مقصدهای گردشگری به عنوان بخشی مهم، از نظام گردشگری و برآیندی از تحول پدیده های مکانی-فضایی در پهنه ی فضا به شمار می آیند؛ بنابراین، به منظور استفاده اثر بخش از ظرفیت های گردشگری، تنظیم روابط و پیوندها و نحوه ی آرایش فضایی مقصدها، کنترل پیامدهای رشد و توسعه و در نهایت پیشرفت در مسیر توسعه پایدار گردشگری، توجه به ارتقای سازمان فضایی مقاصد، امری ضروری است. در این راستا، تحلیل سازمان فضایی مقاصد گردشگری روستایی با رویکرد تحلیل شبکه ای و مبتنی بر مدل جاذبه به عنوان هدف این مطالعه مورد توجه قرار گرفته است. روش پژوهش در این مقاله کمی ( توصیفی-تحلیلی) است. جامعه آماری پژوهش 73 روستای شهرستان شبستر هستند که بطور کامل مورد بررسی قرار گرفتند. داده های اصلی پژوهش (جاذبه های روستاها، امکانات رفاهی-زیرساختی، فاصله بین روستاها) با روش اسنادی (با مراجعه اداره میراث فرهنگی و مرکز آمار ایران) و میدانی جمع آوری شد. برای تحلیل فواصل بین روستاها از روش تحلیل شبکه در سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) و برای ساخت ماتریس مجاورت با هدف محاسبه شاخص های تحلیل مرکزیت مقاصد گردشگری روستایی شهرستان شبستر از تحلیل شبکه اجتماعی و نرم افزار ucinet استفاده شد. نتایج نشان داد، رویکرد تحلیل شبکه ای از قابلیت های قابل توجهی در تحلیل شبکه مقاصد گردشگری و بررسی جایگاه و نقش مقاصد مختلف در آن برخوردار است. به طوری که، در تحلیل (شبکه) انجام گرفته، روستای دیزج خلیل که روستای هدف گردشگری نیز می باشد با درجه مرکزیت بالا شناخته شده است. بهره گیری از تحلیل جریان گردشگران در بین مقاصد گردشگری به عنوان مکمل مدل جاذبه و تحلیل ویژگیها و فواصل مقاصد گردشگری برای تحقیقات آتی قابل پیشنهاد است.