Broken Lyres: Epic, Performance, and History in Mehdi Akhavān Sāles’ “Ākhar-e Shāhnāmeh” (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
In “Ākhar-e Shāhnāmeh” by Mehdi Akhavān Sāles (1929-1990), one of the foremost representatives of “New Poetry” in Iran, a fictive orality is staged: The poem becomes decipherable only to a reader attuned to the tradition of epic storytelling. This paper examines the relationship between language, perception, self, time, and world created through the fiction of storytelling. Drawing on theories of perception, narrative time, and epic performance, our discussion touches upon the nature of “I” and “we”, the shifting narrative grounds and identities enacted by the narration, the imbrication of past and present in the figure of the storyteller, and the memory spaces that are created both in and through the text. The imaginary speech act of the storyteller casts the reader as audience, while at the same time, the epic past is overlayed by a tumble-down present. Language itself becomes incommensurable with what it describes. Rather than a nostalgic invocation of a lost age of epic heroes, as has often been claimed, ĀKHAR-E SHĀHNĀMEH emerges as the profoundly modern diagnosis of a split consciousness that affects the individual in a society that can no longer return to epic naïveté.چنگ های شکسته: حماسه، اجرا و تاریخ در «آخر شاهنامه» از مهدی اخوان ثالث
در «آخر شاهنامه» سروده مهدی اخوان ثالث (1929-1990،) یکی از برجسته ترین نمایندگان «شعر نو» در ایران، شاعر گفتار شفاهیِ ساختگی ای را به نمایش می گذارد، طوری که شعر فقط برای خواننده ای که با سنت حماسی داستان سرایی دمساز باشد قابل فهم می شود. این مقاله به بررسی رابطه بین زبان، ادراک، خود، زمان و جهان پدیدآمده از طریق داستان گویی تخیلی می پردازد. بحث ما با تکیه بر نظریه های ادراک، زمان روایی و اجرای حماسی، به ماهیت «من» و «ما»، زمینه های روایی و هویت های در حال ایجاد توسط روایت، تلفیق گذشته و حال در شکل داستان، قصه گو، و فضاهای خاطره می پردازد که هم در متن و هم از طریق متن ایجاد می شوند. کنش گفتاری خیالی راوی، خواننده را در مقام مخاطب در نظر می گیرد، و این در حالی است که گذشته حماسی با زمان حالِ ویران شده پوشانده می شود. زبان با آنچه توصیف می کند قیاس ناپذیر می شود. به جای توسل نوستالژیک به عصر فراموش شده قهرمانان حماسی (که غالباً این گونه ادعا می شود،) «آخر شاهنامه» به مثابه نوعی پیش بینی مدرن از آگاهیِ تکه تکه شکل می گیرد. این آگاهی تکه تکه شده بر افراد جامعه تأثیر می گذارد، جامعه ای که دیگر به دوران حماسه ها بازنمی گردد.