محمد دانشگر

محمد دانشگر

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۷ مورد از کل ۱۷ مورد.
۱.

نقش ارتباطات غیر کلامی در داستان پردازی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ارتباطات غیر کلامی مثنوی مولانا زبان مثنوی، ارتباطات کلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۸۶ تعداد دانلود : ۱۶۹۶
محور و پایه داستانپردازی مولانا گفتگوست. در بیان چارچوب هر داستان مثنوی، محور و مدار ارتباط، که همانا انتقال مفهومی از ذهنی به ذهن دیگر است، گفتگوی شخصیتهاست که شالوده و ساختمان حکایتها را می سازد؛ اما مولانا در بسیاری از داستانها از نوع ارتباط دیگری هم بخوبی بهره برده است که در علوم ارتباطات و جامعه شناسی امروز از آن به «ارتباطات غیرکلامی» تعبیر می کنند. اینکه چرا وی در بیابان نکاتی دقیق و عمیق به یکباره به این ابزار رو می آورد، نشاندهنده این نکته است که او از تفاوتها و شباهتهای ارتباطات کلامی و غیرکلامی آگاهی کامل داشته است؛ قابل اعتمادتر بودن، استمرار بیشتر داشتن، چند کانالی بودن، مرتبط بودن با فرهنگ، نمادین بودن آن و در عین حال، قاعده مند بودن ارتباطات غیرکلامی و بویژه جلوگیری کردن از سوء برداشتهایی که غالبا در ارتباطات کلامی رخ می دهد از جمله عوامل موثر بسیار مهمی است که مولانا را مخصوصا در مواقعی خاص- که در مقابله بدان پرداخته می شود - به بهره گیری از این شیوه علمی وا می دارد. در این مقاله با بهره گیری از منابع علمی ابتدا منظور از این اصطلاح، اصول ارتباطات غیرکلامی، ویژگیهای آن، شباهتها و تفاوتهای آن با ارتباطات کلامی باز شناسانده می شود. سپس چگونگی استفاده مولانا از این ابزار ارتباطی در مثنوی و بویژه در داستانپردازی آن بازگو می شود. همچنی این نکته مورد دقت نظر قرار می گیرد که در چه مواردی این شیوه ارتباط، بیشتر و بهتر توانسته است پاسخگوی بیان مفاهیم ذهنی مولانا برای مخاطبان او باشد و بیشترین تکیه او در این زمینه شامل چه مواردی بوده است. بیان مصداقها و نمونه های شعری تا اندازه زیادی این الگوی ساختاری داستانپردازی مولانا را روشنتر خواهد کرد. سرانجام در پایان مقاله به نتیجه گیری پرداخته می شود.
۲.

راز در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۴۲ تعداد دانلود : ۱۱۴۲
" راز " یکی از اصطلاحات و مضامین عرفانی فارسی است که درغالب آثار عارفان، تحت عنوان سرّ ، درباره آن مطالبی مطرح شده است . مولانا در مثنوی، این مفهوم را متناسب با دیدگاه و اندیشه‌خود درعرصه ا ی گسترده، به گونه های مختلف بکار برده که از جمله ‌آنها، بصورت عادّی و معنای لغوی است امّا در ضمن بیان مضامین دقیق و لطیف عرفانی ، مولانا گهگاه ، اسرار و راز هایی را بیان می کند که با صٍرف جستجوی واژه ‌راز، نمی توان به آن مفاهیم دست یافت؛ بلکه با دیدی عمیقتر و دقیقتر باید به عمق اندیشه ‌مولانا راه پیدا کرد. دراین مقاله، ضمن بیان برخی از کاربردهای مفهوم راز در معنای لغوی ، گوشه ای از مضامین لطیف عرفانی نیز باز نموده شده است .
۵.

مقایسة بازتاب جهان بینی هندواروپایی در شاهنامة فردوسی و حماسة قرقیزی ماناس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات تطبیقی شاهنامة فردوسی جهان بینی هندواروپایی نظریة سه کنش دومزیل ماناس قرقیزی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات حماسی حماسه پهلوانی
تعداد بازدید : ۱۵۱۵ تعداد دانلود : ۹۵۳
«جهان­بینی هندواروپایی» به ­دلایل غنای محتوایی و ادبی آن از دیرباز، بازتاب چشمگیری در شکل گیری متون نظم و نثر فارسی داشته و آثار بسیاری را از جنبه­های مختلف تحت تأثیر قرار داده است؛ به­گونه­ای­ که آثار برجسته­ای چون شاهنامة فردوسی و حماسة قرقیزی ماناس از کهن­الگوهای آن بهره برده­اند. هدف اصلی این مقاله، بررسی تأثیر پذیری دو متن حماسی شاهنامه و ماناس از این جهان بینی است؛ به­ این منظور، براساس ­نظریة «سه­ کنشِ ژرژ دومزیل» رفتار قهرمانان هر دو اثر، بررسی و توصیف شده است. پژوهش حاضر نشان می­دهد سه کنشی که در این نظریه مورد تأکید قرار می­گیرد، در تمام سطوح داستان­های این دو حماسه به ­کار رفته است؛ بنیاد نظریة «سه ­کنش»، بر تقابل و هماهنگی نیروهای دوگانه نهاده شده، همان گونه که پایة اصلی تفکر شاهنامه و ماناس نیز براساس مبارزة خیر و شر قرار گرفته است که جلوه­های آن را در قهرمانانی ­چون سیاوش/ رستم (در شاهنامه) و ماناس/ باکایی (در ماناس) به­خوبی می­توان دید. قهرمان اول، نمونه­ ای از خرد، روشنفکری، رستگاری، حمایت، اراده، کمک و آرامش است که به­صورت پیری فرزانه در هنگام ناتوانی قهرمان دوم ظاهر می­شود تا او را از مخمصه برهاند. قهرمان دوم نیز نماد خشونت، سختگیری، خونگرمی و جنگجویی است که در عین حال نظام عناصر اربعه را تنظیم می­کند و با نیروی جسمانی و روانی خود به­زندگی مردم صلح و سامان می­بخشد.
۱۳.

مدل سازی هویت برند شرکتی در صنعت بانکداری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هویت برند شرکتی مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) بانکداری شرکتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۲ تعداد دانلود : ۲۳۲
هدف: هدف از اجرای این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر و مؤلفه های هویت شرکتی و همچنین، مدل سازی ارتباطات درونی آنها در بستر بانکداری شرکتی است. بانکداری شرکتی خدمتی است که در دسته کسب وکارهای B2B (کسب وکار به کسب وکار) قرار می گیرد و بانک ها از این طریق بازار هدف خود را شرکت ها و سازمان ها در نظر می گیرند. روش: به منظور دستیابی به هدف این پژوهش، با 18 تن از خبرگان حوزه بانکداری شرکتی مصاحبه به عمل آمد و متن مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل محتوا، کدگذاری شد. پس از شناسایی عناصر و مؤلفه های هویت برند شرکتی، با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM)، روابط درونی این عوامل مدل سازی شد. یافته ها: مطابق یافته های این پژوهش، عناصر مؤثر بر هویت برند شرکتی در قالب 13 مقوله اصلی و 41 مقوله فرعی تعریف می شوند و با توجه به نتایج پژوهش، میان این عوامل، رابطه علی معلولی وجود دارد. همچنین، مطابق خروجی روش ISM مقوله ها یا ابعاد اصلی هویت برند، در پنج سطح تعریف می شوند که بر یکدیگر نیز اثرگذارند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، پژوهش، روش ISM می تواند روابط علی معلولی میان عناصر و مؤلفه های هویت برند شرکتی را مشخص کند. علاوه بر این، پنج مقوله استراتژی، فرهنگ، شایستگی و قابلیت سازمانی، نظام مدیریت سرمایه انسانی و زیرساخت ها و ساختار سازمان، عوامل بسیار مهم در ساخت و شکل گیری هویت برند شرکتی در بستر بانکداری شرکتی محسوب می شوند.
۱۴.

تأثیر توأمان استراتژی و شایستگی های سازمانی بر هویت برند سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هویت برند سازمانی هویت برند استراتژی شایستگی های سازمانی بازاریابی خدمات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۳ تعداد دانلود : ۱۹۰
هدف: هدف این پژوهش، شناسایی ابعاد سازه هویت برند سازمانی و میزان تأثیرپذیری آنها و همچنین میزان تأثیرگذاری استراتژی و شایستگی های سازمانی به عنوان مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر هویت برند سازمانی است. روش: برای درک میزان تأثیرپذیری ابعاد پنچ گانه هویت برند سازمانی، از تحلیل معادلات ساختاری و همچنین برای میزان تأثیر عوامل تأثیرگذار بر هویت برند سازمانی، از تحلیل مسیر استفاده شده است. داده ها پس از توزیع پرسش نامه بین آزمودنی ها، جمع آوری و تجزیه و تحلیل شده است. یافته ها: شناسایی ابعاد مختلف هویت برند سازمانی، شناسایی میزان اهمیت عامل ها، اکتشاف عوامل مؤثر بر هویت برند سازمانی، محاسبه وزن هریک از عوامل در شکل دهی و تأثیرگذاری هویت برند سازمانی با توجه به محیط بانکداری ایران و ایجاد بستری برای نگاه جامع بر هویت برند، از دستاوردهای مهم این پژوهش بوده است. بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها، شهرت و شخصیت برند ابعاد بسیار مهم هویت برند سازمانی شناخته شد و سه عامل دیگر، در رتبه های بعدی قرار گرفت. در خصوص عوامل تأثیرگذار نیز استراتژی و شایستگی های سازمانی بیشترین تأثیر را بر ابعاد هویت برند سازمانی داشت. نتیجه گیری: پیش از آنکه مدیران بتوانند در محیط های جدید کسب وکارهای خدماتی یک هویت برند خلق کنند، بایستی بدانند سازه هویت برند از چه ابعادی شکل گرفته است. با به کارگیری نتایج این پژوهش، مدیران ابزاری برای ممیزی وضعیت هویت برند شرکتی خود با تأکید بر محیط بانکداری شرکتی در اختیار دارند و اگر در طول زمان از آن استفاده کنند، می توانند اثربخشی اقدام های مربوط به هویت برند را ارزیابی کرده و در صورت نیاز، اقدام های اصلاحی را تعریف و اجرا کنند. استراتژی و شایستگی های سازمانی، دو عامل بسیار مهم تأثیرگذار بر هویت برند سازمانی است که برای ایجاد هویت برند سازمانی باید به آن توجه ویژه ای شود.
۱۵.

بازخوانی نقش و کارکرد فراخوانی شخصیت های اسطوره ای در شعر پایداری افغانستان (مطالعه موردی اشعار واصف باختری بر اساس نظریه ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسطوره ادبیات پایداری شعر معاصر افغانستان واصف باختری بینامتنیت ژرار ژنت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۸ تعداد دانلود : ۲۵۹
اسطوره مهم ترین تجلی تخیل در زبان و نمادی است روایت مند، تصویری و فرهنگی شده که بخشی از آن به واقعیت هستی شناختی و کیهان شناختی و بخش دیگر به باورهای ملّی مرتبط است. اسطوره ها با ویژگی های تکرارشوندگی، ماهیّتی بینامتنی دارند و به همین دلیل در طول تاریخ در آثار مختلف بازآفرینی می شوند. شاعرانِ پایداری افغانستان با آگاهی از این ظرفیت در بازتاب مسائل مرتبط با مقاومت از جلوه های نمادین اسطوره بهره برده اند. یکی از شاعران پایداری افغانستان که به صورت گسترده از تخیل پایدار و الگوی تکرارشوندگی اسطوره ها سود جسته، واصف باختری است. او با کاربرد زبانی سخته به صورت نمادین و چندسویه به بازآفرینی اسطوره پرداخته و به یاری اساطیر، صدای اعتراض خود را در برابر استبداد سیاسی حاکم و نیروهای متجاوز بلند کرده است. در این جستار به تحلیل اسطوره در اشعار پایداری واصف باختری با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد بینامتنی بر پایه آرای نظری ژرار ژنت پرداخته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اغلب اسطوره های بازتاب یافته در شعر پایداری باختری از گونه اساطیر ملّی است که حضور بینامتنی آنها بیشتر به گونه تلمیحی و با بینامتنیّت ضمنی مرتبط است و گاهی به صورت کنایی، نقل قول و ارجاع بینامنتیّت صریح نیز پیوسته است. اسطوره در نظر واصف، ابزاری برای بازاندیشی هویّتی در مخاطبان محسوب می شود. گویا وی می خواهد از ظرفیت های اقناعی اسطوره ها برای ایجاد حس اعتماد به نفس ملّی و تحریک به جنبش اجتماعی علیه استبداد داخلی و تجاوز خارجی بهره گیرد و با طرح اساطیر به تقویت مواضع حماسی و پایداری و تحریک احساسات جمعی بپردازد.  
۱۶.

سیر بازتاب مضامین و روایات اساطیری حماسی در شعر معاصر افغانستان (از مشروطه تا 1380 خورشیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۰ تعداد دانلود : ۱۲۷
اسطوره از سازه های فرهنگ بشری و راویتگر سرگذشتی حقیقی با سرشتی غیرعادی است که از کرده های شگفت آور در زمان نامشخصِ آغازین، همانند تجربیات ابرانسانی، بحث می کند. اسطوره فرایند ذهنی تخیلی است که به یاری آثار هنری، به ویژه شعر، بازتولید می شود که خود نیز فرایند ذهنی است و به حیات خود ادامه می دهد. آثار هنری ادبی به یاری این عنصر فرهنگیْ گسترده، ژرف و ماندگار می شوند و بُعد جهانی و جاودانگی می یابند. به همین دلیل عناصر اساطیری در ادوار مختلف شعر فارسی، همیشه با فراز و فرودهایی بازآفریی شده اند. در هیچ دوره ای، مضمون پردازی و تصویرآفرینی شاعران از اساطیر خالی نبوده؛ روح سیال اسطوره همواره در کالبد شعر فاخر فارسی جاری بوده است و شاعران این عنصر فرهنگی را با رویکردهای مختلف بازآفرینی کرده اند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی می کوشد تا سیر بازتولید مضامین و روایت های اساطیری حماسی را در شعر معاصر افغانستان (از مشروطه تا 1380 خورشیدی) بررسی کند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که بازتولید عناصر اساطیری در شعر امروز افغانستان، نه یک تقلید محض، بلکه آفرینشی هدفمند ا ست که شاعران معاصر با استفاده از استعدادهای ادبی خود، به هنرمندانه ترین شکل، روایت ها و شخصیت های اساطیری را با رویدادها و شخصیت های روزگار خود وفق داده و از این طریق، با پیونددادن زمان حال و گذشته، اندیشه های سیاسی و عواطف انسانی خود را مطرح کرده اند.
۱۷.

تحلیل بینامتنی مضامین و روایات اساطیری- حماسی در شعر پیشگامان رئالیسم سوسیالیستی افغانستان (با تکیه بر نظریه بینامتنیت ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شعر سوسیالیستی افغانستان مضامین اساطیری - حماسی بینامتنیت ژرار ژنت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۱۱۶
شعر رئالیسم سوسیالیستی افغانستان، از نظر کمیت تولید هنری و توجه به مسائل ایدئولوژیک، نوگرایی و تعهد اجتماعی- سوسیالیستی، از پربارترین جریان های شعر فارسی معاصر افغانستان است که شاعران این جریان از گونه های مختلف عناصر تصویرساز، مفاهیم سوسیالیستی و نمادهای فرهنگی شده، با تفاوت بسامد، سود برده اند. نمادهای اساطیری- حماسی، بخشی از مضامین و تصویرهای شعر این جریان است که شاعران برگزیده رئالیسم سوسیالیستی افغانستان این نمادهای روایت دار را در تصویرپردازی و مضمون آفرینی به کار بسته اند. براین اساس، پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر آرای بینامتنی ژرار ژنت، روند بازآفرینی روایات و مضامین اساطیری- حماسی را در شعر رئالیسم سوسیالیستی افغانستان با تکیه بر اشعار «سلیمان لایق، بارق شفیعی، دستگیر پنجشیری، اسدالله حبیب و عظیم شهبال» بررسی و تحلیل می کند. یافته های این جستار نشان می دهد که شاعران شعر سوسیالیستی افغانستان، مضامین و روایات اساطیری- حماسی را اغلب به دلایل سیاسی و ایدئولوژیک، به صورت تلمیحی، اشاری، کنایی و تشبیهی بینامتنیت ضمنی و ارجاعِ بینامتنیت صریح بازنویسی کرده و از ظرفیت محتوایی و زیبایی شناختی اساطیر در بازتاب اندیشه های سیاسی- اجتماعی خود بهره برده اند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان