آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۴

چکیده

متن حاضر [گشایش و رهایش ناصرخسرو]، هم مورد علاقه فرد متخصص در مطالعات اسلامی است، و هم شخص غیرمتخصص. فرد متخصص، در این جا نظام فلسفی ای را می یابد که مولفه های صرفاً اسماعیلی، نوافلاطونی و مولفه هایی اصیل را در کنار هم جمع می کند که هم تاریخ خردورزی عقیده اسماعیلی را روشن می کند و هم أصالت پدیدآورنده آن را. این متن برای خواننده عادی، صورت بندی روشن گرانه ای از مسأله فراق، فراتر از بافت دینی و تاریخی آن در اختیار خواننده عادی قرار می دهد. متفکران اسماعیلی سده های میانی مانند ناصرخسرو و نصیرالدین طوسی، خود را تنها به عنوان متکلمان و سخنگویان جامعه مذهبی خویش ندیده اند، بلکه خود را به مثابه متفکرانی همه جانبه که حکمت فلسفی و درمان روحانی را به بشریت عرضه می کنند، دیده اند. آنها به بشریّت یاد می دهند که رهایش راستین در سایه تحوّل روحانی انسان از فعلیّتی است که به طور عمده حیوانی است، به کمال بالقوّه اش که در مرتبه فرشتگان قرار دارد. این دگرگونی در طریق عقلانی معرفت رخ می دهد، معرفتی که مشتمل بر علم طبیعت است و اذعان دارد به این که ابدان، تصویرهای ظاهری و ابزارهای روح اند. جاذبه اساسی تفکر اسماعیلی در درگیر بودن این تفکر با مسأله عامّ فراق است که روان کاوی، فلسفه وجودی و مارکسیسم معاصر، آن را جدّی ترین مسأله بشریت به شمار می آورند. شرح گونه های این کلان-موضوع، فراتر از حوصله این مقدمه است؛ موضوع عامّ این است که ما از بیگانه شدن از وضعیت آرامش و وفاق نخستین خود رنج می بریم و نیاز داریم که از طریق یک فرایند درمانی بازپیوستگی و یگانگی (دوباره)، به آن بازگردیم.

Nasir Khusraw’s Hermeneutic Philosophical Theology

تبلیغات