مطالعه روایت برنامه نویسان کارشیفته از مناسبات کار خانواده: رویکرد جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
26 - 51
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: زندگی خانوادگی و شغلی دو جزء جدایی ناپذیر در زندگی افراد محسوب می شود؛ به گونه ای که رمز موفقیت افراد، به پیشبرد اهدافشان در این دو حوزه وابسته است. چنانچه فرد در بُعد زندگی شغلی یا خانوادگی خود، دچار مشکل و چالش شود، عوارض آن، هم فرد و هم سازمان و هم سطح جامعه را دربرمی گیرد. هدف از پژوهش حاضر، مطالعه داستان ها و تجربه های برنامه نویسان کارشیفته، از مناسبات کار خانواده با رویکرد جنسیتی است.
روش: پژوهش کیفی حاضر از حیث پارادایم تفسیرگرایی، رویکرد تدوین نظریه استقرایی و از حیث استراتژی پژوهش، روایت پژوهی است. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پایان باز است که به منظور رسیدن به داده های لازم، مصاحبه ها تا رسیدن به حد اشباع ادامه یافت و در نهایت، طبق استانداردهای تعریف شده و بر مبنای نمونه گیری هدفمند، 30 نفر (15 زن و 15 مرد) در پژوهش حاضر مشارکت کردند. از تحلیل روایت مبتنی بر مضمون، برای شناسایی مضامین و شرح تجربه های مشارکت کنندگان استفاده شد.
یافته ها: در بررسی های انجام شده مشخص شد که روایت کلان زنان کارشیفته با روایت کلان مردان کارشیفته در خصوص عوامل اثرگذار بر مناسبات کار خانواده، متفاوت است و بعضی از عوامل به تقویت مناسبات کار خانواده و بعضی دیگر به کارشیفتگی بیشتر منجر می شود. بر اساس این پژوهش، در بین زنان، عوامل خانوادگی از جمله خانواده محوری، تناسب کار خانواده، یکپارچگی کار خانواده و خانواده حمایتگر، به برقراری تعادل بیشتر بین کار و خانواده افراد منجر می شود؛ زیرا زنان در امور خانه، نقش، وظایف و مسئولیت های بیشتری را برعهده دارند. از نظر مردانِ برنامه نویس، عوامل سازمانی، از جمله کارشیفتگی، اضافه کاری اجباری، کار افراطی، درآمدزایی و عدم حمایت سازمان، به کارشیفتگی بیشتر و برهم خوردن تعادل کار خانواده منجر می شود.
نتیجه گیری: مردان به دلیل نان آور بودن و تأمین هزینه های زندگی که از دیرباز و به صورت سنتی بر عهده آن ها بوده است، چنانچه در وضعیت نامطلوب اقتصادی و ناتوانی در تأمین هزینه ها، قرار بگیرند، به سمت کارشیفتگی بیشتر سوق پیدا می کنند.