علی اصغر جعفری ولنی

علی اصغر جعفری ولنی

مدرک تحصیلی: استادیار دانشگاه شهید مطهری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۰ مورد.
۱.

مطالعه ی موردپژوهانه تحلیل دوگانه ی مباحث معرفت شناختی مبتنی بر تمایز میان ابن سینای متقدم و متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معرفت شناسی تعریف علم ابصار خیال ابن سینا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۹
مطالعه سیر معرفت شناسی در فلسفه اسلامی، نشانگر این است که گرچه مباحث معرفت شناسی به طور جداگانه و جدی مورد بحث واقع نشده و معمولاً به طور ضمنی تحت عناوین مرتبط با هستی شناسی مورد بحث قرار گرفته است، درعین حال مطالبی وجود دارد که می تواند راهگشای مشکلات موجود در مباحث معرفت شناسی باشد. در چنین فضای فکری مسأله پژوهش به طور مشخص این است که چگونه می توان با بررسی و استخراج موردپژوهانه برخی مسائل معرفت شناسی، رویکرد معرفت شناسانه در فلسفه ابن سینا را نشان داد. البته که دیدگاههای هستی شناختی ابن سینا بر مباحث معرفت شناسی وی مانند علم، ابصار، خیال، و ... سایه افکنده؛ اما باتوجه به اینکه مبانی معرفت شناسی در فلسفه اسلامی مبتنی بر سه پایه حس، عقل و یا شهود است، می توان به نظام معرفت شناسی فلاسفه اسلامی به طور عام، و حکمت مشاء به طور خاص (عمدتاً مبتنی بر عقل و استدلال) و حکمت سینوی به طور اخص (مبتنی بر عقل و استدلال به همراه عنصر شهود) پی برد. اهمیت مسأله پژوهش، درشرایطی است که تاریخ فلسفه یک کل به هم پیوسته است و نشان دادن این پیوستگی، زوایای گوناگون و بعضاً ناپیدای تفکر فلاسفه، به ویژه ابن سینا و پیروان او را نمایان می سازد. درواقع پژوهش پیش رو براساس تحلیل دقیق مسائل معرفت شناسی ابن سینا، از ابن سینای دیگری رونمایی می کند.
۲.

بررسی نقش حرکت جوهری نفس در حقیقت علم و شناخت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حرکت جوهری نفس حمل حقیقه و رقیقه ادراک و علم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۵
حرکت جوهری نفس،بعنوان یکی از مبانی مهم و کلیدی حکمت متعالیه به حساب می آید که آثار و نتایج فراوانی را به همراه دارد. یکی از مسائل بسیار مهم در این باره بررسی نسبت حرکت جوهری نفس با حقیقت ادراک است. یعنی، حرکت جوهری نفس چه نقشی در ادراکات بشری ایفاء می کند؟ و چه تاثیری بر مباحث علم در حکمت صدرائی دارد؟ هدف این پژوهش، تبیین میزان تاثیر گذاری حرکت جوهری نفس بر حقیقت ادراک است که با روش توصیفی وتحلیلی و بر اساس مطالعه کتابخانه ای صورت گرفته است.حرکت جوهری نفس در دو ساحت وجود شناختی ادراک و مباحث معرفت شناختی علم؛ قابل پیگیری است.پذیرش حرکت جوهری نفس، در بعد وجود شناختی ادراک ، سبب می شود تا ملاصدرا، قیام صور حسی و خیالی به نفس را مطرح کند و قیام حلولی حکمای مشاء را کنار بگذارد.او پذیرش اتحاد عالم به معلوم را نیز از نتایج پذیرش حرکت جوهری نفس می داند و بر اساس حرکت جوهری نفس آن را تبیین می کند. همچنین بار یافتن به تجرد عقلی و ادراک کلیات عقلی را مشروط به صیرورت جوهری می داند. در بُعد معرفت شناختی نیز نفس، بواسطه ارتقای وجودی، واجد کمالات حقایق مادون خود می گردد و حملی بغیر از حمل اولی و حمل شایع را با نام حمل حقیقه و رقیقه به ارمغان می آورد.از این روحرکت جوهری نفس، سبب می شود تا حقیقت انطباق میان ذهن و عین از این همانی ماهوی به این همانی وجودی بدل گردد.
۳.

ریشه یابی نظریه تجرد خیال سهروردی در آثار ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابن سینا سهروردی معرفت شناسی قوه خیال خیال منفصل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۴۹
از سویی شیخ اشراق با پذیرش وجود قوای گوناگون برای نفس، و اینکه خیال را به عنوان قوه ای از قوای نفس می داند، دیدگاهی همسو با نظر ابن سینا پیدا کرده است. ابن سینا، تمامی قوای مربوط به نفس، غیر از ق وه ع اقله را مادی می انگارند. لذا طبق مبنای ابن سینا، خیال علاوه بر اینکه خود دارای ماهیتی مادی است، منطبع در محل مادی نیز است. قوه خیال بر اساس عملکرد «ترکیب و تفصیل»، صورت ها و معانی لازم را برای عقل در جهت تحقق ادراک عقلی مهیا می سازد. از سوی دیگر شیخ اشراق با انکار قوه خیال و متخیله به معنای مورد نظر ابن سینا، صورت های خیالی را صور معلق دانسته که در محل و مکان منطبع نیستند؛ و اگرچه این صورت ها بعضاً در مظاهری ظهور می یابند، اما این مظاهر نباید محل و مکان آن صور پنداشته شود. یعنی سهروردی ادراک خیالی را مانند همه ادراکات به علم حضوری نفس تحویل می کند. درواقع سهروردى با وجود تبعیت از ابن سینا در جسمانی بودن خیال، صورت های خیالى را مجرد، باقى و موجود در مث ال اکب ر (خیال منفصل) مى داند. هرچند قوه متخیل ه را مادى قلمداد می کند و میان م درک و مدرک قائل به سنخیت نبوده و معتقد است که نفس به مشاهده صورت های خیالى در مثال می پردازد. ازاین رو به نظر می رسد سهروردی، گرچه دیدگاهی همسو با نظر ابن سینا پیدا کرده، اما در عین حال از چند جهت دیگر در بحث خیال از ابن سینا فاصله گرفته است. نگارنده در فرایند پژوهش به این نتیجه رسیده است که شالوده سخن سهروردی در قالب ملاحظات انتقادی او در این بحث، ریشه در سخنان ابن سینا دارد؛ چراکه خود شیخ، هرچند نه به نحو تفصیلی و سازمان یافته، بلکه به نحو اجمالی، در برخی آثار خویش مانند کتاب المباحثات و طبیعیات شفاء به مجرد بودن خیال به عنوان مبنای انتقادات توجه داشته است.
۴.

نقد حصرانگاری معرفت شناسانه از «انسان معلّق در فضا» در پرتو فهم مبانی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابن سینا انسان معلق هستی شناسی معرفت شناسی حضور علم حضوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۲۲
مسأله: «انسان معلق در فضا» از نگاه ابن سینا برای اثبات وجود نفس، تجرد آن و مغایرت نفس با بدن طراحی شده است و حیث وجودی دارد؛ هر چند بسیاری پس از ابن سینا، این طرح را در حیث معرفتی به کار برده و آن را چنین تفسیر کرده اند: انسان معلق در فضای ابن سینا «علاوه بر اینکه هست، می داند که هست». به نظر می رسد چنین برداشتی با مبانی ابن سینا، عبارات وی در آثار گوناگون و آن چه که خود او با انسان معلق در پی اثبات آن است، ناسازگار است. روش: این پژوهش مبتنی بر رویکرد توصیفی و تحلیلی است. یافته ها: ابن سینا که ادراک را از حس آغاز می کند و اولین مرحله عقل انسان را عقل هیولانی و قوه محض می داند، میان «شعور» که از همان آغاز برای انسان بالفعل است با «شعور به شعور» تفاوت قائل است؛ او «شعور به شعور» را بالقوه می خواند که نیاز به اکتساب دارد، درحالی که «شعور» اولیه ما به نفس، همان وجود نفس ماست. ازاین رو «انسان معلق در فضا» صرفاً هستی و حضور و وجود نفس پیش از هر آگاهی بالفعل است.نتایج: با توجه به اینکه انسان معلق در فضا در ابتدای خلقت خود بوده و ابن سینا نفس انسانی را حادث به حدوث بدن و در مرتبه عقل هیولانی و قوه محض می داند که فاقد هرگونه ادراکی است و با ادراک حسی بالفعل می شود، باید گفت: انسان معلق در فضای ابن سینا می تواند صبغه وجودی داشته باشد و درواقع ناظر به مقام حضور و وجود و هستی صرف است. علاوه براین، ابن سینا با تأکید بر دو مقام شعور و شعور به شعور، بر این باور است که شعور در انسان معلق بالفعل و دائمی بوده، اما شعور به شعور در آن بالقوه است. ازاین رو به نظر می رسد نفس در ابتدای خلقت گرچه حضور و ثبوت دارد، اما نمی توان گفت که علم به خویش دارد؛ یعنی نفس در ابتدا فاقد توجه به خویش است و همین عدم توجه، مانع هرگونه ادراک نفس به خود است. نوآوری: درواقع درباب «انسان معلق در فضای ابن سینا» صرفاً می توان گفت «انسان آگاه مند (بدون هرگونه آگاهی بالفعل) هست»، اما نمی توان گفت: «علاوه براینکه این انسان آگاه مند هست، می داند که اینگونه هست».
۵.

ارزیابی انتقادات معرفت شناختی سهروردی از ابن سینا در مسئلۀ ابصار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابصار ابن‏سینا انطباع نقد سهروردی اشراق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۸۱
نظریۀ ابصار یکی از مباحث مهم معرفت شناختی است. افلاطون و ارسطو در این بحث، دیدگاهی ویژه ارائه کرده اند که مبنای نظریات فلاسفۀ اسلامی متأخر در این مسئله واقع شده است. ازسویی، ابن سینا به پیروی از ارسطو، حقیقت ابصار را مبتنی بر نظریۀ «انطباع صور» تشریح کرده که براساس آن، ادراک حسی را به انفعال آلت حسی از محسوس تعریف می کند. ازسوی دیگر، شیخ اشراق با ردّ دو نظریۀ خروج شعاع و انطباع، در صدد برآمد دیدگاه جدیدی را بیان کند. یعنی نمی توان براساس «خروج شعاع» و «انطباع صور» تحلیل دقیقی از ابصار ارائه کرد؛ بلکه با اشراق نفس بر امر موردمشاهده (البته به شرط مقابله) است که ابصار تحقق می یابد. در پژوهش حاضر با تتبع در آثار ابن سینا و سهروردی مبتنی بر رهیافت اسنادی و روش توصیفی و تحلیلی، میزان نوآوری و یا اصالت انتقادات سهروردی بر جنبۀ معرفت شناختی مسئلۀ ابصار ابن سینا سنجش شده است. نگارنده در فرایند پژوهش پیش رو، ضمن رونمایی از ابن سینای متفاوت و براساس تحلیل دقیق مسئلۀ ابصار، به این نتیجه رسیده است که ملاحظات انتقادی سهروردی در این بحث، ریشه در سخنان ابن سینا دارد؛ چراکه خود شیخ در برخی آثار خویش، هرچند نه به نحو تفصیلی و سازمان یافته، بلکه به نحو اجمالی به آنها توجه داشته است. به نظر می رسد زمینۀ فکری شیخ اشراق در تبیین نظریۀ ابصار را بتوان چنین ارزیابی کرد که «اشراق» در نظام فکری سهروردی متناسب با «التفات» در فضای فکری ابن سینا و جایگزین آن قابل طرح است؛ چراکه رویکرد فیلسوف مشائی در بستر علم حصولی بوده که حکمت اشراق آن را در فضای علم حضوری به اشراق تفسیر کرده است.
۶.

جایگاه برهان در منطق بر اساس ابتناء آن بر علیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کلید واژه: منطق برهان علیت تفکر یقین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۷ تعداد دانلود : ۱۳۹
جایگاه برهان در منطق بر اساس ابتناء آن بر علیت چکیده تعریف برهان یعنی "قیاس مؤتلف یقینی" بیانگر این امر مهم است که راز رفعت و عظمت این صناعت در دانش منطق را باید از سویی در رابطه غرض آن با غرض تدوین منطق و از سوی دیگر در راز صدق وصول به غرض صناعت برهان در صورت رعایت قوانین مندرج در آن جستجو کرد. در این نوشتار با روش تحلیلی-استدلالی این نتیجه به دست می آید که اولاً دانش "منطق" با غرض تجمیع قواعد عاصم ذهن از خطا در تفکر تدوین شد و صناعت "برهان" با غرض تجمیع قواعد روش کسب علم ممتنع الخطأ در این دانش جای گرفت، و ثانیاً از آنجا که کسب "یقین" در گرو دو اصل "تفکر بر مدار واقع" و "استعمال عنصر ضرورت در تفکر" است و قانون علیت تنها قانون تأمین کننده این دو اصل است، بلندمرتبگی "برهان" به ابتناء آن بر قانون "علیت" باز می گردد.
۷.

جریان شناسی مفهوم «رؤیت» حق تعالی و بازتاب آن در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۹۴
مسئله رؤیت حق تعالی که ناظر بر آیات قرآن کریم است، از جمله مهم ترین مباحث مورد توجه متکلمان اسلامی محسوب می شود. اما چگونگی مواجهه فیلسوفان اسلامی در تحلیل این مسئله با توجه به سابقه دینی آنها، دغدغه اصلی این پژوهش است. فلاسفه اسلامی مانند ابن سینا و سهروردی اگرچه به امکان دستیابی علم به خدا و ارتباط با حق اشاراتی داشته اند، اما به صورت مستقل در خصوص مسئله رؤیت نظریه پردازی نکرده اند. البته بر اساس مبانی حکمت اسلامی از جمله فارابی و ابن سینا، مراد از رؤیت، نمی تواند رؤیت حسی مأخوذ در امور مادی باشد؛ بلکه منظور از آن، مرتبه ای از علم حضوری است. اما با بررسی آرای گوناگون و پراکنده حکمای اسلامی مانند سهروردی و به ویژه ملاصدرا، چنین استنباط می شود که انسان در مسیر تکامل و حرکت اشتدادی خود به مرتبه ای می رسد که می تواند حق را با قلب خود مشاهده کند. چراکه نفس تکامل یافته از طریق نور قلب، تجلی متکاملی بر عقل خواهد داشت و آن را برای دست یافتن به مراتبی بالاتر از مراتب عقل صرف، مهیا می سازد. ازاین رو رؤیت قلبی نوعی علم به خداوند و ارتباط با اوست. البته قلبی بودن رؤیت ناظر بر وجدانی و غیرمادی بودن این نوع از علم و ادراک است که برای واصلان به مقام عبودیت حاصل می شود. ازاین رو و به گواهی برخی از آیات، عقل با کمک قلب به مرتبه ای ورای مرتبه عقل محض وارد می شود. البته هر کس به اندازه سعه وجودی خود، می تواند به مرتبه ای از علم و ادراک نسبت به خدا برسد. درواقع نفس انسان بر اساس حرکت جوهری خود، باید مراحلی را طی کند و در این مسیر، عقل نظری و عملی خود را به تکامل برساند تا درنهایت با کنار زدن حجاب ها، البته به اندازه سعه وجودی و تجردی خود، به شهود و رؤیت قلبی حق دست یابد.
۸.

جریان شناسی علم الهی و بازتاب آن در نگاه زین الدین کشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابن سینا زین الدین کشی سهروردی علم الهی فارابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸ تعداد دانلود : ۱۵۶
زین الدین کشی در رساله تحفه الأصحاب فی معرفه رب الأرباب، همدلانه با حکمت سینوی، معتقد است که خداوند به ذات خود علم حضوری داشته و به اشیای پیش از پیدایش آنها علم تفصیلی حصولی دارد. او در عین حال همگرایانه با حکمت اشراق، بر این باور است که علم خداوند به موجودات پیش از پیدایش آنها، علم اجمالی و پس از پیدایش آنها، علم حضوری تفصیلی است و همه موجودات، با وجود عینی خود نزد او حاضرند. البته علم خدا به اشیا، بدون وساطت صورت های عقلی است. در واقع مبتنی بر رویکرد تطبیق دو دیدگاه یادشده، کشی علم خداوند را علمی حضوری دانسته که خود وجود معلوم برای عالم حاضر است، برخلاف علم حصولی که ماهیت معلوم برای عالم حاضر است. ازاین رو می توان گفت با توجه به معنای جامع علم که حضور معلوم نزد عالم است، کشی علم خداوند را صرفاً از نوع علم حضوری می داند؛ چراکه این معنای علم مبرا از هرگونه نقص و عیب است. افزون بر این، کشی براساس تلفیقی همگرایانه با پیشینیان خود، از راه های مختلفی برای اثبات علم خداوند بهره برده و به نظر می رسد به نحو غیرمستقیم زمینه های ظهور دیدگاه جدید را در آینده فراهم کرده است.
۹.

بررسی تطبیقی نسبت معرفت فلسفی با معرفت دینی در سیر تکاملی نفوس از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۸۸
اساس همه معارف، اصل شناخت «وجود» است. صدرالمتألهین علم را از سنخ وجود و ایمان را از سنخ علم می داند؛ لذا پیرو طرح نظریه تشکیک در وجود، تشکیک را در علم و نیز در ایمان جاری می داند؛ یعنی معرفت نفوس به متعلقات ایمانی، همان شناخت به متعلقات فلسفی و وجودی است و در این ساحت می توان معرفت فلسفی را از سنخ معرفت دینی دانست. لذا حقایق وجودیه ای مانند خدا، نبی، معاد و حشر، از متعلقات معرفت فلسفی یا حکمت است که صدرالمتألهین علم به آنها را معادل معرفت دینی یا ایمانی می داند. صدرا برای این نوع معرفت، طبق تشکیک وجود مراتب مختلفی را ذکر می کند که برخی از این مراتب، حقیقی و برخی غیرحقیقی اند. به بیان وی، نفس انسانی در اثر طی کردن مراتب مختلف حسی، خیالی و عقلی، و همچنین اکتساب صور مختلف در علم حصولی و نیز علم مکاشفه ای، به تدریج مراتب استکمال را (هم در معرفت فلسفی و هم معرفت دینی) طی می کند و از قوه به فعلیت می رسد. البته این امر در کنار قرائن دیگری چون استعمال اسامی مختلف حکمت، نور و فقه، نشان می دهد که نفوس انسانی در اثر استکمال در مراتب خود، هم به معرفت فلسفی و هم معرفت دینی دست می یابند که خود نشان از پیوند و ارتباط وثیق میان معرفت دینی و فلسفی دارد.
۱۰.

تأملی بر امکان عام از دیدگاه زین الدین کشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زین الدین کشی حدائق الحقائق منطق امکان عام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۷ تعداد دانلود : ۴۵۹
منطق دانان متقدم و متأخر همگی در اندراج واژه امکان ذیل بحث قضایای موجهه در منطق و بحث مواد ثلاث در فلسفه، اتفاق نظر دارند؛ اما از سوی دیگر مغایرتهائی در شرح و تفصیل اصطلاح امکان عام نزد منطق دانان دیده می شود. یکی از شاخص ترین اختلافها، دیدگاه زین الدین کشی است. وی به عنوان یکی از بزرگترین شاگردان فخر رازی، در کتاب خود "حدائق الحقائق"، مدعی است که فیلسوفان پیش از وی، ازسویی امکان عام را به سلب ضرورت یکی از طرفین وجود و عدم تعریف کرده اند، درحالیکه بر سلب ضرورت از جانب مخالف قضیه نیز توافق داشته اند. در این مقاله، تلاش ما بر این است تا با نگاهی بر آراء حکما و منطق دانان درباره اصطلاح امکان، به طور ویژه، تأملی بر امکان عام از دیدگاه زین الدین کشی داشته باشیم و اذعان کنیم که ادعای مورد تأمل وی متأثر از تعاریف دوگانه فخر رازی در کتاب "الملخص" و "شرح اشارات" است.
۱۱.

بررسی اشتراک نوعی تکالیف از منظر دینی و فلسفی (با رویکردی انسان شناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تکلیف دین فلسفه وحدت نوعی کثرت نوعی مبانی انسان شناسانه ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۰ تعداد دانلود : ۱۶۵
در این پژوهش مسئله امکان تکلیف یکسان از منظر دین و فلسفه، با توجه به مبانی انسان شناسانه در منابع دینی و فلسفی مورد بحث قرار گرفته است. از آنجا که مسئله تکلیف یکسان پیوندی با وحدت و کثرت نوعی انسان دارد، بررسی دیدگاه دینی و فلسفی در اینباب میتواند راهگشا باشد. گرچه بزرگان ادیان و اکثر فلاسفه، طرفدار «وحدت نوعی» انسان هستند اما فلاسفه اصالت وجودی به «کثرت نوعی» معتقدند. از اینرو، اگرچه از نظر عملی، ادیان و عموم فلاسفه به یکسانی تکلیف پایبند هستند، اما بلحاظ نظری میتوان گفت که لازمه کثرت نوعی انسان، ناهمانندی تکلیف است. بنابرین بنظر میرسد در برخی موارد ناسازگاریهایی رخ دهد، مانند تعارض میان نظریه کثرت نوعی انسان در بیان ملاصدرا و التزام عملی وی به تکلیف یکسان. البته برای رفع این ناسازگاری میتوان به جنبه ثبات انسان با وجود حرکت جوهری و کثرت نوعی اشاره کرد. تعارض دیگر، میان آیاتِ دالّ بر تساوی ذاتی انسانها و آیات ِحاکی از تکلیف در حد وسع است که برای توجیه این دوگانگی نیز، میتوان به تفاوت میان مرحله جعل و مجعول تکالیف تمسک کرد.
۱۲.

معرفت شناسی قطب الدین شیرازی

تعداد بازدید : ۳۷۳ تعداد دانلود : ۱۴۴
مقاله حاضر، تحقیقی است اسنادی که به بررسی تفاوت ها و شباهت های قطب الدین شیرازی در مبحث معرفت شناسی، با حکمای مشاء و اشراق و به شیوکه کتابخانه ای و بررسی درون متنی به تطبیق و تحلیل مسأله پرداخته است. ابتدا به دیدگاه های قطب الدین در تعریف علم، ادراک، عقل، مراتب و انواع آنها اشاره شده و سپس با بیان نظرات ابن سینا و شیخ اشراق، وجه تفاوت و شباهت قطب الدین شیرازی با آنها مورد تحلیل قرار گرفته است. نهایتاً در این پژوهش معلوم می شود که آرای وی تلفیق میان هر دو مکتب بوده و تلاش کرده است تا نظرات ابن سینا و سهروردی را به هم نزدیک سازد.
۱۳.

سمرقندی حلقه مفقوده تاریخ منطق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: منطق نگاری سینوی سمرقندی شرح قسطاس منطق تاریخ منطق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۹ تعداد دانلود : ۱۷۸
گرچه منطق سینوی مسائل زیادی را از یونان برگرفته، ولی شایسته نیست آن را صرفاً شرح مفصل منطق یونان بدانیم. نوآوریهای متعدد شیخ الرئیس در علم منطق، از او یک منطق دان برجسته ساخته است. اما با وجود نوآوریهای منطقی قابل توجه در اندیشه سمرقندی مانند ارائه ملاک صدق و کذب قضایای منحرفه، تحلیل متفاوت از قضایای حقیقیه، خارجیه و ذهنیه، معرفی نقیض قضیه جزئیه مرکبه، تبیین متفاوت صدق و کمیت قضیه متصله لزومیه، عکس مستوی شرطیات، شناسایی ضروب غیرمنتج قیاس شرطی لزومی، و دو راه حل در پاسخ به پارادوکس دروغگو (جذر اصم)، نقش او در تاریخ منطق سینوی ناشناخته مانده است؛ چراکه مهمترین اثر منطقی او یعنی شرح القسطاس هنوز به صورت نسخه خطی است. سمرقندی در این اثر به آثار منطق دانان پیش از خود توجه داشته و حضور اندیشه های منطق دانان متقدم به خوبی مشاهده می شود، لذا نوآوری های این اثر را باید در میان نقدهای او بر دیگر منطق دانان، جستجو کرد؛ درعین حال او طبق شواهد، بر اندیشه منطق دانان پس از خود نیز تأثیرگذار بوده است.
۱۴.

تصحیح انتقادی الأجوبه عن المسائل الحکمیه

تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۱۹
ابن سینا، علاوه بر کتاب های مهم و تأثیرگذار، رسائل متعددی نیز دارد که البته بخش عمده آن تصحیح و چاپ شده اند. رسالکه فی غریبکه الحکمکه یا المسائل الحکمیکه بر اساس الگوی استخراج ضوابط صحت انتساب یک اثر به شیخ الرئیس و طبقه بندی آثار وی به پنج طبقه مسلّم، محتمل، مفقود، غیرمحرز و منحول، از جمله رسائلی است که انتساب آن به ابن سینا مسلم است؛ اما متأسفانه تاکنون مغفول مانده است؛ لذا متن مصحح این رساله بر اساس نسخکه 599 کتابخانکه مجلس و نسخکه 4894 کتابخانکه نورعثمانیه در اختیار خوانندگان قرار می گیرد.
۱۵.

نقش فطرت در حرکت استکمالی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آفرینش انسان اخلاق حرکت استکمالی خداشناسی فطرت معرفت فطری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۳ تعداد دانلود : ۳۹۹
کاوش در باب فطرت و نقش عقل و خرد به عنوان کانون این قلمرو در مکاتب گوناگون، ابعاد مختلفی دارد. از بررسی این ابعاد گوناگون چنین برمی آید که فطریات مربوط به حوزه ادراک و شناخت، اصول و مبادی شناخت و تفکر بشر را تشکیل می دهد و موجب تمایز فطرت از طبیعت و غریزه می شود، تفاوتی که از سنخ اختلاف تشکیکی و ناشی از تفاوت در مراتب وجودی موجودات است. هرگونه تردید در این اصول و مبادی تفکر، بنای معرفت بشری را به چالش می کشد. از دیدگاه قرآن نیز معرفت فطری با دو حوزه وجود انسان (عقل و خرد، دل و روان) ارتباط دارد و از این دو سرچشمه می جوشد. از این رو اساس سنت دینی را بنیان ثابت و مشترک انسانی (فطرت او) تشکیل می دهد؛ یعنی حیات انسانی هم مدار ثابتی دارد و هم در مدار ثابت خود، پیوسته در تحول و تکامل است. آن مدار ثابت همانا انسانیت اوست که بر محور فطریات او استوار است. این خلقت ویژه انسان، او را به سوی مبدأ و منشأ کمالات فرامی خواند. حرکت تکاملی انسان از «خود»، یعنی خود ملکوتی، رحمانی و فطری انسان آغاز می شود با دیدار الهی پایان می یابد. لازمه چنین حرکت استکمالی جوهری، فقرشناسی وجودی، مجاهده مستمر با خواهش های نفسانی و مراقبت کامل، نوسازی معنوی مداوم، بازشناسی و بازیابی همیشگی، هدفشناسی و هدفداری است. بدیهی است حرکت و شدن از خود به سوی خدا در حقیقت رسیدن به خود برتر و تکامل یافته و توسعه بخشیدن به حقیقت وجودی خود است و انسان متحرکِ متکامل، انسان به خود رسیده و کمال یافته و سعادتمند است.
۱۶.

لزوم احیای شرح القسطاس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: منطق نگاری سینوی سمرقندی شرح قسطاس تاریخ منطق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۸ تعداد دانلود : ۲۸۶
شمس الدین سمرقندی از منطق دانان پیرو ابن سینا در سده هفتم قمری است که باوجود نوآوری های منطقی بسیار، نقش او در تاریخ منطق سینوی بسیار ناشناخته مانده است؛ برخلاف ابن سینا که نوآوری های منطقی متعددش، از او یک منطق دان برجسته ساخته است. شاید یکی از دلایل این امر، این باشد که با وجود این همه توجه به آثار منطقی ابن سینا (ازجمله شفا، نجات، اشارات و المختصر الاوسط)، آثار منطقی سمرقندی ازجمله مهم ترین اثر او با عنوان شرح القسطاس، هنوز به صورت نسخه خطی باقی مانده است؛ درحالی که سمرقندی در این کتاب گران سنگ، نوآوری های منطقی ای داشته که هم نشانگر شخصیت برجسته علمی و منطقی او است و هم بر ما فرض می گرداند که با توجه بیشتری به تصحیح و بررسی این کتاب بپردازیم. سمرقندی در این اثر به آثار منطق دانان پیش از خود توجه داشته به طوری که می توان تأثیر اندیشه های منطق دانان متقدم را در این اثر به خوبی مشاهده کرد؛ ازاین رو نوآوری های این اثر را باید در میان نقدهای او بر دیگر منطق دانان هم جست وجو کرد؛ درعین حال او بر اندیشه منطق دانان پس از خود نیز اثر گذاشته است. به نظر می رسد با دسترسی به این اثر می توان توصیفی مستند و تبیینی مستدل و نظام مند از اندیشه های نوآورانه منطقی سمرقندی و تثبیت جایگاه او در تاریخ منطق سینوی ارائه داد.
۱۷.

لزوم احیای شرح القسطاس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: منطق نگاری سینوی سمرقندی شرح قسطاس تاریخ منطق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲ تعداد دانلود : ۱۶۷
شمس الدین سمرقندی از منطق دانان پیرو ابن سینا در سده هفتم قمری است که باوجود نوآوری های منطقی بسیار، نقش او در تاریخ منطق سینوی بسیار ناشناخته مانده است؛ برخلاف ابن سینا که نوآوری های منطقی متعددش، از او یک منطق دان برجسته ساخته است. شاید یکی از دلایل این امر، این باشد که با وجود این همه توجه به آثار منطقی ابن سینا (ازجمله شفا، نجات، اشارات و المختصر الاوسط)، آثار منطقی سمرقندی ازجمله مهم ترین اثر او با عنوان شرح القسطاس، هنوز به صورت نسخه خطی باقی مانده است؛ درحالی که سمرقندی در این کتاب گران سنگ، نوآوری های منطقی ای داشته که هم نشانگر شخصیت برجسته علمی و منطقی او است و هم بر ما فرض می گرداند که با توجه بیشتری به تصحیح و بررسی این کتاب بپردازیم. سمرقندی در این اثر به آثار منطق دانان پیش از خود توجه داشته به طوری که می توان تأثیر اندیشه های منطق دانان متقدم را در این اثر به خوبی مشاهده کرد؛ ازاین رو نوآوری های این اثر را باید در میان نقدهای او بر دیگر منطق دانان هم جست وجو کرد؛ درعین حال او بر اندیشه منطق دانان پس از خود نیز اثر گذاشته است. به نظر می رسد با دسترسی به این اثر می توان توصیفی مستند و تبیینی مستدل و نظام مند از اندیشه های نوآورانه منطقی سمرقندی و تثبیت جایگاه او در تاریخ منطق سینوی ارائه داد.
۱۸.

نورشناسی زین الدین کشی

تعداد بازدید : ۲۹۷ تعداد دانلود : ۱۲۷
زین الدین کشّی که از بزرگ ترین و نزدیک ترین شاگردان فخر رازی است، مهم ترین دیدگاه های خود را در یک دانشنامه فلسفی به نام حدائق الحقائق، که در حوزه های منطق، امور عامه و طبیعیات نوشته شده است، مطرح کرده و خود او بر این باور است که این کتاب بهترین اثری است که در نوع خود تألیف شده است. برای فهم مبنای کشی در ترتیب و تقسیم مباحث کتاب باید به دو مقدمه در آغاز کتاب توجه کرد که در پایان مقدمکه نخست دلیل تقدم و تأخر بخش های کتاب را بیان کرده و در پایان مقدمکه دوم نیز به ساختار کلی کتاب اشاره می کند. تأثیرپذیری کشی از سهروردی هم در ترتیب و تدوین بخش هایی از کتاب حدائق الحقائق دیده می شود و هم در پاره ای از مباحث باب چهارم از جمله دوم کتاب طبیعی تحت عنوان «الباب الرابع فی بیان أحوال النفس الناطقکه». البته نمونه واضح تأثر کشی و گرایش او به مکتب فلسفی سهروردی به ویژه در باب پایانی امور عامه (باب دهم) بیشتر آشکار می شود که در قالب متنی نسبتاً مفصل، گزارشی موجز اما گویا تحت عنوان «فی الأنوار وهی علی أقسام حسی و عقلی و مرکّب منهما» از فلسفه سهروردی مورد بررسی قرار می دهد؛ گزارشی که تمام ویژگی های فلسفه اشراق (از اصطلاحات گرفته تا نوع استدلال) را می توان در آن دید. در واقع کشی در تدوین این باب از کتاب خود، طرح کلی و خطوط اصلی دیدگاه خود دربارکه نور و ظلمت، نورالانوار، عالم انوار و مراتب آن را از کتاب حکمکهالاشراق وام گرفته است. کشی هدف خود از این گزارش را تکثیر فوائد و آسان کردن مطالعه آثار سهروردی در عین حفظ عبارات و اصطلاحات او بیان می کند و قاعدتاً از سر مصلحت اندیشی و نه عدم پذیرش، در باب صحت و سقم مطالب منقول از سهروردی، موضعی به ظاهر بی طرفانه می گیرد.
۱۹.

عیار منطق سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سهروردی منطق منطق اشراقی منطق مشاء

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۲ تعداد دانلود : ۶۱۷
پرسش اساسی پژوهش این است که آیا فقط نام اصطلاحات در منطق سهروردی با منطق مشاء فرق دارد یا او دیدگاههای متفاوت با مشاء نیز داشته است؟ به عبارت دیگر نوآوری های شیخ اشراق در منطق چیست؟ منطق معرفی شده شیخ اشراق ساده تر است؛ چراکه او از جمله دانشمندانی است که در منطق نگاری، از نظام دوبخشی ابن سینا تبعیت نموده است. بررسی نظام فکری سهروردی از جمله اندیشه های منطقی او که تاکنون به طریقی نظام یافته بررسی نشده است، رهیافتی برای رسیدن به این هدف است. با روشی عقلی - تحلیلی در منطق سهروردی می توان گفت که او سعی داشته تا با نگرش خاص خود به بازسازی نظام منطق ارسطو اقدام کند. او بر منطق اشکالاتی وارد کرده که می توان به اشکال بر نظریه تعریف ارسطوئی، عکس، کیفیت و کمیت قضایا، قیاس ارسطوئی و اشکال چهارگانه آن اشاره کرد. در این منطق بیشتر سعی شده تا به کلیات پرداخته شود؛ وی برخی قسمتهای منطق ارسطوئی مانند کلیات خمس و مقولات را از دایره منطق خارج دانسته است. در باب مغالطات نیز نظر وی این است که باید با دیدی کاربردی به آنها نگریست و دایره آن را به مباحث فلسفی می کشاند. درنهایت می توان گفت منطقی که سهروردی پیشنهاد کرده تنها در نظام فلسفی وی معنا دارد. در منطق اسلامی، اکثر منطق دانان به همان منطق ارسطویی بسنده کرده و به منطق اشراق توجه کمتری شده است، در حالی که طبق نظر سهروردی شناخت کامل فلسفه اشراق منوط به شناخت منطق اشراقی است.
۲۰.

نقد و بررسی دیدگاه غزالی در تحلیل علیت

تعداد بازدید : ۳۱۷ تعداد دانلود : ۱۷۲
غزالی در تحلیل علیت فلاسفه بر مبنای عنصر روان شناختی عادت، آن را به اقتران و توالی حوادث تفسیر می کند و رابطه ضروری علّی میان علت و معلول را هم در ناحیه وجود و هم از جانب عدم منکر می شود. او تحقق حادثه ای نزد حادثه ای دیگر (اقتران) را با علیت یک حادثه برای حادثه ای دیگر یکی نمی داند؛ چرا که بر مبنای حواس انسان، مشاهده اقتران ممکن است در حالی که درک علیت ممکن نیست. بر این اساس از پذیرش تبیین علّی و ضروری صفات طبیعی اشیاء سر باز می زند و آن را امری ممکن می شمارد که استمرار عادت انسان نسبت به اشیاء، موهم جدایی ناپذیری صفات از ذات است، لذا معجزه نیز امری خارق عادت و ممکن الوقوع می باشد.از طرف دیگر غزالی منکر علیت ایجادی نیست و در حالی که مادیات در عالم طبیعت نسبت به یکدیگر اقتران دارند، علت موجده آنها بی واسطه یا با واسطه خدا است و موجودات دیگری چون فرشتگان در علیت ایجادی دخیلند. یعنی مجرای تحقق ارادی حضرت حق در عالم طبیعت و ماده هستند و حوادث مختلف در عالم طبیعت به واسطه آنها ایجاد می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان