آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۰

چکیده

عبدالله بن خِداش المَهری (البصری) یکی از راویان صاحب تألیف بوده که روایات او در الکافی، تهذیب الأحکام و سایر جوامع روایی انعکاس یافته است. این راوی از سوی نجاشی متهم به غلو گردیده، درحالی که از سوی شیخ کشی توثیق شده و همچنین از مشایخ حدیثی صفوان بن یحیی بوده و از این جهت نیز مشمول توثیقات عام است. در این تحقیق ضمن ارزیابی جایگاه ابن-خداش بین راویان متهم به غلو در رجال نجاشی، از طریق بررسی دقیق اقوال رجال شناسان درباره او و واکاوی اسناد و مضمون روایاتش، به این نتیجه دست می یابیم که اولاً ابن خداش جزء راویانی است که مستقیماً از سوی نجاشی، متهم به غلو شده، ثانیاً با تتبع و بررسی به عمل آمده در روایات موجود از ابن خداش، سخنی که دال برغلو باشد، مشاهده نشد و می توان گفت که روایات او، به فرض صحت انتساب او به غلو، بخوبی گزینش و پالایش شده اند. بعلاوه با توجه به وجود روایات فقهی از او که نقطه مقابل اباحی گری است، و نیز برخی روایات اعتقادی وی که در مخالفت با عقاید غلات می باشد، می توان در نسبت غلو به وی از جنبه هایی، تردید نمود. ثالثاً، روایات او دارای مویداتی نیز می باشد، لذا وجود ابن خداش در سند این روایات، باعث کنار گذاشتن این روایات نمی شود.

A Study of the Narrations and Opinions of the Rijālī Scholars about Abdullah ibn Khidāsh; evaluating his position among the narrators accused of exaggeration in the Najāshī’s Rijāl

Abdullah Ibn Khidāsh Al-Mahrī (Al-Basrī) was one of the compiler narrators whose narrations have been reflected in Al-Kāfī, Tahzīb Al-Ahkām and other hadith collections. He was accused of exaggeration by Najāshī, while was authenticated by Sheikh Kashī. In addition, he was among hadith masters of Safwān Ibn Yahyā, being consequently subject to common authenticity. Evaluating Ibn Khidāsh’s position among the narrators accused of exaggeration in Najāshī’s Rijāl, this study carefully examined the rijālī scholars’ statements about him and analyzed the sanads and texts of his narrations. It concluded that Ibn Khidāsh belongs to those narrators directly accused of exaggeration by Najāshī. In contrast, in terms of Ibn Khidāsh’s narrations, there is no sentence of exaggeration. So it may conclude that his narrations, if we accept his exaggeration, were not been well selected and refined. In addition, considering the existence of jurisprudential narrations from him, which is against allowance (ibāhi), as well as some of his doctrinal narrations that are in opposition to the beliefs of exaggerators, it may cast doubt on his accusation of exaggeration. Finally, his narrations also have confirmations, i.e. the presence of Ibn Khidāsh in the sanad of these narrations does not cause rejecting such narrations.  

تبلیغات