آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۵

چکیده

از تئوری های رایج در تنظیم روابط اجتماعی در دروان معاصر، گفتمان «حق مدار» است. انسان موجودی آزاد و «حق» تضمین کننده این اراده آزاد است؛ ادراک تک بعدی از مفهوم حق در غرب، مولود تحولات سیاسی- اجتماعی قرون هفدهم و هجدهم میلادی است. محصول این معنای جدید تفکیک بین حق بودن (ارزش ها) و حق داشتن بود. براین مبنا انسان ها در فعل و ترک فعل مختار است و حق دارد فعل یا ترک فعل مبتنی بر ارزش ها یا بر ضد آن انجام دهد(حق برخطاء بودن). در این نوشتاربا روش توصیفی تحلیلی به بیان نکات و انتقادات جریان های فکری حاضر در زیست بوم اندیشه مغرب زمین همچون جماعت گرایان، فضیلت گرایان و منفعت گرایان به یکی از آثار گفتمان نظام حقوقی مدرن یعنی حق برخطاء بودن می پردازیم. جریاهای فکری مذکور مستدل به گزاره های «خیرعمومی»، «لزوم توجه به سود و منفعت در کنش های زیستی» و«عدم احتساب عنصر جامعه در تنظیم هنجارهای فردی»، گزاره «انسان حق دارد کاری خلاف ارزش ها انجام دهد» را متناقض و غیرقابل پذیرش می دانند.

Critical Study of Right to be wrong From the point of view ofcollectivists, utilitarians, and virtuosos

circuit right discourse is one of the most common theories in the contemporary period about regulating human social relations. The formation of this course of thought and the exhibition of a unidimensional understanding of the concept of right in the West is the result of socio-political changes in the seventeenth and eighteenth centuries. It was during this period that thinkers’ response to the human condition based on the inherent dignity of human beings and moral agency led to the emergence of a new meaning of right, the result of which was to distinguish between being on the right side (values) and having rights.
Right , To have the right , To be right , Right to be wrong ,

تبلیغات