انقلاب ایران منجر به اتخاذ رویکردی تهاجمی در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران شد، موضوعی که با تغییر هر یک از روسای جمهور شکل متفاوتی یافت. با توجه به این زمینه و نقش مهم ریاست جمهوری در سیاست خارجی آمریکا و این موضوع که بررسی تحولات زندگی و شخصیت روسای جمهور بخش قابل توجهی از مطالعات روان شناسی سیاسی را به خود اختصاص داده است؛ این پژوهش در جستجوی یافتن تأثیرات روان شناختی زندگی جورج دبلیو بوش و شخصیت او بر رویکرد کلان سیاست خارجی آمریکا و مشخصاً در قبال ایران است. چارچوب نظری در این پژوهش، مدل «فعال کننده، عقاید و نتایج» آلبرت الیس، روانشناس آمریکایی است. این رویکرد با بررسی نقش حوادث و نحوه تفسیر آن ها از سوی افراد به بررسی وضعیت روانی می پردازد. در واقع داده های مورد استفاده، داده های زندگینامه های بوش است که بر مبنای روشی تاریخی و طولی مورد بررسی قرار می گیرند. در ادامه با تعیین مصادیق «فعال کننده»، «عقاید» و «نتایج» چرخه روان شناختی بوش توصیف و تبیین شده است و خصوصیات شخصیتی او مانند هیجان طلبی، رفتارهای تکانشی و برونگرایی استخراج گردیده است. نتایج بیانگر تأثیر تعیین کننده خصوصیات شخصیتی بوش در رویکرد کلان سیاست خارجی دولتش تصمیمات مهم مانند حمله به عراق و همچنین قرار دادن ایران در محور شرارت و پرونده هسته ای است.