آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲

چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان گروهی کوتاه مدت فعال سازی رفتاری و فراشناختی بر علایم افسردگی، اضطراب و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان (شامل خودسرزنشی، پذیرش، نشخوار فکری، بازارزیابی مثبت و فاجعه سازی) در دانشجویان بود. در یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون توأم با گروه کنترل، تعداد 41 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز پس از ارزیابی بالینی اولیه و احراز شرایط پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه درمان فعال سازی رفتاری (13 نفر)، درمان فراشناختی (14 نفر) و گروه کنترل (14 نفر) تخصیص یافتند. گروههای آزمایشی 8 جلسه درمان هفتگی فعال سازی رفتاری و یا فراشناختی را دریافت داشتند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب بک و پرسشنامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی بودند که در سه مرحله ی قبل از مداخله، پایان مداخله و پیگیری 2 ماهه تکمیل شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج آزمون بونفرونی نشان داد که هر دو درمان فعال سازی رفتاری و فراشناختی به طور مساوی بر علایم افسردگی و اضطراب اثربخش بودند. با این حال، تکنیک های درمانی با توجه به اثربخشی شان بر جنبه های مختلف تنظیم هیجان مانند بازارزیابی مثبت و فاجعه سازی به لحاظ آماری با هم متفاوت بودند؛ بدین صورت که درمان فراشناختی در مقایسه با درمان فعال سازی رفتاری در تعدیل این راهبردها اثربخش تر بود. در پیگیری 2 ماهه نیز نتایج درمانی کمابیش باقی مانده بودند؛ به جز متغیر پذیرش، که اثربخشی درمان فراشناختی در مقایسه با درمان فعال سازی رفتاری بر روی این راهبرد همچنان حفظ شده بود ولی نمرات گروه درمان فعال سازی رفتاری تا حدودی بازگشت نشان داده بود. با توجه به اثربخشی هر دو درمان بر علایم افسردگی، اضطراب و نیز راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، درمان گروهی کوتاه مدت فعال سازی رفتاری و یا فراشناختی می توانند برای مراجعینی که جهت دریافت درمانی اثربخش و مقرون به صرفه به مراکز مشاوره دانشجویی مراجعه می کنند گزینه ی درمانی مناسبی باشند.

Effectiveness of Behavioral Activation and Metacognitive Therapy on Depression, Anxiety and Cognitive Emotion Regulation Strategies

The aim of this study was to examine the effects of brief group behavioral activation (BA) and metacognitive therapy (MCT) on depression, anxiety, and cognitive emotional regulation strategies (including self-blame, acceptance, rumination, positive reappraisal and catastrophizing) in University students. In a pretest-posttest quasi-experimental design, with a control group, 41 bachelor students of Shahid Chamran University of Ahvaz, after primary clinical assessment and acquisition of study criteria, were randomly assigned to either BA (n = 13), MCT (n = 14), or a waiting-list control group (n= 14). The treatment groups received treatments in 8 sessions. The Beck Depression Inventory, Beck Anxiety Inventory, and Cognitive Emotion Regulation Questionnaire were used for measuring variables, before and after the intervention, and 2-month follow up. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance. Post hoc pair-wise comparisons showed that both treatments were equally effective for depressive and anxiety symptoms. However, therapeutic techniques differed with regard to their effects on specific facets of emotion regulation, such as Positive Reappraisal and Catastrophizing, with MCT being more effective in modifying this strategies, compared to BA. Therapeutic gains were maintained to some extent over 2-month follow up, except for Acceptance variable, indicating that MCT᾽S therapeutic effects, on this strategy were maintained, comparing to BA. Given the efficacy of both treatments on depression and anxiety symptoms and cognitive emotion regulation strategies, brief BA and MCT could be an alternative for the clients that seek an effective and economic treatments in university counseling centers.

تبلیغات