آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۸

چکیده

«توسعه اقتصادی متوقف بر تغییر و بازسازی نهادی است». سوال اصلی پژوهش این است که «نقطه شروع تغییر نهادی کجاست؟ بازیگران اصلی و سازوکار تغییر نهادی چیست؟». بسیاری از اندیشمندان توسعه پس از رسیدن به این سؤال متوقف شده اند و نظریات انگشت شماری درخصوص صورت بندی تغییر نهادی می توان یافت. تأکید بر متغیرهای برونزا بهعنوان محرک تغییر نهادی، با چالش بیعملی و انتظار برای تغییر متغیرهای برونزا براساس شانس مواجه می شود. ازسویدیگر، تغییر نهادی درون زا نی با پارادوکس نظری سواری مجانی مواجه می شود؛ جایی که براساس تئوری کنش جمعی، دلیلی وجود ندارد اعضای جامعه در فرآیند تغییر نهادی مشارکت کنند؛ ازاین رو هر دو رویکردِ حدی، دست کم در سطح نظری، با چالش یا تناقض مواجه می شوند.در این مقاله تلاش شده است با بررسیِ نظام مندِ شش نظریه مهم تغییر نهادی (رویکرد تطوری هایک، رویکرد شناختی نورث، نظریه بزنگاه های کراسنر، رویکرد نهادها به مثابه تعادل، رویکرد اقتصاد سیاسی عجم اوغلو و رویکرد خودآگاهی رودریک) و تحلیل آنها، نحوه مواجهه آنها با پارادوکس یادشده ارزیابی شود. نتایج نشان می دهد تحلیل دیدگاه ها براساس دو عنصرِ «عامل تغییر» و «سازوکار تغییر» نهادی به خوبی امکان مقایسه آنها را فراهم می کند و سرانجام اینگونه نتیجه گیری شده است که لحاظ متغیر فازی میزان درونزایی تغییرات نهادی، می تواند موانع نظری و عملی صورت بندی تغییر نهادی را برطرف نماید.

The paradox of formulation of institutional changes; A systematic review

"Economic development depends on institutional change and reform". A relative consensus on this statement has been created among economists. The main question of this research is "Where is the starting point of institutional change? What are the main actors and mechanisms of institutional change?" Many development thinkers have stopped after reaching this question, and only a handful of theories can be found regarding the formulation of institutional change. Emphasis on exogenous variables as a driver of institutional change is faced with the challenge of inaction and waiting for exogenous variables to change based on chance. On the other hand, endogenous institutional change also faces the theoretical paradox of free riding; Where, according to collective action theory, there is no reason for Citizens to participate in the process of institutional change. Therefore, both approaches, at least at the theoretical level, face challenges or contradictions.In this article, an attempt has been made by examining and systematic reviewing of six important theories of institutional change (Hayek's evolutionary approach, North's cognitive approach, Krasner's junctures theory, institutions as equilibrium approach, Acemoglu’s political economy approach, and Roderick's self-discovery approach), To analyze them and to evaluate how they face the above paradox. The results show that the analysis of theories based on the two elements of "factor of change" and "mechanism of change" provides a good opportunity to compare theories and finally it was concluded that in terms of the fuzzy variable of the degree of endogeneity of institutional changes, it can solve the theoretical and practical obstacles in the formulation of institutional changes.

تبلیغات