آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۱

چکیده

مسئله رؤیت حق تعالی که ناظر بر آیات قرآن کریم است، از جمله مهم ترین مباحث مورد توجه متکلمان اسلامی محسوب می شود. اما چگونگی مواجهه فیلسوفان اسلامی در تحلیل این مسئله با توجه به سابقه دینی آنها، دغدغه اصلی این پژوهش است. فلاسفه اسلامی مانند ابن سینا و سهروردی اگرچه به امکان دستیابی علم به خدا و ارتباط با حق اشاراتی داشته اند، اما به صورت مستقل در خصوص مسئله رؤیت نظریه پردازی نکرده اند. البته بر اساس مبانی حکمت اسلامی از جمله فارابی و ابن سینا، مراد از رؤیت، نمی تواند رؤیت حسی مأخوذ در امور مادی باشد؛ بلکه منظور از آن، مرتبه ای از علم حضوری است. اما با بررسی آرای گوناگون و پراکنده حکمای اسلامی مانند سهروردی و به ویژه ملاصدرا، چنین استنباط می شود که انسان در مسیر تکامل و حرکت اشتدادی خود به مرتبه ای می رسد که می تواند حق را با قلب خود مشاهده کند. چراکه نفس تکامل یافته از طریق نور قلب، تجلی متکاملی بر عقل خواهد داشت و آن را برای دست یافتن به مراتبی بالاتر از مراتب عقل صرف، مهیا می سازد. ازاین رو رؤیت قلبی نوعی علم به خداوند و ارتباط با اوست. البته قلبی بودن رؤیت ناظر بر وجدانی و غیرمادی بودن این نوع از علم و ادراک است که برای واصلان به مقام عبودیت حاصل می شود. ازاین رو و به گواهی برخی از آیات، عقل با کمک قلب به مرتبه ای ورای مرتبه عقل محض وارد می شود. البته هر کس به اندازه سعه وجودی خود، می تواند به مرتبه ای از علم و ادراک نسبت به خدا برسد. درواقع نفس انسان بر اساس حرکت جوهری خود، باید مراحلی را طی کند و در این مسیر، عقل نظری و عملی خود را به تکامل برساند تا درنهایت با کنار زدن حجاب ها، البته به اندازه سعه وجودی و تجردی خود، به شهود و رؤیت قلبی حق دست یابد.

A Study of the Concept of the “Vision” of Sublime God and its Reflection in Transcendental Theosophy

The concept of the vision of sublime God according to the verses of the noble Qur’ān is one of the main discussions among Islamic theologists. However, the purpose of this study was to examine the ways in which Islamic philosophers have analyzed this issue in the light of their religious background. Although Islamic philosophers such as Avicenna and Suhrawardi have pointed out the possibility of attaining knowledge of God and having a relationship with Him, they have not given in a distinctive theory about the vision of God. Of course, based on the principles of Islamic philosophy proposed by philosophers such as Farabi and Avicenna, the term “vision” cannot refer to the sensory vision as it is in the material issues; rather, it means a level of intuitive knowledge. However, examining the varied and dispersed opinions of Islamic philosophers such as Suhrawardi and especially Mulla Sadra, it can be inferred that the in his perfection path as well as his move in quality and quantity, the human achieves a station in which he can observe God via his heart. The reason is that the perfected soul will have a perfected representation over reason via the light of heart. This makes it ready to attain levels higher than the pure reason. Thus, vision by heart is a type of knowledge about God and connection with Him. Of course, the conduction of vision via heart means that this type of knowledge and perception is intuitive and immaterial, available for those who have attained the station of Servantship. Therefore, based on some qur’anic verses, reason gets help from heart to enter a station beyond the pure reason station. Of course, everyone can achieve a station of knowledge and perception about God based on his own existential capacity. In fact, the human soul should go through certain stages based on his substantial movement, and in this path, it should perfect its theoretical and practical reason so that after removing the veils, it can finally observe God via intuition and vision by heart, though to the extent of his existential and immaterial capacity.

تبلیغات