این مقاله به بررسی رابطه بین احساس اطمینان از پایداری و دوام زندگی زناشویی و تمایل به فرزندآوری می پردازد. حجم نمونه 350 نفر زن ازدواج کرده بدون فرزندی است که بطور ارادی تا زمان انجام مطالعه (1397) بچه دار نشده اند. روش پژوهش پیمایشی است و از پرسشنامه استاندارد شده انریچ، برای سنجش دوام و پایداری زندگی زناشویی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد، بطور کلی میل به فرزندآوری در بین زنان مورد مطالعه پایین است، به طوری که ۵۲ درصد از زنان تمایل خیلی پایین و پایینی به فرزندآوری داشته اند و فقط ۸ درصد تمایل بالا و خیلی بالایی به فرزندآوری داشته اند. از مقیاس پایداری و دوام زندگی زناشویی ۲۰.۹ درصد از زنان نمره خیلی پایین و پایینی، ۵۴ درصد نمره متوسط و ۲۵.۴ درصد نمره بالا و خیلی بالا گرفته اند. از نظر آماری، رابطه بین مقیاس دوام و پایداری زندگی زناشویی، سرمایه اجتماعی و سطح تحصیلات زنان با تمایل به باروری معنادار و مثبت است. تعداد فرزندان ایده آل برای زنان با نمره پایین و خیلی پایین از مقیاس پایداری زندگی زناشویی حدود 2 فرزند و برای زنان با نمره بالا و خیلی بالا از همین مقایس حدود 5/2 فرزند بوده است. تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که یک واحد افزایش در مقیاس دوام و پایداری زندگی زناشویی باعث ۰.۲۵۴ واحد افزایش در مقیاس تمایل به فرزندآوری می شود. مشاوران خانواده با استمداد از مداخلات مؤثر راه حل محور، می توانند در خانواده هایی که سرمایه اجتماعی و نگرش به دوام زندگی زناشویی پایین است، سطح سرمایه اجتماعی و احساس اطمینان از دوام و پایداری خانواده را تقویت نمایند. این پژوهش نشان می دهد که مداخلات مشاوران خانواده تا چه حد می تواند بر متغیرهای کمی دموگرافیگ اثر گذار باشد.