توحید از جمله مهم ترین مسائلی است که اندیشمندان فِرق و مکاتب مختلف اسلامی، بدان پرداخته اند. به رغم آن که در بیشتر این مکاتب، توحید، حقیقتی دارای مراتب متعدد معرفی شده، درباره اعلی مرتبه توحید، دیدگاه های مختلفی وجود دارد. این پژوهش که به روش تحلیلی توصیفی نگاشته شده، می کوشد تا پس از تقریر و تحلیل توحید حقیقی از منظر ملاصدرا و غزالی، به مقایسه و ارزیابی توحید حقیقی یا توحید اهل معرفت در بینش آن ها اشاره کند. نتیجه به دست آمده از بررسی ها آن است که با وجود شباهت های ظاهری در عبارات ملاصدرا و غزالی و نیز استنادهای متعدد آخوند به او در مباحث مربوط به وحدت شخصی وجود، توحید نزد این دو اندیشمند چهره ای متفاوت دارد. ملاصدرا در دیدگاه نهایی خود، قائل به وحدت وجود است اما دیدگاه غزالی در این باره روشن نیست با این حال شواهد، بیشتر مبنی بر آن است که از منظر غزالی توحید عبارت است از وحدت شهود. بر اساس این تفاوت دلیلِ استنادهای متعدد ملاصدرا به غزالی، در مباحث توحید را یا باید ناشی از عدم توجه ملاصدرا به تفاوت وحدت وجود و وحدت شهود دانست و یا زیرکی صدرالمتألهین برای اقناع خصم.