مقایسه ادبیات تاریخ بلعمی و ادبیات تاریخ ثعالبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱
1 - 18
عنصر روایت یکی از مهمترین جنبه های ادبیات است که در چند دهه اخیر ذهن بسیاری از پژوهشگران حوزه نقد ادبی را به خود مشغول داشته است. اما در تاریخ ادبیات ایران «تاریخ نگاری» و آثار تاریخی فی النفسه اثر ادبی محسوب می شده، چراکه منشیان و ارباب رسایل و کارمندان دیوان انشاء و علما و ادیبان به کار نوشتن تاریخ مشغول بوده اند و یکی از مهم ترین بنیان های تاریخ نگاری برای آنان آشنایی به فن انشاء و دبیری و مهارت در فنون ادبی بوده است. از نیمه های قرن چهارم به بعد رفته رفته کتاب های بلاغت فارسی، مستقل از رسالات بلاغت عربی، به نگارش درمی آید و بنابراین رسالات تاریخی نیز مورد نقد ادبی قرار می گیرد. دو کتاب مهم تاریخ بلعمی مربوط به قرن چهارم که به دست بلعمی دبیر نگارش یافته و تاریخ ثعالبی که ظاهراً به قلم یک عالم علوم دین نوشته شده به لحاظ نوع روایت و سبک و سیاق به کارگیری مولفه های روایی نمونه ایی روشن از تغییر یا چگونگی روند تغییردر کاربری صنایع بلاغی در این یک قرن است. نوشته حاضر به تحلیل تفاوت روایت در این دو اثر از نظر ارکان روایت، همچون زاویه دید، میزان استفاده از گفتگو به عنوان عنصر پیش برنده پیرنگ و جان بخشی به خوانش روایت، و دیگر مولفه های روایت بر مبنای آرای ناقدان جدید در حوزه روایت می پردازد.