع های مسکونی زنجان مطلوبیت ترتیب اولویت حواس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 586 تعداد دانلود : 770
پژوهش حاضر با توجه به جایگاه و اهمیت واژگان فلسفی همچون (ادراک)، به صورت اعم در مباحث معماری و مفهوم (سکونت) در رویکرد ادراک حسی، به عنوان زیرمجموعه ای از آن، به صورت اخص تدوین گردیده است. سابقه تاریخی مبحث ادراک حسی، دیدگاه های فلاسفه، با تأکید بر نظریه بدنمندی ادراک فیلسوف پدیدارشناس، مرلوپونتی جزء پایه های فکری مطالعه بوده اند. تأثیرات حواس انسانی در فرآیند ادراک و ترتیب بزرگی و اهمیت آنها از نظر ساکنان، پرسشی است که پژوهش بر اساس آن شکل گرفته است. در این مسیر از روش تحقیق آمیخته (کمّی و کیفی) و روش استدلال منطقی بهره گرفته شده است. ابزار پژوهش پرسش نامه و جامعه آماری، ساکنان بیش از دو سال چند مجتمع مسکونی در زنجان بوده اند. برای تأیید همبستگی از لیزرل (تحلیل چندمتغیره) بهره برده شده است. کلیدواژگان به دست آمده در سؤالات مطرح شده و میزان تأثیر از طریق قضاوت معناداری انجام گرفته است. مطالعه آشکار کرد فضای هر مجتمع مسکونی افزون بر جلوه های بصری حاوی ویژگی های دیگری هستند که می توانند با تحریک حواس مخاطب، منشأ برانگیختگی احساسات و ایجاد مطلوبیت گردند. یافته های تحقیق وجود رابطه معناداری را بین مؤلفه های ادراک حسی و معیارهای کیفیت فضای مجتمع های مسکونی نشان می دهد. از نظر میزان تأثیرگذاری مؤلفه ها، اهمیت شاخص حس شنوایی بیش از دیگر شاخص ها است و پس از آن به ترتیب حواس بویایی- چشایی، بساوایی، بینایی و تجربه حرکتی قرار دارند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان