ارزیابی پیامدهای اجتماعی نوسازی بافت فرسوده در محله ی اتابک (خوب بخت) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
اطلاق فرسودگی به یک بافت، به معنی تأیید سوء کارکردهای اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و ... آن بافت در نظام شهری است که مانع بازتولید مشخصات محله در درازمدت می شود. بافت های فرسوده به عنوان فرصتی برای مداخله ی موثر برای بهبود زیست شهری همواره مورد توجه مدیریت شهری بوده و در این راستا طی دهه های گذشته اقدامات زیادی عمدتاً مبتنی بر مشخصات کالبدی این بافت ها در دستور کار نهادهای مسئول قرار گرفته است. به موازات آشکار شدن تبعات نامطلوب مداخلات صورت گرفته در بافت های فرسوده، رویکرد نوسازی کالبدی جای خود را به رویکرد مشارکتی و محله محور و متمرکز بر الگوی حفظ و اصلاح بافت اجتماعی سپرده است و نوسازی در محله ی اتابک واقع در منطقه 15 شهرداری تهران از جمله نخستین اقدامات متکی بر رویکرد اخیر در مدیریت بافت های فرسوده محسوب می شود. بررسی حاضر با روش ارزیابی تأثیر اجتماعی کوشیده است تا آثار و تبعات اجتماعی ناشی از اجرای این الگوی نوسازی را مورد بررسی قرار دهد. نتایج مطالعه حاکی از آن است که در کنار برخی تأثیرات مثبت کالبدی، این طرح تأثیرات منفی چون تشدید فرسودگی پلاک های نوسازی نشده، افزایش فضاهای بی دفاع شهری و تشدید مشکل دسترسی ها و معابر به همراه داشته است. از حیث اقتصادی، پیامدهای مثبتی چون افزایش بهره ی مالکانه ی ساکنین شرکت کننده در طرح و ایجاد اشتغال و ارتقای عدالت اقتصادی و در عین حال تأثیرات منفی چون بدهکار شدن و کاهش درآمد تعدادی از ساکنین مشارکت کننده در طرح و از بین رفتن توازن عرضه و تقاضای مسکن استیجاری برجای گذاشته است. از حیث اجتماعی تغییر ترکیب اجتماعی محله، کاهش انسجام اجتماعی و حمایت اجتماعی، از هم گسیختن نظام همسایگی پیشین، بروز اختلافات بین ساکنین، تبدیل همسایگی های افقی به عمودی، افزایش آسیب های اجتماعی و احساس ناامنی و بی اعتمادی نهادی مهم ترین پیامدهای اجتماعی نامطلوب این طرح محسوب می شوند.Assessment of Social Impacts of Urban Regeneration in Atabak Neighborhood
Dilapidation of an urban fabric refers to its physical, social and economic malfunctions which prevent reproduction of neighborhood in the long run. Delapidated urban fabrics always have seen as an opportunity in hands of urban management for intervention in order to create better urban life, although mostly based on a physical definition of these fabrics. Along with revealing the adverse impacts, the previous physical approach to regeneration replaced by a participatory, community-centered approach which was obliged to preserving the social fabric of dilapidated regions. The first intervention based up on participatory approach was performed in Atabak neighborhood in Tehran and the article aims at assessing the social impacts of the regeneration project using social impact assessment methodology. Findings shows that intensification of dilapidation and the problems with access routes, formation of indefensible urban spaces, indebtedness and income reduction of inhabitants participating the regeneration, removing previous equilibrium between the supply and demand of rental houses, the dissolution of the social composition, social integration, social support and neighborhood relationships in the region, increasing social problems and sense of insecurity and institutional mistrust are among the main adverse impacts of the regeneration projects.