هدف این تحقیق استنباط راهبردهای تعلیم و تربیت مبتنی بر انسان شناسی قرآنی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف خود بنیادی-کاربردی، با رویکرد کیفی و روش آن استنتاجی است. یافته های این پژوهش عبارتند از: انسان دارای شناخت، گرایش و توانایی عمل است، تاثیرات متقابل این ابعاد سه گانه عبارتند: گرایش ها گوهره وجودآدمی است که با آگاهی و عمل تقویت و تضعیف می شوند. گرایش ها به دو دسته عمیق – پایدار و سطحی – زودگذر تقسیم می شود.گرایش ها می توانند همدیگر را تقویت یا تضعیف کنند. آگاهی در صورت فعال بودن گرایش ها متناسبِ با آن، بر گرایش دیگری تاثیر می گذارد. هرچقدر آگاهی روشن تر باشد به همان میزان به باور نزدیک تر و توجه بیشتر به شناخت و رجوع مکرر به آن باعث تقویت و تضعیف بیشتر گرایش خواهد شد. انجام عمل خاص، هم گرایش پشتوانه خود و هم، همه گرایش های متناسب با آن را تقویت و گرایش های متضادش را تضعیف می کند.راهبردهای تربیتی عبارتنداز: توجه به عمل و بهره گیری مستمر از آن، بستر سازی و تسهیل گری و استفاده از محیط به عنوان ابزار هدایت، ارایه شناخت به صورت تدریجی و متناسب با تمایلات و نیازها، عرضه خوب ها و خوبی ها جهت شکوفایی و تقویت امیال فطری، بهره گیری ازهادیان اهل رشدوتزکیه، بهره گیری از قالب های متنوع ارائه محتوا و زمینه سازی جهت گذر کردن از علایق چگونگی انسان، گرایش، آگاهی، عمل، راهبرد. سطحی و ناپایدار به علایق عمیق و پایدار