آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

اسکندر افرودیسی ارسطو را قائل به عنایت الهی نسبت به امور تحت القمر می داند. این مخالف با فهم سنّت پیش از او در فهم ارسطو است که عنایت الهی را تنها محدود به اجسام سماوی می دانستند و آن را نسبت به تحت القمر بالعرض. اسکندر در فی العنایه درصدد است به گونه ای ارسطو را تفسیر کند که نسبت ضروری امور الهی با وجود امور مادّی تحت القمر نقض نشود؛ و درعین حال این نسبت در چارچوبی غایت شناختی نافی شرافت امور الهی نیز نگردد. در این جستار ضمن اشاره به ریشه های تفسیر اسکندر در درباب کون و فساد و درباب آسمان ارسطو، نشان خواهیم داد که فهم اسکندر از عنایت مبتنی است بر نظریّه ای خاص درباب علّیت که دست آخر اسکندر را برای رهایی از بالعرض نشدن عنایت در تحت القمر با مشکل مواجه می کند.

Alexander of Aphrodisias on Divine Providence in Aristotle

The peripatetic tradition of reading Aristotle limits divine providence to celestial bodies and maintains that, according to Aristotle, there is just divine providence per accident by celestial bodies concerning sublunary world. Alexander of Aphrodidsias in his treatise titled as “On Providence”, however, tries to give an Aristotelian version of divine providence so that it would not be in contradiction with the exaltedness of divine causes in superlunary world and would not be per accident. We, in this essay, by pointing to the roots of his Aristotelian conception of divine providence in De Generatione et Corruption and De Caelo, shall show that his specific treatment of divine providence in Aristotle is based on a peculiar theory of causation which in turn will face him with other difficulties in denying providence per accident.

تبلیغات