در دو دهه اخیر پس از انقلاب (1357) ایران شاهد به کارگیری چهار مفهوم اساسی «اسلامی سازی علوم»، «علوم انسانی قرآن بنیان»، «نظام سازی قرآن بنیان» و «نظریه پردازی قرآن بنیان» در ادبیات علمی کشور بوده است. کاربرد مفهوم «نظام سازی قرآنی» در سند منشور توسعه فرهنگ قرآنی کشور تا اندازه ای به گسترش این مفهوم دامن زده است. پس از آن، مفهوم «نظریه پردازی قرآن بنیان» نیز در جامعه علمی و برخی اسناد راهبردی مطرح شد؛ زیرا نظام سازی در گِروِ نظریه پردازی است. رواج مفاهیم یادشده علائمی از خیزش برای انقلابی علمی در علوم انسانی است. مسأله کسانی که بر این مفاهیم تأکید دارند آن است که علوم برآمده از فلسفه و بنیادهای نظری رایج در دنیا نمی تواند مشکلات جوامع اسلامی را در جهت رسیدن به اهداف الهی حل کند. برخی بزرگان، دانشمندان و پژوهشگران داخل و خارج کشور نظریه هایی درباره این مفاهیم بیان کردند یا نوشته اند. سؤال این است که معنی این مفاهیم چیست؟ راهبردهای دستیابی به آن ها کدام اند؟ راهبردهای پیشنهادی با چه فرایندی محقق می شوند؟ مفاهیم یادشده در سطحی از انتزاعی بودن قرار دارند که می توان آن ها را اهداف علمی انقلاب اسلامی به شمار آورد. نسبت میان این مفاهیم عام و خاص، مطلق و به ترتیب هر یک اعم از دیگری و بر آن تقدم دارد. مقاله به بیان مفاهیم چهار گانه یادشده، راهبردها و فرایندهای تحقق آن ها خواهد پرداخت و نشان می دهدکه نظام سازی، تولید علوم انسانی قرآن بنیان و اسلامی سازی علوم در گرِوِ نظریه پردازی قرآن بنیان است. ما در ایران پس از نزدیک به چهار دهه بررسی و پردازش مفاهیم اساسی به ضرورت نظریه پردازی قرآن بنیان رسیدیم، در حالی که شهید سیدمحمدباقر صدر در این امر پیشتاز بوده و از همان ابتدا بر نظریه پردازی اهتمام ورزید. این بدان معنی است که ما از آورده علمی وی استفاده نکرده ایم و هنوز در دوره پیشاصدری به سرمی بریم.