کیانوش هاشمیان

کیانوش هاشمیان

مدرک تحصیلی: دانشیار، گروه روان شناسی، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایران.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۴۳ مورد از کل ۴۳ مورد.
۴۱.

تبیین اثر میزان تحصیلات والدین بر خودپنداره دانش آموزان مقطع متوسطه براساس نقش میانجی گر کیفیت رابطه والد-فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: میزان تحصیلات والدین خودپنداره کیفیت رابطه والد- فرزند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۸۸
با هدف تبیین نقش میانجی کیفیت رابطه والد- فرزند بین تحصیلات والدین بر خودپنداره 391 دانشآموز (195 دختر و 195 پسر) جامعه آماری دانش آموزان متوسطه شهر تهران با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. نمونه مورد بررسی به پرسشنامه متشکل از پایگاه اقتصادی اجتماعی، پرسشنامه ارزیابی رابطه والد- فرزند و پرسشنامه خودپنداره پاسخ دادند. در این پژوهش از روش مدلیابی معادلات ساختاری برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر کل، میزان تحصیلات پدر (05/0>p، 163/0=β) و میزان تحصیلات مادر (05/0>p،270/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است. اثر غیرمستقیم میزان تحصیلات پدر (01/0> p، 069/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است. همچنین اثر کیفیت رابطه پدر-فرزند (01/0> p،310/0=β) و کیفیت رابطه مادر- فرزند (01/0>p، 163/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است اثر غیرمستقیم میزان تحصیلات پدر (01/0>p، 069/0=β) برخلاف اثر غیرمستقیم میزان تحصیلات مادر بر خودپنداره فرزندان مثبت و در سطح 01/0 معنادار است و کیفیت رابطه پدر- فرزند برخلاف کیفیت رابطه مادر- فرزند اثر میزان تحصیلات بر خودپنداره دانش آموزان را میانجیگری می کند.
۴۲.

تبیین فرسودگی تحصیلی بر اساس الگوی ارتباط والد-فرزند با میانجیگری تاب آوری و توانایی حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرسودگی تحصیلی الگوی ارتباط والد- فرزند تاب آوری توانایی حل مسئله

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۸۰
هدف از پژوهش حاضر تبیین فرسودگی تحصیلی بر اساس الگوی ارتباط والد- فرزند با میانجیگری تاب آوری و توانایی حل مسئله در دختران دانش آموز دبیرستانی بود. دختران دانش آموز پایه اول دوره متوسطه دوم که در دبیرستانهای شهر تهران در سال تحصیلی 95-94 مشغول به تحصیل بودند جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دادند. این پژوهش به روش ترکیبی- تبیینی در دو گام صورت گرفت. در گام اول از روش همبستگی و در گام دوم از روش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. روش نمونه گیری در گام اول تصادفی خوشه ای و تعداد نمونه بر اساس تعداد پارامترها، 461 نفر بود و در گام دوم نمونه به صورت هدفمند انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران، پرسشنامه الگوی ارتباط والد- فرزند، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون و توانایی درک حل مسئله هپنر و پترسون و مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای تحلیل داده ها در گام اول از روش مدلیابی معادلات ساختاری و در گام دوم از روش کلایزی استفاده شد. نتایج بیانگر آن است که شاخصهای به دست آمده از تکنیک معادلات ساختاری، نشاندهنده برازش قابلِ قبول مدل پژوهش با داده ها است. نتایج به دست آمده از روش کلایزی در تحلیل داده های کیفی، تأییدکننده نتایج کمی بود.
۴۳.

مقایسه اثربخشی آموزش عاطفی- اجتماعی همکارانه و آموزش ذهن آگاهی در بهبود مهارت های حل مسئله اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش اجتماعی – عاطفی همکارانه آموزش ذهن آگاهی حل مسئله اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۷
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش اجتماعی – عاطفی همکارانه و آموزش ذهن آگاهی بر بهبود مهارت حل مسئله اجتماعی در دانش آموزان دختر پایه اول دوره اول متوسطه شهر زنجان بود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر زنجان بود که در سال تحصیلی 96- 95 در مدارس شهر زنجان مشغول به تحصیل بودند. 339 دانش آموز به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و پرسشنامه فرم کوتاه حل مسئله اجتماعی را تکمیل کردند. از بین این دانش آموزان، 45 نفر انتخاب و بطور تصادفی در یک گروه کنترل و دو گروه آزمایشی گمارده شدند. گروه آزمایش اول، 12 جلسه 1.5 ساعته تحت آموزش اجتماعی – عاطفی قرار گرفت و در مورد گروه دوم آزمایش، 8 جلسه 2 ساعته آموزش ذهن آگاهی ارائه شد. سپس دانش آموزان گروه آزمایش و گروه کنترل پرسشنامه حل مسئله اجتماعی را پس از اجرای مداخله و پس از گذشت یک ماه از مداخله تکمیل کردند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری طرح ترکیبی دو راهه استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که هر دو متغیر مستقل (آموزش اجتماعی – عاطفی همکارانه و آموزش ذهن آگاهی) نمرات جهت گیری مثبت نسبت به مسئله را افزایش و نمرات جهت گیری منفی نسبت به مسئله و سبک اجتنابی حل مسئله را در مقایسه با گروه کنترل کاهش داد، اما تفاوت معنی داری بین آنها وجود نداشت. اجرای متغیرهای مستقل، منجر به تغییر معناداری در مؤلفه حل منطقی مسئله نشد. در رابطه با سبک تکانشی/ بی دقتی، آموزش عاطفی - اجتماعی در مقایسه با گروه کنترل منجر به کاهش معنادار میانگین شد اما آموزش ذهن آگاهی تأثیری بر آن نداشت. نتایج پیگیری نشان داد که اثر متغیرها در طول زمان تداوم داشت. پس می توان نتیجه گرفت که، آموزش ذهن آگاهی و آموزش اجتماعی- عاطفی بر بهبود مهارت حل مسئله اجتماعی اثر داشته است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان