آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۰

چکیده

از هنگامي كه تصوف به صورت يك نهاد شناخته شدة اجتماعي درآمد، زبان و نظام نشانه شناسي خاص آن نيز به وجود آمد و اصطلاحات ويژه‌اي پديدار شد كه در درون اين نهاد بار معنايي خاصي داشت و براي ناآشنايان به اين مكتب نامفهوم بود. واژه‌هاي خاص در زبان تصوف را به دو دسته تقسيم كرده‌اند: يكي اصطلاحات رسمي. دوم رمزهاي تصويري. دستة اول واژه‌هايي است، كه در شمار اصطلاحات رسمي و واژگان ويژة نهاد تصوف درآمده است. دستة دوم از واژه‌هاي خاص صوفيان، تصويرهاي نمادين در ادبيات عرفاني است. اين تصويرها که غالباً نام عناصر و پديده‌هاي طبيعي و حسي‌ اند هر کدام رمزي از ايده‌هاي ناگفتني عارف و كليد اشارت به دريافت‌ها و معاني غيبي صوفي شاعر هستند. نمادپردازي در شعر فارسي تقريبا با سنايي رسميت يافت. پيش از وي در شعر شاعران عارف كاربرد اينگونه تصاوير نمادين بسيار اندك است. اما همين تصاوير ريشه در سنت ادبي پيش از وي دارد. بنا براين نمادپردازي در ادبيات صوفيه يکباره و ارتجالاَ در آثار سنايي غزنوي يا ديگران پديد نيامده است بلکه شاعران عارف براي رمزسازي از ميراث ادبي کهن بهره‌هاي بسيار گرفته اند. در این تحقیق بر آنیم تا سمبولیسم و نماد در تصوف از از سنایی تا مولوی را مورد بررسی قرار دهیم.

تبلیغات