پرستو محبی

پرستو محبی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

مطالعه ی تحلیلی روایت درمانی در نمایشنامه های روایی برایان فریل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایت درمانی روایت برایان فریل مالی سویینی شفابخش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۵ تعداد دانلود : ۱۷۷
  رویکرد روایت درمانی روشی روایی برای درمان است که اولین بار توسط مایکل وایت و دیوید اپستون ارائه گردید. این رویکرد، به درمان از طریق روایات زندگی افراد توجه دارد و مشکلات افراد را در نوع نگاهشان به روایات و گفتمان فرهنگی غالب می داند و بر شعار "فرد مشکل نیست بلکه مشکل، مشکل است" تأکید دارد. روایت درمانی فرایندی است متشکل از شش مرحله که شامل توصیف سرشار از مشکل، نام گذاری مشکل، برونی سازی، گفتمان فرهنگی، اتصال پیامدهای یگانه و روایت جایگزین است. برایان فریل نمایشنامه نویس ایرلندی، در آثارش غالباً به تأثیر جامعه و گفتمان فرهنگی غالب بر زندگی افراد می پردازد. فریل به پشتوانه ی تجارب خود از معلمی و کشیش بودن بهره برده است و در نمایشنامه هایش با استفاده از نگاه روایت محور آثار روایی خلق کرده است. بررسی عناصر و فرایند روایت درمانی همچون بیان روایی مشکلات، گفتمان فرهنگی و استفاده از زبان در آثار منتخب فریل نشان از اشتراکات بین نظریات روایت درمانی و نمایشنامه های فریل با یکدیگر است. ازاین رو دو اثر مالی سویینی و شفابخش از نگاه روایت درمانی بررسی می گردد. با بررسی مراحل روایت درمانی در این دو نمایشنامه می توان دریافت چون این مراحل به طور کامل درروند روایت شخصیت ها طی نمی شود، درنهایت پروسه درمان به انجام نمی رسد.
۲.

بررسی مفهوم تراوئراشپیل از نظر والتر بنیامین در نمایشنامه های مرگ یزدگرد اثر بهرام بیضایی و خواب در فنجان خالی اثر نغمه ثمینی

کلید واژه ها: تراوئراشپیل تراژدی والتر بنیامین مرگ یزدگرد خواب در فنجان خالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰ تعداد دانلود : ۱۵۵
در این پژوهش برای دستیابی به تعریفی دیگر از تراژدی، مفهوم تراوئراشپیل از منظر والتر بنیامین به خوانش درمی آید. تراوئراشپیل به معنای نمایش غم و اندوه با پایانی تراژیک است اصطلاحی آلمانی که برای درام های دوره باروک انتخاب شده است. درام های تراوئراشپیل، برخلاف تراژدی یونانی، از اسطوره و انسان های خدای گونه سخن نمی گویند و به مضامین و رویدادهای تاریخی – سیاسی توجه نشان می دهند. والتر بنیامین مؤلفه های تراوئراشپیل را در شش دسته پیوند زمان گذشته و حال، بازنمایی پلات درونی، عمل طراحی شده، قهرمان تراژیک، اشیاء و سرنوشت، ترسیم خشونت قرار می دهد. روش پژوهش به صورت جمع آوری داده ها و از طریق مطالعه کتابخانه ای است و با روش توصیفی تحلیلی به بررسی مؤلفه های تراوئراشپیل در دو نمایشنامه مرگ یزدگرد اثر بهرام بیضایی و خواب در فنجان خالی اثر نغمه ثمینی می پردازد. این دو اثر در دو بازه زمانی متفاوت به نگارش درآمده اند و علاوه بر بازتاب دادن روایت تاریخی در بطن خود، دارای دسیسه چینی شخصیت ها، تلاقی لحظات گذشته با زمان حال و تکرار تاریخ در پلات درونی هستند. به نوعی این دو اثر بیشترین انطباق را با مؤلفه های تراوئراشپیل دارند. با بررسی های صورت گرفته می توان به خوانشی دیگر از تراژدی دست یافت چراکه تراوئراشپیل تنیده شده با تاریخ و بازتاب دهنده مصائب انسان است و تا زمانی که قدرتمندان و حاکمان بر جهان سلطه دارند درام های تراوئراشپیل می توانند به حیات خود ادامه دهند.
۳.

شکل گیری نمایش ایرانی از جهانی دایجتیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دایجسیس میمسیس روایت شناسی نمایش ایرانی نقالی تعزیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۴ تعداد دانلود : ۱۴۴
مفهوم دایجسیس (نقل) نخستین بار توسط افلاطون در مقابل میمسیس (تقلید) مطرح شد. سپس ارسطو اصطلاح میمسیس را به حوزه درام وارد کرد و به توصیف آن در مقابل هنرهای اپیک (روایی) پرداخت. در دوران معاصر، مبحث دایجسیس و میمسیس در حوزه روایت شناسی بار دیگر موردتوجه قرار گرفت و به واژگانی کلیدی برای تمایز میان روایت کلامی و درام بدل شد. در نمایش سنتی ایران اما، دایجسیس و میمسیس کاملاً درهم تنیده شده است. در این مقاله، با استفاده از مستندات تاریخی، به روش توصیفی- تحلیلی، روند شکل گیری نمایش بومی از سنت های داستان گویی در ایران مورد بررسی قرار می گیرد تا از این راه روند انتقال راهکارهای نقلی به زبان نمایشی و پیوند دایجسیس و میمسیس در درام ایران دنبال شود. برای این منظور، نحوه ارائه عناصری چون شخصیت، دیالوگ، مکان و زمان در نقالی و تعزیه مورد بررسی قرار می گیرد تا نشان داده شود چگونه ارائه داستانی این عناصر، امکان ظهور دایجسیس در درام را ممکن می کند. در پایان، مبحث دایجسیس و میمسیس در روایت شناسی مورد بازنگری قرار می گیرد تا برخلاف ادعای روایت شناسان اولیه، ثابت شود این دو اصطلاح نه تعاریفی برای جدا کردن درام از روایت، بلکه ویژگی هایی در درون هر دو می تواند باشد.  
۴.

تأثیر متقابل ادبیات داستانی مدرن و تئاتر اَبزورد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات مدرن تئاتر ابزورد مقایسه تطبیقی ساموئل بکت مارگریت دوراس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۲ تعداد دانلود : ۱۴۸
در این مقاله قصد داریم با تأکید بر جلوه های ساختاری تئاتر اَبزورد، بهمثابه شکل نوینی از پردازش نمایشی در نیمه نخست قرن بیستم، تحولات وسیع زبان ادبی را در این گونه تئاتری تحلیل و نقش آن را در روند تکوین ادبیات داستانی پس از خود بررسی کنیم. مسئله اصلی این تحقیق کشف و شناسایی حدود تأثیرات متقابلی است که میان این گونه متفاوت نمایشی و اَشکالی از ادبیات داستانی مدرن پس از دهه شصت میلادی، نظیر رمان نو، نمایان شد. اگر بتوان پذیرفت که تئاتر اَبزورد در حد فاصل جریانات ادبی مدرن و پَسامدرن رواج یافت، سؤال عمده این است که تا چه حد بر اَشکال رماننویسی پس از خود تأثیر گذاشته است؟ در تحقیق حاضر درصدد آنیم که با الهام از آموزه های ساختگراییِ تکوینی، الگوی روششناسانه مناسبی برای سنجش کیفی هرنوع تأثیر متقابل میان درام اَبزورد و رمان نو تعریف کنیم. بهاین منظور، جامعهای از نویسندگان مطرح در هردو گونه ادبی و نمایشی مذکور را انتخاب کرده و شاخصهای سبکشناسانهای از آثار آنها را مد نظر قرار دادهایم. در این مقایسه تطبیقی، بهویژه با تمرکز بر کیفیاتی از نمایشنامه های ساموئل بِکِت و رمانهای مارگریت دوراس، نشان داده میشود که تاچه اندازه میتوان با شاخصهایی مشترک بهشکل یا محتوای آثار مذکور توجه نشان داد. سبکگریزی، شیءگرایی، انسانگرایی و علمگرایی از مهمترین معیارهای این سنجش تطبیقی بهشمار میرود و با شواهدی که از متون مختلف ارائه شده است، ثابت میشود که تئاتر اَبزورد تأثیرات صرفاً ادبی برروند تحول رمان نو نگذاشته است، بلکه باید گفت که جنبه های «تئاتریِ» درام اَبزورد نیز در زبان ادبی پس از دهه شصت میلادی نفوذ کرده است؛ روندی که میتوان آنرا بهنوعی «اجراییشدنِ» ادبیات تلقی کرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان