ترس از جرم به احساس نگرانی فرد از قربانی شدن به وسیله بزه کاران و مجرمان اجتماعی دارد. این مسئله در شهر اردبیل به دلایل بی سازمانی اجتماعی و کاهش حس اثربخشی جمعی در اثر مهاجرت و به هم خوردن ساختار همگون جامعه در حال افزایش است. هدف اصلی این پژوهش تبیین کیفی ترس از جرم در شهر اردبیل بر مبنای مدل اشتراواس و کوربین است. گرند تئوری (مدل اشتراوس و کوربین)، روش اصلی، ابزار آن مصاحبه عمیق، حجم نمونه 48 نفر، روش نمونه گیری از نوع تعمدی-هدفمند مبتنی بر اصول اشباع نظری است. روش قابلیت اعتماد بر مبنای روش مقایسه های تحلیلی و فن ممیّزی انجام گرفته است. نتایج نشان می دهد که مطابق مدل اشتراوس و کوربین مقوله مرکزی (ترس از جرم) به مثابه کاهش اثربخشی جمعی تابعی از عوامل زمینه ای (پایگاه طبقاتی، نوع شغل، جنسیت، وضعیت محله، فضای نابرابر اجتماع، آنومی اقتصادی- اجتماعی، نظام خانواده آشفته و ساختار ناهمگن اجتماع)، علّی (زوال حس شرمساری، زوال هنجار اخلاقی، تجربه بزه دیدگی)، مداخله ای (بی نزاکتی مدنی، بازدارندگی اجتماعی، قانون گریزی اجتماعی، عرفگرایی دینی، تعلق اجتماعی پایین، رفتار پرخطر اجتماعی، دوگانگی سبک زندگی و انطباق اجتماعی منفی) بوده و استراتژی کنشگران در برابر این امر (بی ثباتی و جابجایی سکونتی، اتخاذ تدابیر پیشگیری و توانمندسازی شخصی) و پیامدهای پدیده در اجتماع (بی اعتمادی محلی- اجتماعی، زوال فیزیکی اجتماعی، شکل گیری وندالیسم گرافیتی، بی توجهی جمعی و فرسایش پیوندهای جمعی) است.