مدیریت روستایی در ایران پس از فراز و فرودهای بسیار، با شکل گیری شوراهای اسلامی و استقرار نهاد دهیاری، تجربه جدیدی را آغاز نمود. اکنون که حدود دو دهه از آغاز فعالیت الگوی نوین مدیریت روستایی می گذرد، با توجه به تعدد و پراکندگی روستاها از یک سو و مسایل و مشکلات مرتبط با تجهیز، توانمندسازی، صرفه اقتصادی ارایه خدمات و . . . از سوی دیگر، بازآرایی الگوی جاری ضروری بوده و در این فرآیند نیز سنجش رضایت روستاییان به عنوان ذی نفعان اصلی حائز اهمیت است. پژوهش حاضر از لحاظ ماهیّت کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی می باشد. داده ها به دو روش میدانی و کتابخانه ای جمع آوری شده اند. جامعه آماری آن مشتمل بر تمامی شهرستان های استان قزوین می باشد. از هر شهرستان یک یا دو بخش با مد نظر قرار دادن شاخص های گستردگی فضایی و تعداد روستاهای دارای دهیاری انتخاب،در سطح هر بخش نیز، یک دهستان انتخاب و در هر دهستان نیز متناسب با تعداد روستاهای دارای دهیاری، روستاهای هدف براساس شاخص های موصوف انتخاب شده اند. در مجموع تعداد 427 پرسشنامه از اهالی 40 روستا تکمیل شده است. رضایت روستاییان از عملکرد دهیاری ها در سه بعد؛ الزامات عملکردی، الزامات اساسی و الزامات انگیزشی و در هشت مولفه مرتبط با این ابعاد، با استفاده از مدل کانو، ارزیابی شکاف کیفیت خدمات و نرم افزار Spss مورد تجزیّه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق گویای آن است که، بیشترین میزان رضایت در ابعاد سه گانه موصوف، مربوط به بعد عملکردی بوده است. همچنین در بین 9 بخش مورد مطالعه از شش شهرستان استان قزوین، بالاترین میزان رضایت از عملکرد دهیاری ها، به ترتیب مربوط به بخش دشتیابی شهرستان بویین زهرا و بخش طارم سفلی شهرستان قزوین و کمترین میزان رضایت نیز به ترتیب مربوط به بخش بشاریات شهرستان آبیک و بخش رامند شهرستان بوئین زهرا بوده است.