فهم سلامت یک مسأله زیستی، روانی - اجتماعی است و به اقدامات پیچیده سیاستی و حضور ذی نفعان متنوع آن در فرآیند سیاست گذاری سلامت نیاز دارد. برخلاف رویکرد سنتی فهم سلامت که تقلیل گرا و پزشکی بود؛ رویکرد جدید، چندبعدی و چندسطحی است و به عبارتی نگرش به سلامت را پدیده ای می بیند که وابسته به متغیرهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، فردی و زیستی است. بیماری های جدید همه گیر از جمله کووید 19 (کرونا) نیز به حوزه پزشکی منحصر نمی شوند و بایستی به عنوان موضوعی چندسطحی؛ در قالب اقدامات پیچیده سیاستی و متغیرهای اشاره شده نگریسته شوند. پرسش اصلی تحقیق این است که اصول راهبردی سیاست گذاری مقابله با کرونا چیست؟ بر اساس روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای چارچوب نظری مسائل بدخیم، یافته های تحقیق نشان می دهد طراحی سیاست مقابله با کرونا را بایستی در چارچوب رویکرد همکاری جویانه در قالب حکمرانی سلامت اعمال کرد. دولت ها باید نوع نگاه خود را نسبت به مسائل پیچیده و بدخیم تغییر بدهند. یعنی باید از فرماندهی و مدیری به رویکرد رهبری و هدایت گر تغییر کند. دلالت های راهبردی سیاست گذاری کرونا مبتنی بر رویکرد همکاری جویانه، توجه به بستر تاریخی- اجتماعی، تغییر رفتار ذی نفعان و بازیگران، تعیین مرجعیت بخش، استفاده از دیپلماسی سلامت، نظام حمایتی فراگیر، افزایش سرمایه سیاسی- اجتماعی و استفاده از فناوری می باشد.