آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۹

چکیده

عنصر روایت یکی از مهمترین جنبه های ادبیات است که در چند دهه اخیر ذهن بسیاری از پژوهشگران حوزه نقد ادبی را به خود مشغول داشته است. اما در تاریخ ادبیات ایران «تاریخ نگاری» و آثار تاریخی فی النفسه اثر ادبی محسوب می شده، چراکه منشیان و ارباب رسایل و کارمندان دیوان انشاء و علما و ادیبان به کار نوشتن تاریخ مشغول بوده اند و یکی از مهم ترین بنیان های تاریخ نگاری برای آنان آشنایی به فن انشاء و دبیری و مهارت در فنون ادبی بوده است. از نیمه های قرن چهارم به بعد رفته رفته کتاب های بلاغت فارسی، مستقل از رسالات بلاغت عربی، به نگارش درمی آید و بنابراین رسالات تاریخی نیز مورد نقد ادبی قرار می گیرد. دو کتاب مهم تاریخ بلعمی مربوط به قرن چهارم که به دست بلعمی دبیر نگارش یافته و تاریخ ثعالبی که ظاهراً به قلم یک عالم علوم دین نوشته شده به لحاظ نوع روایت و سبک و سیاق به کارگیری مولفه های روایی نمونه ایی روشن از تغییر یا چگونگی روند تغییردر کاربری صنایع بلاغی در این یک قرن است. نوشته حاضر به تحلیل تفاوت روایت در این دو اثر از نظر ارکان روایت، همچون زاویه دید، میزان استفاده از گفتگو به عنوان عنصر پیش برنده پیرنگ و جان بخشی به خوانش روایت، و دیگر مولفه های روایت بر مبنای آرای ناقدان جدید در حوزه روایت می پردازد.

Comparing Balami history literature and Tha'lebi history literature

Historical works can also be considered as literary works. On the other hand, the term of narrative is one of the most important aspects of literature that has involved the minds of many scholars in the field of literary criticism in recent decades. But in the history of Iranian literature, "historiography" and historical works were considered literary works per se. Because the secretaries, the scholars and the writers involved in writing history and one of the most important foundation of historiography for them has been familiarity with the art of writing and skill in literary techniques. From the middle of the fourth century onwards, independent of Arabic rhetorical treatises, Persian rhetoric books were gradually written. So historical treatises are also criticized. An important book on the history of Bal'ami related to the fourth century, written by Bal'ami and the history of Tha’alebi, apparently written by a theologian. In terms of the type of narrative, style and context, the use of narrative components is a clear example of the change or how the use of rhetorical industries has changed in this century. The present article analyzes the differences between the narratives in these two works in terms of narrative components, such as perspective, the extent of using dialogue as a driving component of the plot and metaphor, and other narrative components based on the opinions of new critics in the field of narrative

تبلیغات