در گذشته، شغل مردان زرتشتی کشاورزی و دامپروری بود و بانوان زرتشتی رهروان قابلِ نسل های پیشین و بخصوص دوره ساسانی در هنر- صنعت ریسندگی و به تبع آن نساجی بودند تا به عنوان مکمل مشاغل مردانه به فرآوری محصولات غیرخوراکی (پشم، مو و کرک دام یا پنبه و رنگزاهای نباتی) بپردازند. پرورش کرم ابریشم و ابریشم ریسی نیز از مشاغل خانگی بانوان زرتشتی بود. ارتباط مشاغل زنانه و مردانه فرهنگ «همازوری»/همیاری را ترویج می داد. انتقال فنون نساجی سنتی زرتشتیان همزمان با ریسیدن الیاف و روایتگری داستان های شفاهی دَری بهدینی «سلطان مار» بود. بیان این داستان ها باعث شکل گیری و انتشار ضرب المثل ها گردید. ارتباط ایرانیان با تُجّار پارسی هند، نساجی سنتی را به حالت تجاری و صنعتی درآورد و مسبب نابودی تکنیک ها و ابزارهای هنر «کار و چاله» و ریسندگی دستی بانوان زرتشتی به همراه داستان های شفاهی دَری بهدینی «سلطان مار» که بخش ویژه ای از فرهنگ شفاهی ایران است، شد. . ارتباط دوسویه ادبیات و فرهنگ شفاهی زرتشتیان با هنر نساجی ایشان، از مهمترین دستاورد این پژوهش است. روش گردآوری اطلاعات به صورت مصاحبه ی میدانی و کتابخانه ای؛ با رویکرد مقایسه تطبیقی و توصیفی- تحلیلی می باشد.