پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هوش معنوی و هوش عاطفی مدیران بر عملکرد کارکنان با نقش میانجی اخلاق کاری انجام شده است. این پژوهش، از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی است. ابزار اصلی این بررسی، پرسشنامه های استاندارد است که برای سنجش هوش معنوی از پرسشنامه کینگ (2008)، برای سنجش هوش عاطفی از پرسشنامه گلمن (1995)، برای سنجش اخلاق کاری از پرسشنامه پتی (1990) و برای سنجش عملکرد کارکنان از پرسشنامه هرسی و همکاران (1981) استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه مدیران و کارکنان سازمان های دولتی استان ایلام به تعداد 28 هزار و 997 نفر را شامل می شود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 378 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. فرضیه های تدوین شده، با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار Smart PLS آزمون شدند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که هوش معنوی و هوش عاطفی مدیران بر عملکرد کارکنان، تأثیر مثبت و معناداری دارد؛ همچنین مشخص شد که اثر اخلاق کاری بر عملکرد کارکنان، مستقیم، معنادار و مثبت است و هوش عاطفی و معنوی مدیران از طریق متغیر واسطه ای اخلاق کاری، تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد کارکنان دارد