همان طور که در چند فصل از این مجلّد نشان داده شد، جامعه شناسان طیف گسترده ای از تبیین ها را در باره ی جرم تنظیم کرده ا ند. یک روش مفید برای طبقه بندی این تبیین ها، طبقه بندی بر اساس سطح اولیه ی تحلیل آن هاست. نظریه های سطح خرد در تبیین تفاوت افراد از لحاظ تخلفات جنایی به ویژگی های افراد (مانند: ویژگی های زیستی، روان شناختی و روان شناختی اجتماعی) یا زمینه ی بلافصل اجتماعی شان (مانند: خانواده و تأثیرات همسالان) توجه می کنند. در مقابل، نظریه های سطح کلان، تفاوت نرخ جرم در میان مجموعه های[1]جمعیتی را تبیین می کنند. ماهیت این مجموعه ها در نظریه های گوناگون متفاوت است. به عنوان مثال؛ نظریه های بی سازمانی اجتماعی به ویژگی های مجموعه های نسبتاً کوچک مقیاس[2] – مجموعه ای از افراد که در یک محله ی واحد زندگی می کنند- توجه بیش تری می کنند. دیدگاه کانونی