لیلا فتحی

لیلا فتحی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

بررسی عوارض و تبعات اعتیاد همسر از طریق مقایسه زنان عادی و زنان دارای همسر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افسردگی اضطراب عزت نفس زنان همسر معتاد

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی مطالعات زنان آسیب شناسی مسایل زنان آسیب شناسی جسمی و روانی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات مربوط به مصرف مواد
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی اجتماعی
تعداد بازدید : 401 تعداد دانلود : 172
هدف از پژوهش حاضر بررسی عوارض و تبعات زندگی با همسران معتاد در زنان بود. در این پژوهش مقطعی (علی – مقایسه ای) 200 زن دارای همسر معتاد و 200 زن دارای همسر سالم مطالعه شدند. زنان همسر دارای معتاد در میان سه گروه از زنان دارای همسرِ (زنانی که همسر معتاد آن ها به مراکز درمانی مراجعه می کردند و زنانی که همسر معتاد آن ها در زندان بود، به روش تصادفی و زنان دارای همسر معتاد خیابانی به روش گلوله برفی با پرسش از دو گروه مذکور ) انتخاب شدند. زنان دارای همسر سالم نیز به صورت تصادفی از ساکنان همان مناطقی برگزیده شدند که گروه زنان دارای همسر معتاد انتخاب شده بودند و با درنظر گرفتن همتا بودن آن ها از نظر منطقه محل سکونت، سطح تحصیلات و سن، پرسشنامه در میان آن ها اجرا شد تا حجم نمونه تکمیل شود. نمونه گیری از چک لیست حاوی ویژگی های دموگرافیک و صفات بارز در زنان، پرسشنامه اضطراب و افسردگی (HADS) و پرسشنامه عزّت نفس روزنبرگ در کلیه شرکت کنندگان ثبت شد. نتایج نشان داد که زنان دارای همسر معتاد و گروه شاهد از لحاظ متراژ منزل مسکونی ، بعد خانوار ، متراژ منزل مسکونی پدری فرد ، سطح درآمد خانواده و وضعیت مالکیت منزل مسکونی تفاوت معنادار دارند. زنان دارای همسر معتاد نمرات بالاتری در مقیاس های مربوط به اضطراب، افسردگی و اختلال کلی روانی و نمرات پایین تری در مقیاس مربوط به عزّت نفس نسبت به زنان دارای همسر سالم کسب کردند. همچنین آن ها مشکلات و مسائل رفتاری بیش تری ازجمله مصرف مواد، ارتباط جنسی با فردی غیر از همسر، درگیری عاطفی با مردی غیر از همسر، تجربه خشونت فیزیکی از سوی همسر، افکار خودکشی و اقدام به خودکشی نسبت به گروه شاهد را گزارش کردند. زنان دارای همسر معتاد نسبت به زنان دارای همسر سالم با مشکلات و مسائل رفتاری بیش تری مواجه هستند، پیشنهاد می شود سیاستگذاران در خصوص تدوین برنامه هایی با رویکرد پیشگیری ویژه زنان دارای همسر معتاد اهتمام ورزند.
۲.

بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر گرایش به طلاق عاطفی (مورد مطالعه: زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: طلاق عاطفی عوامل اجتماعی عوامل فرهنگی خانواده زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 394 تعداد دانلود : 575
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر گرایش به طلاق عاطفی در روابط زناشویی (مورد مطالعه: زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران) انجام شده است.مواد و روش ها: پژوهش فوق، از نظر هدف، تحقیقی کاربردی است و از نظر روش، توصیفی تبیینی و از نوع پیمایشی است. ابزرا گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مردان و زنان متأهل مناطق 4، 16 و 22 شهر تهران می باشند که به منظور مشاوره خانوادگی به مراکز مشاوره این مناطق مراجعه کرده اند که تعداد آن ها 1134 نفر بود. به منظور تعیین حجم نمونه در تحقیق حاضر از فرمول کوکران استفاده شد و حجم نمونه 420 نفر به دست آمد.یافته ها: نتایج نشان داد بین پایگاه اجتماعی- اقتصادی زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 56 درصد)، بین سبک  زندگی مدرن زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 68 درصد)، بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 65 درصد)، بین تعارضات زناشویی زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 64 درصد)، بین احساس محرومیت نسبی زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 63 درصد)، بین سرمایه اجتماعی زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 45 درصد)، بین سرمایه فرهنگی تجسم یافته زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 35 درصد)، بین سرمایه فرهنگی عینیت یافته زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 57 درصد)، بین سرمایه فرهنگی نهادی زوجین و طلاق عاطفی زوجین (با ضریب همبستگی 18 درصد) همبستگی معنی داری وجود دارد.بحث و نتیجه گیری: هر چه زوجین به مشارکت های اجتماعی و مسائل فرهنگی علاقه مندی بیش تری داشته باشند و هر چه از سبک زندگی مدرن، رسانه های اجتماعی مجازی و مادیات فاصله داشته باشند امکان طلاق عاطفی بین آن ها کم تر است.
۳.

بررسی رابطه شبکه های اجتماعی مجازی و گرایش به ناهنجاری های اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جامعه شناختی شبکه های اجتماعی مجازی ناهنجاری اخلاقی جوانان شهر تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 697 تعداد دانلود : 324
زمینه و هدف: گسترش رسانه های نوین در دهه های اخیر که فرهنگ جدیدی را برای جوانان به همراه آورده است، موجب تغییر و دگرگونی در فرهنگ و زمینه های پایبندی به ارزش ها، نهادها، سبک زندگی و نظایر آن گردیده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی جامعه شناختی عوامل مؤثر بر گرایش به ناهنجاری های اخلاقی با تأکید بر شبکه های اجتماعی مجازی می باشد. روش شناسی: روش انجام این پژوهش پیمایشی و تکنیک مورد استفاده پرسشنامه می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه جوانان شهر تهران می باشند که از بین آن ها با استفاده از فرمول کوکران تعداد 400 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب و مطالعه بر روی آن ها انجام شد. یافته ها: گرایش به ناهنجاری های اخلاقی بر حسب مؤلفه هایی همچون پایگاه اجتماعی- اقتصادی، جنسیت، وضعیت تأهل و میزان تحصیلات متفاوت می باشد. همچنین یافته های حاصل از رگرسیون چند متغیره نشان داد که متغیرهای مستقل پژوهش (عضویت در شبکه های اجتماعی مجازی، میزان فعالیت در شبکه های اجتماعی مجازی، نوع استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی) به میزان (32/0) گرایش به ناهنجاری های اخلاقی جوانان شهر تهران را تبیین می کنند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که گرایش به ناهنجاری های اخلاقی در بین جوانان شهر تهران متوسط رو به بالا می باشد. جوانانی که در شبکه های اجتماعی مجازی عضویت دارند و استفاده صحیحی از این فضا نمی کنند بیش تر در معرض گرایش به ناهنجاری های اخلاقی قرار دارند.
۴.

تاثیر آموزش فلسفه برای کودکان (P4C) به روش پژوهش مشارکتی بر روابط میان- فردی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش فلسفه برای کودکان روش پژوهش مشارکتی روابط میان - فردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 388 تعداد دانلود : 205
هدف از این پژوهش، تعیین تأثیر آموزش فلسفه برای کودکان (P4C) به روش پژوهش مشارکتی بر روابط میان- فردی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول مدارس دولتی شهر تهران بوده است. این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بوده و حجم نمونه طبق فرمول کوکران تعداد 50 نفر بوده است که این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از میان دانش آموزانی که روابط میان- فردی آنها پایین تر از سطح متوسط بود، انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه روابط میان-فردی هیرشفیلد و همکاران (1977) استفاده شد و به حکم قرعه یک گروه به عنوان گروه آزمایش (25 نفر) و گروه دیگر به عنوان گروه گواه (25نفر) تعیین شدند. برنامه آموزش فلسفه برای کودکان (P4C) به روش پژوهش مشارکتی روی گروه آزمایش در 8 جلسه، هر جلسه 90 دقیقه اجرا شد و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی در این زمینه دریافت نکرد. پس از مداخله، در مرحله پس آزمون هر دو گروه (آزمایش و گواه) پرسشنامه روابط میان- فردی هیرشفیلد را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس میان-گروهی) استفاده شد. ضمن تایید فرضیه اصلی تحقیق، نتایج پژوهش بیانگر آن است که میزان روابط میان- فردی دانش آموزانی که آموزش فلسفه (P4C) به روش پژوهش مشارکتی را دریافت کرده بودند به طور معناداری بالاتر از روابط میان- فردی دانش آموزانی بود که این آموزش را دریافت نکردند و 23 درصد از تغییرات در روابط میان- فردی در اثر آموزش فلسفه به روش پژوهش مشارکتی مشاهده شده است. از این رو، این آموزش در روابط میان- فردی دانش آموزان مؤثر بوده است.
۵.

مقایسه ارزنده سازی، ناارزنده سازی و نحوه روابط خانوادگی کودکان دارای والد وابسته به مواد و عادی: آزمون ترسیم خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارزنده سازی ناارزنده سازی اعتیاد خانواده کودک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 405 تعداد دانلود : 900
هدف: اعتیاد یکی از مسائلی است که به روابط بین خانواده آسیب می زند و همین مسئله موجب مشکلات روانی بسیاری در آینده برای کودکان می شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه ارزنده سازی، ناارزنده سازی و نحوه روابط خانوادگی کودکان دارای والد وابسته به مواد و عادی صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی واز نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری دانش آموزان ابتدایی دختر شهر معمولان بود. 25 دانش آموز دارای والد وابسته به مواد و 25 دانش آموز دارای والد عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور بررسی ارزنده سازی، ناارزنده سازی و نحوه روابط خانوادگی از آزمون ترسیم خانواده، استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون مجذورکای تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه کودکان دارای والد وابسته به مواد و کودکان دارای والد عادی در اولین شخص ترسیم شده، ناارزنده سازی و فاصله بین والدین تفاوت معناداری وجود داشت، اما بین ترسیم با فاصله کودک از والدین تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: با استناد به تفاوت بین کودکان عادی و کودکان با والدین وابسته به مواد باید از تاثیرات منفی اعتیاد بر رفتار و شخصیت کودک جلوگیری کرد و این کودکان را تحت برنامه های مداخلاتی زودهنگام قرار داد.
۶.

بررسی نقش میانجی انگیزه پیشرفت در رابطه سرمایه اجتماعی و روحیه کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روحیه کارآفرینی انگیزه پیشرفت اعتماد اجتماعی شبکه اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 729 تعداد دانلود : 828
هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی نقش میانجی انگیزه پیشرفت در رابطه سرمایه اجتماعی و تمایل به کارآفرینی دانشجویان است. جامعه آماری تحقیق، کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در تمام مقاطع در سال تحصیلی 96-95 می باشند که از بین آن ها، 382 نفر با استفاده از نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب و داده ها جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون آنالیز واریانس و آزمون تی و تحلیل مسیر استفاده شده   است. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که بین سرمایه اجتماعی کل، اعتماد اجتماعی، هنجار اجتماعی، شبکه اجتماعی و انگیزه پیشرفت با روحیه کارآفرینی دانشجویان رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. علاوه بر این، نتایج بیانگر وجود ارتباط مثبت و معنا داری بین ابعاد روحیه کارآفرینی و متغیرهای مستقل تحقیق بود. نتایج تحقیق همچنین میانگین نمره دانشجویان را برای روحیه کارآفرینی، متوسط رو به بالا ارزیابی نمود (51/66 درصد). نتیجه تحلیل مسیر صورت گرفته نیز نشان داد که متغیر انگیزه پیشرفت به صورت مستقیم 29/0 درصد بر متغیر وابسته تأثیر داشته و همچنین متغیر شبکه اجتماعی بیشترین تأثیر را هم به صورت مستقیم (36/0 درصد) و هم به صورت غیرمستقیم (40/0 درصد) از طریق متغیر انگیزه پیشرفت بر متغیر روحیه کارآفرینی داشته است.
۷.

تاثیر آموزش فلسفه به روش پژوهش مشارکتی بر کاهش باورهای غیرمنطقی دانش آموزان

کلید واژه ها: آموزش فلسفه پژوهش مشارکتی کاهش باورهای غیر منطقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 964 تعداد دانلود : 970
تحقیقی نیمه تجربی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است.هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش فلسفه به شیوه مشارکتی بر کاهش باورهای غیر منطقی دانش آموزان بوده است.جامعه ی مورد مطالعه : دانش آموزان دختر دوره متوسطه مدارس دولتی تهران 94-93 بوده است.که از روش نمونه برداری چند مرحله ای تعداد50 نفر از دانش آموزانی که باورهای غیر منطقی آنها بالاتراز سطح متوسط است انتخاب و به حکم قرعه یک گروه به عنوان گروه آزمایش(25 نفر)و یک گروه دیگر تحت عنوان گروه گواه (25نفر)انتخاب شدند. برنامه آموزش فلسفه ( p4c ) روی گروه آزمایش در 8جلسه 90دقیقه ای اجرا شد در حالی که گروه کنترل ، هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد . بعد از مداخله در مرحله پس آزمون هر دو گروه (آزمایش و گواه) پرسشنامه باورهای غیر منطقی جونزرا تکمیل نمودند. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس بین گروهی )استفاده شد. ضمن تایید فرضیه اصلی تحقیق،نتایج پژوهش نشان داد آموزش فلسفه به روش پژوهش مشارکتی باورهای غیر منطقی دانش آموزان دختر دوره متوسطه را کاهش داده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان