روش شناسی کاربست احادیث نبوی در آثار عرفانی هفت قرن نخست (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
حدیث نزد عارفان و صوفیان، از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چنانکه در تبیین چارچوب های فکری خود هم به صورت تالی تلو آیات قرآن و هم به صورت مستقل آمده اند. کاربست بیش از ده هزار «حدیث» و «شِبه حدیث» مؤید همین کارکرد و جایگاه است. این در حالی است که در بخشی از این کاربست ها، گاه با یک نظام منسجم و مدوّن مواجه می شویم و در بخش دیگر، که از نظر کمّی بیشتر است، هیچ و ترتیب و آداب ظاهری لحاظ نشده است و صرفاً کارکرد معنایی «حدیث» مدنظر قرارگرفته است. عارفان و صوفیان، اگر آشنا به حدیث و حتی فراتر از آن، از جمله «محدّثان» باشند، به دلیل جهان بینی و روش خاصشان، «تلقّی» و «کاربستی» منحصربه خود دارند. این «انحصار در روش» به معنای وجود «رویکرد واحد» در مواجهه با حدیث نیست؛ چنانکه گروهی از ایشان نقل حدیث را مشروط به تحقق اموری مانند «تزکیه نفس» کرده اند و گروهی دیگر سختگیرانه قائل شده اند هیچ گونه نقل حدیثی ممکن نیست. در این مقاله با تکیه بر منابع کتابخانه ای، به بررسی کمّی و کیفی احادیث به کاررفته در اهمّ آثار منثور عرفانی هفت قرن نخست پرداخته شده است. اینکه استناد به روایات درطی هفت قرن روبه فزونی گذاشته است و عرفا و صوفیه، بیش از آنکه درصدد تبیین روش شناسی خود در تلقی و مواجهه با حدیث باشند، با نظر به کارکرد اثبات گرایانه «حدیث نبوی» در تثبیت تعالیم و اهدافشان از آن ها بهره برده اند از مهمترین نتایج مقاله حاضر است.Methodology of Applying Prophetic Ahadith in the Mystical Works of the First Seven Islamic Centuries
Ahadith are of great importance to mystics and Sufis, as they have cited them to explain their intellectual frameworks, both after Quranic verses and independently. This is confirmed by the application of more than ten thousand ahadith and pseudo-ahadith. However, sometimes a coherent and codified system is observed in some of these applications, but most of them lack a formal order or arrangement, where only the semantic function of the cited ahadith has been considered. If a "mystic" or sufi is well-acquainted with ahadith and even goes beyond that, to the extent of being considered a "hadith-narrator" (or mohaddeth), he will have a unique "perception" and "application" for ahadith due to his special worldview and methodology. This "methodological monopoly" does not imply that there is a "single approach" to dealing with ahadith, as one group has considered hadith narration to be subject to the fulfillment of tasks such as "self-purification" while another group strictly prohibited any hadith narration. By relying on library sources, the quantitative and qualitative status of the ahadith applied in the most important mystical prose works of the first seven centuries were studied in this research. The findings showed that the citation of narratives has been increased during the first seven Islamic centuries, and mystics and sufis have not sought to explain their methodology in approaching and perceiving ahadith; rather, they have used them with respect to the positivist function of "prophetic hadith" to establish their own teachings and goals .