بررسی وجوه تشابه و تفاوت مقوله فضا در زبان شناسی و معماری (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
فضا، اگر چه معمولاً از آغاز قرن بیستم در کانون مباحثات معماری بوده است، اما هرگز مبنای نظریه های زبانشناختی و شعرشناختی قرار نگرفته و در نتیجه، شاعرانگی معماری نیز همچون زبانی فضامند به فهم و تجربه درنیامده است. از آنجا که ترکیب دانش ها در دوره معاصر، از اهمیت بالایی برخوردار است، می توان بین معماری و ادبیات، وجوه اشتراک فراوانی یافت. این مقاله برمبنای روش توصیفی – تحلیلی، بدنبال این است تا مقوله فضا را در دو هنر معماری و ادبیات و برداشت های خاص آن مقایسه نماید و با تکیه بر نقدهای فلسفی شعر و گرایش های نوین زبان شناختی، وجوه تشابه و تفاوت بین معماری و ادبیات در مفهوم فضا را نقد و بررسی و تطبیق کند. از مهمترین یافته های این تحقیق می توان به این اشاره کرد که زبان هندسیِ معماری و بافت شهرهای سنتی با عناصر وجودی همچون دالان و هشتی و حیاط و ساباط و سایر فضاهای متباین مصداقی روشن از زبان اقامت و شعر فضاست. معماری و زبان، هردو واسطه ی مواجهه ی ما با جهان اند زیرا ما همواره درون معماری حضور داریم، همچنانکه همواره درون زبان حضور داریم. این شباهت، فضامندی هر دو را آشکار می کند. شعرِ فضا، تجربه پذیرکردن زبان است، پس ساخت فضایی آشکارکننده از یک سو و تجربه پذیر و تنبنیاد از سوی دیگر، چیزی است که شعر باید از معماری بیاموزد. اما آنچه معماری باید از شعر بیاموزد، در کار آوردنِ زبان معماری به گونه ای است که بیشتر از معماری باشد.Investigating the similarities and differences of space in linguistics and architecture
Although space has usually been at the center of architectural debates since the beginning of the twentieth century, it has never been the basis of linguistic and poetic theories, and as a result, architectural poetry has not been understood and experienced as a space language. Since the combination of knowledge in the contemporary period is of great importance, many commonalities can be found between architecture and literature. Based on the descriptive-analytical method, this article seeks to compare the category of space in the two arts of architecture and literature and its specific perceptions, and relying on philosophical critiques of poetry and new linguistic tendencies, similarities and differences between architecture and literature. Criticize and adapt the concept of space. One of the most important findings of this research is that the geometric language of architecture and texture of traditional cities with existential elements such as corridors, porches, courtyards and other spaces is a clear example of the language of residence and poetry of space. Architecture and language are both mediators of our encounter with the world because we are always present in architecture, just as we are always present in language. This resemblance reveals the spatiality of both. The poetry of space is the experientiality of language, so the construction of a revealing space on the one hand, and experiential and constructiveness on the other, is something that poetry must learn from architecture. But what architecture needsto learn from poetry isto usethe language ofarchitecture in a way thatis more than architecture