تحلیل صفات مشترک میان حق و خلق همواره نظریات گوناگونی را از جانب الهی دانان و سایرمتفکرین در حوزه الهیات برانگیخته است. از جمله مهمترین این نظریات الهیات تمثیلی قدیس توماس آکویناس است که از زمان طرح آن همیشه مورد توجه موافقان و مخالفان بوده است. آکویناس که با طرح حمل تمثیلی، راهی میانه اشتراک لفظی و اشتراک معنوی برای این دسته از صفات الهی ارائه داد، سخن گفتن درباره خدا را از رهگذر صفات مخلوقات جایز شمرد و الفاظ این صفات را معنادار دانست. اما با توجه به سخنان او در دو کتاب اصلی اش یعنی «جامع الهیات» و «جامع در رد گمراهان» می توان جنبه های معرفت شناختی و وجودشناختی صفات الهی را که او در طرح نظریه الهیات تمثیلی مدنظر داشته است ملاحظه نمود. در این مقاله با روشی تحلیلی توصیفی به بررسی وجودشناختی الهیات تمثیلی آکویناس پرداخته ایم و به این نتیجه دست یافته ایم که نباید الهیات تمثیلی آکویناس را تنها نظریه ای برای حل مشکل زبان دین در حوزه اسماء و صفات الهی دانست.