آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۲

چکیده

مسائل اصلی پژوهش حاضر این است که آیا نظریه فیض مورد توجه کندی (185-252ه ق) بوده است؟ آیا کندی در طرح این نظریه، ابتکار عمل داشته و مؤلفه هایی شاخص و ممتاز مطرح کرده است؟ کندی جزو اولین متفکران مسلمانی است که بواسطه نظارت مستقیم بر ترجمه اثولوجیای افلوطین (مبدِع نظریه فیض) و تصحیح این کتاب با نظریه فیض آشنایی داشته است. وی جهت طرح ریزی  نظریه فیض، فاعل را به دو قسم حقیقی و مجازی تقسیم کرده، فعل فاعل حقیقی، ایجاد از عدم (ابداع: عدم واسطه ماده، زمان و آلت) بدون هیچ گونه تأثیرپذیری است. در مقابل فاعل حقیقی وجودبخش، تمام ماسوا بدون استثنا، «فاعل  بالمجاز» و به بیان رساتر «منفعل بالحقیقه» هستند. فاعل مجازی دو نوع فعل دارد، فعلی که منتهی به وقوف فاعل است و اثری بر جای نمی گذارد؛ و فعلی که با تفکر همراه و هدف از آن بر جای ماندن اثر است واین نوع فعل «عمل» نام دارد. هر دو این نوع فعل، مشروط به بودن شیء موجوده برای اثرگذاری است. اما فعل خداوند «تأییس الأیسات عن لیس» یا همان ابداع است، اما این همان خلق از عدم اهل کلام نیست؛ زیرا کندی برخلاف متکلمین به نقش علم عنایی پیش از ایجاد در مسأله آفرینش توجه داشته و در این جهت از اهل کلام فاصله می گیرد، وی خداوند را «قادر به خروج معانی (معقولات) به هستی» می داند که مؤید توجه وی به علم عنایی و نقش آن  در نظریه صدور است. همچنین وی برخلاف متکلمین که منکر قاعده الواحدند، به این قاعده و فحوای آن در جریان فیض واقف بوده، بدون آنکه برهانی بر آن بیاورد و به سبب آنکه تمام ماسوا از جمله مخلوق اول را «منفعل بالحقیقه» می داند، به تشریح وسایط فیض و ابتنای این نظریه بر حضور و نقش آنها در شکل گیری سریان فیض نپرداخته؛ در واقع فیض، بدون محوریت وسایط وجودبخش فیض، تنها مبتنی بر فاعل حقیقی وجودبخش تبیین می شود. از آنجا که عقیده حاکم، فارابی را اولین متفکر اسلامی می داند که به بحث فیض پرداخته است، ضرورت پژوهش تحلیلی محور حاضر، برای درک تطور تاریخی درست از این مسأله و تعیین نقش کندی در باب مسأله فیض، آشکار می شود. تا کنون در این زمینه، تحقیقی به عمل نیامده است.

The fundamental components of the theory of grace in Kennedy's works

Abstract: The roots and foundations of grace can be recovered and reflected in the works of Kennedy (185-252 AH); Before other Islamic philosophers, he explained the mode of the activity of the God, as the only real agent that gives existence, the agent of the permission of creations, the explanation of the creative verb, the explanation of the formation of the best system in accordance with the previous wisdom of God and the foundation that is suitable for the soul of the exalted of wisdom. Islam has established the theory of grace to explain these issues. Since the prevailing opinion considers Farabi as the first Islamic thinker who discussed the issue of grace, the necessity of the current analytical research is revealed to understand the correct historical development of this issue and to determine the role of Kennedy regarding the issue of grace. So far, no research has been done in this field.

تبلیغات