آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۴

چکیده

زمینه و هدف: مهارت های زندگی ازجمله سازگاری اجتماعی در زندگی نقش اساسی دارند که توجه به سبک های فرزند پروری می تواند در سازگاری اجتماعی نقش داشته باشد. بر همین اساس، هدف این پژوهش بررسی رابطه سبک های فرزند پروری و سازگاری اجتماعی والدین دارای فرزند دچار ناتوانی یادگیری با نقش میانجی تنظیم هیجان بود. روش پژوهش: روش تحقیق حاضر ازنظر هدف کاربردی و از نظر اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران 30 تا 55 سال دارای فرزندان دارای اختلال یادگیری در مدارس ابتدایی شهر قم تشکیل می دهند که تعداد 260 نفر به مراکز اختلالات یادگیری مراجعه کرده اند که 150 نفر به عنوان حجم نمونه با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های اختلال یادگیری غلامی و دلاوری (1400)، شیوه های فرزندپروری بومریند (1973)، مقیاس سازگاری اجتماعی ویزمن و پیکل (1978) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از از اماره های توصیفی و و استنباطی (معادلات ساختاری و تحلیل مسیر) استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین سبک های فرزند پروری و تنظیم هیجانی با سازگاری اجتماعی والدین رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که نقش واسطه ای تنظیم هیجانی در رابطه بین سبک های فرزند پروری و سازگاری اجتماعی والدین که برابر با 438/ در تحقیق است، یک مقدار مثبت و در سطح اطمینان 95 درصد معنادار است. همچنین مقدار ضریب مسیر تنظیم هیجانی بر سازگاری اجتماعی والدین برابر با 654/0 است که مقدار مثبتی است. آماره t این رابطه برابر با 513/10 است که در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار گزارش شده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که بین ابعاد سبک های فرزند پروری و سازگاری اجتماعی والدین با میانجیگری تنظیم هیجانی رابطه معناداری وجود دارد. با توجه به مقدار به دست آمده از آماره VAF نقش متغیر میانجی که برابر با 0.554 بود، میانجیگری جزئی انجام شده است.

تبلیغات