انیس معصومی

انیس معصومی

مدرک تحصیلی: دانشجوی دکتری زبانشناسی، دانشگاه علامه طباطبائی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

رده ریتمی زبان فارسی: رویکردی واج شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رده شناسی نوایی رده شناسی ریتم هجا زمان تکیه زمان زبان فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۵۷
در رده شناسی ریتم، زبان ها در دو رده ریتمی تکیه زمان و هجا زمان جای می گیرند. پژوهش های نخستین وجه ممیز این دو رده را یکسان بودن فواصل بین تکیه ای در زبان های تکیه زمان در برابر یکسان بودن دیرش هجاها در زبان های هجا زمان می دانستند. پژوهش های متأخرتر نشان داده اند که ادراک ریتم متفاوت در این رده های زبانی برآیند ویژگی های کل نظام واجی این زبان هاست. بررسی زبان های این دو رده نشان داده است که در زبان های تکیه زمان، تکیه در واژگان قید می شود، همبسته های صوت شناختی تکیه قوی هستند، فرایندهای واجی حساس به تکیه در آن ها مشاهده می شوند و ساختارهای هجایی آن ها نسبتاً پیچیده است. در مقابل، در زبان های هجا زمان، تکیه در واژگان قید نمی شود، همبسته های صوت شناختی تکیه بسیار ضعیف هستند، فرایند واجی حساس به تکیه در آن ها مشاهده نمی شود و ساختار هجایی به نسبت ساده است. در پژوهش حاضر به بررسی این ویژگی ها در زبان فارسی پرداخته ایم. این بررسی نشان می دهد که زبان فارسی ویژگی های یک زبان هجا زمان را نشان می دهد. این فرضیه مطرح شد که که رده ریتمی در این زبان متأثر از ویژگی های واجی است. یافته های پژوهش حاضر شاهدی است مبنی بر اینکه تکیه نقش اندکی در نظام واجی زبان فارسی ایفا می کند؛ از این رو، این زبان به رده زبان های هجا زمان تعلق دارد.
۲.

ناشنوایی تکیه در گونه های تهرانی و کرمانی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ناشنوایی تکیه گونه تهرانی زبان فارسی گونه کرمانی زبان فارسی شاخص ناشنوایی جفت های کمینه تکیه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۳ تعداد دانلود : ۱۲۰
ناشنوایی تکیه به ناتوانی در ادراک تکیه در زبان هایی اشاره دارد که در آن ها تکیه نقش تقابلی ندارد. در پژوهش حاضر ناشنوایی تکیه در گونه های تهرانی و کرمانی بررسی شده است. این گونه ها به لحاظ رده شناسی ریتم در رده های متفاوت هجا زمان و تکیه زمان قرار می گیرند. آزمون این پژوهش تکلیف بازخوان توالی پپرکمپ و همکاران (2010) بود که بر روی این دو گونه تکرار شد تا توانایی آزمودنی ها (20 مرد و 20 زن از هر گونه) در ادراک جفت های کمینه واجی، تکیه ای دیرشی و تکیه ای غیردیرشی بررسی شود. برای بررسی شاخص نرخ خطا، آزمون های تحلیل واریانس دوطرفه آمیخته و تعقیبی بنفرونی و برای بررسی تأثیر مقادیر بسامد پایه بر ادراک جفت های کمینه آزمون رگرسیون خطی تعمیم یافته اجرا شد. نتایج نشان داد که علی رغم تفاوت در الگوی ریتمی، بین دو گونه تفاوت معناداری در عملکرد آزمودنی ها مشاهده نمی شود. با این وجود، عملکرد آزمودنی ها در ادراک جفت های کمینه واجی به صورتی معنادار بهتر از عملکرد آن ها در هر دو جفت کمینه تکیه ای بود که این نشانگر ناشنوایی تکیه در آن هاست. همچنین، در این گونه ها عملکرد آزمودنی ها در دو جفت کمینه تکیه ای دیرشی و غیردیرشی تفاوت معناداری نداشت. تناوب در مقادیر بسامد پایه هم تأثیر معناداری بر ادراک جفت های کمینه نشان نداد. پژوهش رحمانی و همکاران (2015) میزان ناشنوایی تکیه را در هر سه زبان فارسی، فرانسوی و مجاری زیاد می داند، امّا این پژوهش نشان می دهد که این گونه ها بر اساس رده شناسی ناشنوایی تکیه و شاخص ناشنوایی وضعیتی شبیه زبان مجاری دارند.
۳.

همبستگی تکیه وزنی و مشخصه های صوت شناختی دیرش، شدت و زیروبمی در اشعار عامیانه زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شعر عامیانه زبان فارسی تکیه وزنی دیرش شدت زیروبمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۱۲۳
هدف از پژوهش حاضر بررسی همبستگی بین تکیه وزنی و مشخصه های صوت شناختی دیرش، شدت و زیروبمی واکه ها در اشعار عامیانه زبان فارسی است. به این منظور، 51 مصراع از اشعار عامیانه زبان فارسی بررسی شده اند. این اشعار متشکل از 139 هجا در جایگاه های دارای تکیه وزنی و 139 هجا در جایگاه های فاقد تکیه وزنی بودند. هر مصرع از این اشعار به هجاها، پایه ها و شطرهای تشکیل دهنده تقطیع شد. در گام بعدی، مشخصه های صوت شناختی زیروبمی، شدت و دیرش واکه ها در هجاهای دارای تکیه وزنی و هجاهای فاقد آن به صورت دستی اندازه گیری شد. به منظور مقایسه این مشخصه ها آزمون تی دونمونه زوجی اجرا شده است. نتایج این پژوهش عبارتند از: الف) دیرش واکه های دارای تکیه وزنی بیشتر از مقادیر آن در واکه های فاقد تکیه وزنی است و تأثیر تکیه وزنی بر دیرش واکه ها معنادار است؛ ب) شدت واکه ها در هجای دارای تکیه وزنی کمتر از مقادیر آن در هجای فاقد تکیه وزنی است و تأثیر تکیه وزنی بر شدت واکه ها نیز معنادار است؛ پ) زیروبمی واکه ها در جایگاه دارای تکیه وزنی بیشتر از مقادیر آن در جایگاه فاقد تکیه وزنی است، امّا تفاوت بین زیروبمی واکه ها در این دو جایگاه معنادار نیست.
۴.

نگاهی دیگر به رده های ریتمی: شواهدی از گونه کرمانی از زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: رده ریتمی کاهش واکه ای وزن بنیاد تکیه واژگانی مورا گونه کرمانی از زبان فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۲ تعداد دانلود : ۹۰
مطالعات اولیه در زمینه رده شناسی ریتم یک زمانی فواصل زمانی تکیه ها در زبان های تکیه زمان و دیرش یکسان هجاها در زبان های هجا – زمان را بدیهی می دانستند. امّا بررسی های متأخرتر که به این منظور صورت گرفتند مفهوم هم زمانی را زیر سؤال بردند و مشخص شد که ریتم هر زبان برایند ویژگی های واجی آن است و نه سازماندهی زمانی آن. زمانی که ریتم زبانی برمبنای الگوهای دیرشی تعیین می شود، لازم است به ویژگی های واجی پدیدآورنده این الگوها نیز توجه شود. به عنوان شاهدی بر این مدعا، اگرچه، براساس شاخص تغییرپذیری دوتایی هنجاریافته، گونه کرمانی در رده تکیه – زمان قرار می گیرد، تکیه واژگانی نقش چندانی در نظام واجی این گونه ایفا نمی کند. به بیان دیگر، رخداد کاهش واکه ای وزن – بنیاد با تبدیل هسته هجاهای تک مورایی به شوا و ایجاد تقابل بین این واکه و واکه های بلندتر تنوع بیشتری در دیرش واکه ها ایجاد می کند. همچنین این فرایند می تواند سبب حذف هسته هجاهای تک مورایی و شکل گیری خوشه های همخوانیِ آغازی در این گونه شود. درنتیجه، اگرچه تناوب در دیرش واکه ها و پیچیدگی خوشه های همخوانی از ویژگی های زبان های تکیه – زمان هستند، در گونه کرمانی این دو ویژگی را نمی توان به این رده زبانی و تکیه واژگانی مرتبط دانست.
۵.

مقایسه فضای واکه ای در کودکان سالم و کودکان مبتلا به سندرم داون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سندرم داون بسامد سازه اول بسامد سازه دوم فضای واکه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۰ تعداد دانلود : ۴۳۹
هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه فضاهای واکه ای در کودکان سالم و کودکان مبتلا به سندرم داون است. به این منظور از 6 کودک سالم و 6 کودک بیمار خواسته شد تا 36 کلمه تک هجایی CVC را سه مرتبه تکرار کنند. همخوان های آغازه و پایانه این کلمات یکسان و متشکل از انسدادی های واک دار و بی واک [p,b,t,d,k,g] است. صدای این افراد توسط نرم افزار پرت (نسخه 24. 2. 5) ضبط شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. سپس، برای هر واژه یک شبکه متنی ساخته شد و مقادیر بسامد سازه اول و بسامد سازه دوم واکه ها در این دو گروه اندازه گیری و مقایسه شد. نتایج گویای آن هستند که بیماران مبتلا به سندرم داون واکه های پیشین را در جایگاهی پسین تر و واکه های پسین را در جایگاهی پیشین تر از کودکان سالم تولید می کنند. دامنه گستردگی واکه ها در این بیماران بسیار محدودتر از کودکان عادی است و تمامی واکه ها به مرکز فضای واکه ای تمایل دارند. در افراد مبتلا به این سندرم بسامد سازه اول واکه های [u,i,e] بیشتر از مقادیر آن در افراد سالم است. خلاف آن، بسامد سازه اول واکه های [ɑ,æ,o] در افراد سالم بیشتر است. بررسی بسامد سازه دوم واکه ها نیز گویای آن است که خلاف واکه های [æ,e,i] ، بسامد سازه دوم واکه های [ɑ,u,o] در این بیماران بیشتر است.
۶.

بررسی فضاهای واکه ای در لهجه کرمانی و لهجه فارسی معیار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فضای واکه ای لهجه کرمانی لهجه معیار فارسی بسامد سازه اول بسامد سازه دوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵۵ تعداد دانلود : ۷۷۲
هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه فضاهای واکه ای در دو لهجه کرمانی و معیار است. به این منظور از ده گویشور کرمانی و ده گویشور لهجه معیار خواسته شد تا شش واکه زبان فارسی را سه مرتبه تکرارکنند. صدای گویشوران توسط میکروفون Shure ضبط شده و پس از آن توسط نرم افزارPRAAT مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. سپس با ایجاد یک شبکه متنی، مقادیر بسامد سازه های اوّل و دوم آن اندازه گیری شد و با بررسی آمار توصیفی و تحلیلی به دست آمده، به مقایسه فضاهای واکه ای این دو لهجه پرداخته شد. نتایج به دست آمده از این قرار است: با توجه به اینکه مقادیر بسامد سازه های اوّل و دوم واکه های [ɑ] و [u] در لهجه کرمانی بیشتر از مقادیر آن ها در فارسی معیار است می توان چنین نتیجه گیری کرد که در لهجه کرمانی این واکه ها افتاده تر از فارسی معیار هستند و در جایگاهی پیشین تر تولید می شوند. همچنین در لهجه کرمانی واکه های [i,e,o,æ]، نسبت به لهجه فارسی معیار، دارای بسامد سازه اوّل بالاتر و بسامد سازه دوم کمتری می باشند. این مسئله موجب می شود که واکه های مذکور در لهجه کرمانی افتاده تر باشند و در جایگاه پسین تری نسبت به واکه های معیار تولید شوند.
۷.

کاهش واکه ای در لهجه کرمانی

کلید واژه ها: بسامد پایه بسامد سازه اول بسامد سازه دوم دیرش کاهش واکه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۴ تعداد دانلود : ۴۱۹
هدف از این مقاله، مطالعه کاهش واکه ای در واکه های لهجه کرمانی است. کاهش واکه ای فرایندی است که در هجای بی تکیه رخ می دهد و طی آن واکه ها به سوی واکه هایی دیگر گرایش می یابند. برای بررسی کاهش واکه ای در این لهجه، از 10 گویشور لهجه کرمانی (5 زن و 5 مرد) خواسته شد که 24 واژه (که در 12 واژه، واکه ها در هجای تکیه بر و در 12 واژه دیگر همان واکه ها در هجای بی تکیه قراردارند) را سه مرتبه تکرار کنند. صدای این افراد توسط میکروفون شور ضبط شده و به وسیله نرم افزار پرت مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. برای هر واژه یک شبکه متنی ساخته شد. سپس، مقادیر دیرش، بسامد سازه های اوّل، بسامد سازه های دوم و بسامد پایه واکه ها در هجاهای تکیه بر و بی تکیه اندازه گیری شد و تأثیر تکیه بر این متغیرها مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج نشان داد که بسامد پایه و دیرش واکه ها در هجای بی تکیه کاهش می یابد. در مجموع می توان نتیجه گرفت که بسامد سازه اوّل تمامی واکه ها و بسامد سازه دوم واکه های [ɑ, e, o, u] در هجای بی تکیه به سوی بسامد سازه اوّل و بسامد سازه دوم واکه شوا گرایش دارند. همچنین نتایج گویای آن است که کاهش واکه ای در لهجه کرمانی مرکزگرا است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان