آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

از میان ساخت های متعددِ چندبندی در زبان فارسی، در این پژوهش ساخت موصولی در چارچوبِ انگاره دستورِ شناختی مورد مطالعه قرار گرفته است. بند موصولی در زبان فارسی ساختاری ترکیبی دارد که متشکل از سه ساختار مؤلفه ای (گروه اسمی – حرف ربط «که» - بند موصولی) است. در قالب انگاره دستور شناختی این ساخت را می توان واحدی زبانی درنظر گرفت که در آن قطب واجی با قطب معنایی رابطه ای نمادین دارد. در این پژوهش، ساخت موصولیِ زبان فارسی در قالب دو پرسش مورد بررسی قرار گرفت: 1) چگونگیِ سازه بندیِ این ساخت ها؛ و 2) انواع وابستگی در بند موصولی و چگونگیِ تبیین آن. برای پاسخگویی به این پرسش ها، ابتدا آن مفاهیم و ابزارهای نظریِ دستورِ شناختی که در پاسخ به این پرسش ها کارآمد هستند، معرفی شد و سپس ساخت موصولیِ زبان فارسی در چارچوب این دو پرسش بررسی شد. نتایج پژوهش نشان می دهد از میان عوامل مؤثر در شکل گیریِ یک ساخت، دو عاملِ انطباق و نمابرداری نقش بسزایی در مفهوم سازیِ ساختِ موصولی دارند. ماهیت وابسته بند موصولی نیز به کمکِ نمابرداری و جهت گسترش در این ساخت مشخص می شود. رابطه بین بند پایه و پیرو در این ساخت از نوع «هسته – توصیف کننده» است، که در آن بند پایه هسته و بند پیرو توصیف کننده است. رابطه دیگری نیز در این ساخت وجود دارد و آن رابطه «هسته – متمم» است، این رابطه بین گروه اسمی و بند موصولیِ توصیف کننده آن است.

تبلیغات