در سال های اخیر، به واسطه تحولات فراوان در حوزه تولید و نمایش فیلم در ایران، گرایش به وجوه هنری و متفاوت در گونه های مختلف فیلم سازی، منجر به تشکیل گروه سینمایی هنر و تجربه شد. این گروه با حمایت های دولتی توانست در مدت زمانی کوتاه، خود را در میان سینماگران و مخاطبان، به عنوان پایگاهی فرهنگی برای تولید فیلم هنری، مطرح کند. مشابه چنین فرایندی را می توان در تجربه تاریخی سینمای فرانسه در دهه شصت میلادی مشاهده کرد. این پژوهش می کوشد با بهره گیری از آرای پیر بوردیو، جامعه شناس فرانسوی، به ویژه نظریه میدان وی و مفاهیم پیرامونی آن، جایگاه فرهنگی گروه سینمایی هنر و تجربه در سینمای ایران را تحلیل کند. همچنین نشان دهد که سینمای هنر و تجربه، به منزله مجرایی برای سینمای هنری و تجربی، چگونه تلاش می کند در میدان قدرت سینمای ایران، برای خود زیرمیدانی با ویژگی خودمختاری تعریف کند و در این زمینه، تا چه حد موفق بوده است.